بلا فاصله مجری سوال کرد "آیا برداشتن همه تحریمها منوط به توقف غنی سازی در ایران است؟" که آقای بایدن با بی حوصله گی سری تکان داد.
احتمالا می خواست به زبان بی زبانی به مجری بگوید این چه سوال هایی است می کنید.
بعد از آن هم خبری در رسانه ها منتشر شد که دفتر پرزیدنت بایدن بیانیه ای از مبنی بر اینکه منظور از سر تکان دادن آقای بایدن بازگشت ایران به غنی سازی 3.67 درصد طبق برجام است، منتشر شد.
صبح همان روز یکشنبه آیت الله خامنه ای به عنوان عالی ترین مقام در جمهوری اسلامی ایران، تاکید کرده بودند بازگشت ایران به اجرای تعهدات اش در برجام منوط به برداشتن همه تحریم های آمریکا است.
ایران هنوز از برجام خارج نشده و هنوز هم همه اقدامات اش بر اساس برجام می باشد، حتی کاهش تعهدات بر اساس بند های 36 و 37 برجام است.
البته باید توجه داشت که مصاحبه آقای بایدن روز جمعه، یعنی دو روز قبل از سخنرانی رهبری، انجام شده و یا ایرانی ها از فهوای صحبت های ایران اطلاع داشتند که رهبری چنین بیاناتی را مطرح کرده و یا اینکه به صورت تصادفی هر دو موضع مشابهی را اظهار داشتند.
برخی به صورت سطحی سخنان آقای بایدن را تحلیل کردند و برخی هم با غرض و یا بی غرض تلاش داشتند این موضع آقای بایدن را مخالف با موضع ایران منعکس کنند، در حالی که در صورتی که به صورت عمقی به صحبت ها توجه کنیم می بینیم که آقای بایدن به صورت دیپلماتیک موضعی را گرفت که همان موضع ایران است.
اگر حتی کل تحریمها هم برداشته شود (که البته بعید است برداشته شود) ایران حاضر نخواهد شد پای میز مذاکره مجدد بنشیند و آقای بایدن هم این را به خوبی می داند.
همچنین بازگشت ایران به غنی سازی 3.67 درصد منوط به برداشتن همه تحریم ها است.
این که دیگر چیز جدیدی نیست.
مدت ها است ایرانی ها همین موضع را دارند.
البته باید توجه داشت آقای بایدن یک دیپلمات کهنه کار هستند و به این دلیل در سخنرانی های خود ممکن است مواضع سیاسی ای اتخاذ کند که از نظر دیپلماتیک در داخل آمریکا برای او مساله ساز نباشد و بتواند به قول معروف هر طور بخواهد آن را بچرخاند، برای ایرانی ها هم سخنان اهمیت خاصی ندارند، مهم عمل آمریکا است.
شاید برخی نتوانسته باشند مسایل سیاسی را به هم ربط دهند اما طی همین یکی دوهفته اخیر دولت تازه کار بایدن مواضعی را اتخاذ کرده که همه مواضعی هستند که ایران سالها است متقاضی آن می باشد.
شاید از همه مهم تر و عیان تر همان مواضع آقای بایدن درباره جنگ یمن باشد، اینکه وی قرارداد های فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان سعودی و امارات را متوقف کرد، حوثی ها را از لیست تروریستی آمریکا برداشت و به عربستان فشار وارد کرد که باید جنگ در یمن را متوقف کند و اجازه دهد یمنی ها مشکل خود را به شکل سیاسی حل و فصل کنند.
بلا فاصله هم آقای مارتن گریفت نماینده سازمان ملل در امور یمن به تهران سفر کرد و با مقامات ایرانی ملاقات کرد.
جهت اطلاع آنهایی که متوجه اهمیت سفر آقای مارتن گرفت به تهران نیستند باید گفت الآن چند سال است که وی پست نماینده سازمان ملل در امور یمن را گرفته اما به دلیل فشارهای عربستان و ایالات متحده از سفر به ایران خودداری کرده و کاملا مشخص است که سفر وی با چراغ سبز آمریکا بوده، عملا آمریکایی ها به وی گفته اند که قبول دارند حل مشکلات منطقه از جمله یمن بدون هماهنگی با ایرانی ها امکان پذیر نمی باشد و کاملا هم مشخص است که سعودی ها از سفر آقای گریفت به تهران شدیدا ناراحت می باشند.
به هر حال حدود پنج سال است که ائتلاف سعودی با همه امکانات مالی و تسلیحاتی و سیاسی که در اختیار دارد تلاش دارد مقاومت مردم یمن را بشکند و انصار الله را شکست دهد اما یمنی ها بدون هیچ ضعفی ای از کشور خود دفاع می کنند و امروزه عمق خاک عربستان را هدف قرار می دهند.
در یکی از رسانه ها بحثی درباره حمایت ایران از آقای بشار الاسد و حمایت عربستان از عبد ربه منصور هادی داشتیم و بنده گفتم آقای بشار الاسد علیرغم اینکه داعش به 400 متری کاخ ریاست جمهوری سوریه رسیده بود حاضر نشد نه خود و نه خانواده اش دمشق را ترک کنند، در حالی که آقای عبد ربه منصور هادی از ابتدای جنگ یمن تا به حال چند سفر بسیار کوتاه سریع به عدن داشته و حتی جرئت نداشته شب را در عدن به صبح سر کند، تفاوت متحدین ایران و متحدین عربستان در این است.
طرف مقابل و حتی مجری که هر دو شدیدا طرفدار عربستان بودند سکوت کردند و مانند آقای بایدن سری تکان دادند.
مشخص است که دولت جدید آمریکایی ها هم کاملا متوجه این ماجرا شده و متوجه است که برای حل مشکلات منطقه مجبور هستند با ایران ومتحدین آن تعامل کنند و نمی توانند نه روی عربستان سعودی و نه حتی روی اسرائیل حساب باز کنند، عملکرد چند روزه آنها هم نشان می دهند که آنها به این سمت و سو می روند.