شاید هیچ کدامشان مخصوصا آنهایی که در پناهگاه های امن در آمریکا هدایت هواپیماهای بی سرنشین را عهده دار بودند هیچ وقت تصور نمی کردند که ایرانی ها بتوانند آنها را شناسایی کنند، اما ظاهرا چنین شده.
بحث انتقام از آنها شاید به معنای آن نباشد که تصور کنیم این ماجرا پایان کار است چون انتقام در ابتدا شامل هدف قرار دادن پایگاه های آمریکایی که هواپیماهای تروریستی از آنها بلند شد بود و مرحله بعد آنهایی که در عملیات ترور دخیل بودند چه دستور دهندگاه چه اجرا کنندگان مجازات شوند و بعد واکنش به مثل ایران در ماجرای ترور مشهود خواهد بود.
قطعا هم ایرانی ها وقت کافی را برای انتقام خود صرف خواهند کرد تا همه آنهایی که در عمل ترور شهید سلیمانی دخیل بودند مدت ها به مرده متحرک تبدیل شوند، زنده هستند اما زندگی نمی کنند.
این روش شاید سخت ترین نوع مرگ برای آنها باشد چون اگر فورا کشته شوند دیگر کار تمام خواهد بود.
همین که آقای مایک اسپر وزیر دفاع آمریکا با ترس و لرز مجبور باشد از بحرین دیدار کند و تا بازگشت جرئت نکند اعلام کند که در بحرین بوده کافی است تا متوجه شد این ماجرا تا چه حدی ترس و رعب و وحشت برای افراد دخیل در ترور شهید سلیمانی ایجاد کرده و در چه شرایطی قرار دارند.
حتی در سطح وزیر دفاع (البته اسبق) آمریکا هم دیگر احساس امنیت نمی کنند.
حال قطعا ماجرای افراد و جریان های دخیل در ترور شهید فخری زاده هم به این ها اضافه خواهد شد.
به هر صورت دیر یا زود دستگاه های امنیتی ایران تشخیص خواهند داد که چه کسانی و یا چه کشورهایی در این ماجرا دخیل بوده اند و بر اساس حق مشروع مقابله به مثل واکنش نشان خواهند داد.
چه ترور توسط افراد به صورت مستقیم انجام شده باشد چه به صورت مکانیکی و ماهواره ای آنگونه که در برخی رسانه ها مطرح می شود، قطعا عوامل انسانی ای در این کار دخیل بوده اند که هم وانت بمب گذاری شده را در راه گذاشته اند و هم ماشین ترور، هم...
به هر صورت همه دستگاه های امنیتی راه و روش خود را دارند تا بتوانند از کوچکترین سرنخ ها به ریشه برسند و بعد از آن دیگر کار زمان است که کی و چگونه و کجا واکنش نشان دهند.
قطعا هم همه آنهایی که در این ماجرا دخیل بودند و هستند از امروز به بعد به مردگان متحرکی تبدیل خواهند شد که دیر یا زود به سزای اعمالشان خواهند رسید.