به گزارش اسپوتنیک به نقل از رویترز، آخرین صحنهای که "خاطره" پیش از نابینا شدن دیده است، سه مرد سوار بر یک موتور است که پس از بیرون آمدن او از یک ایستگاه پلیس در یکی از شهرهای ایالت مرکزی غزنی به سویش حمله بردند، چند تیر به سویش شلیک کردند و با چاقو به چشمهایش زدند. زن دیگر چیزی ندید و نفهمید و روی تخت بیمارستان در حالی به هوش آمد که دنیا در چشمهایش تیره و تار شده بود.
خاطره میگوید: از دکترها پرسیدم چرا نمیتوانم ببینم؟ گفتند چون هنوز چشمهایم پانسمان است اما من میدانستم که همه چیز به پایان رسیده و آنها چشمهایم را از من گرفتهاند.
در حالی که همه نیروهای طالبان (ممنوع در روسیه) را مسئول این حادثه میدانند، این گروه همه چیز را انکار میکند. مردم و اقوام معتقدند پدر خاطره که مخالف کار کردن دخترش بیرون خانه بوده، او را به طالبان لو داده و آنها هم چشمهای زن را گرفتهاند. نکته اینکه خاطره ازدواج کرده بود و همسرش مشکلی با کار کردن او نداشت.
او میگوید: کاش میگذاشتند یک سال کار میکردم و بعد این بلا را سرم میآوردند. سه ماه خیلی زود بود. اگر پس از یک سال بود، کمتر درد میکشیدم. من برای رسیدن به این کار خیلی تلاش کردم و برای خودم آرزوها و رویاهایی داشتم. حالا پدر خاطره بازداشت شده و خودش در خانهای در کابل پنهان است.