آمریکایی ها رسما، از طریق مسئول پرونده ایران در وزارت خارجه این کشور آقای برایان هوک، اعلان کرده اند که به دنبال تحریم نا محدود (به تفسیری دیگر ابدی) تحریم های تسلیحاتی بر علیه ایران می باشند اما برخی محافل دیپلماتیک اظهار می دارند که پشت پرده آمریکایی ها قبول دارند تا تحریم های تسلیحاتی ایران برای مدت محدودی تمدید گردد و فقط حرفشان زمین نخورد.
در واقع این انعطاف، اگر بخواهم از آن به عنوان انعطاف نام ببریم، به این دلیل بوده که آمریکایی ها مطمئن شده اند دیگر کشورهای ذربط ماجرا به هیچ وجه با ادامه تحریم تسلیحاتی ایران موافق نیستند و می خواهند به این شکل به نوعی به یک راه میانه برسند.
البته نباید تصور شود که اگر کشورهای دیگر مخالف آمریکا هستند به این دلیل است که آنها عاشق چشم و ابروی ایران هستند، اصلا به هیچ وجه اینگونه نیست، بلکه ماجرا در این است که دیگر کشورهای جهان مخالف برهم زدن معادلات بین المللی توسط ایالات متحده و تکروی های آن کشور هستند.
اکثر کشورهای جهان امروزه از آن واهمه دارند که رویکرد ایالات متحده در نادیده گرفتن قوانین و مقررات و توافقات بین المللی موجب آن شود که هرج و مرج کل جهان را در بر بگیرد و در پی آن جهان مجددا به سمت و سوی حل وفصل اختلافات از راه جنگ و خونریزی برود.
فلسفه برجام هم بر این مبنا بود که کشورهای جهان توانستند برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم دو کشور شدیدا متخاصم، یعنی ایران و آمریکا، را پای میز مذاکره بنشانند و طرفین از راه دیپلماسی و گفتگو بتوانند به یک توافق، هر چند به قول معروف نیم بند، برسند.
آنها امیدوار بودند که این رویکرد منجر شود بقیه اختلافات فیما بین ایران و ایالات متحده هم پای میز مذاکره و گفتگو حل شود و این ماجرا رویکردی باشد برای جهانی نوین که کشورها در آن می توانند اختلافات خود را با تعامل و گفتگو و دیپلماسی حل و فصل کنند نه با جنگ و خونریزی.
در واقع برجام ودر پی آن قطعنامه 2231 شورای امنیت هم به نوعی واکنش جهانی نسبت به رویکرد قلدر معابانه آمریکا در مقابل دیگر کشورهای جهان بود تا آمریکایی ها متوجه شوند نمی توانند همه خواسته های خود را از طریق قلدری و تهدید و راه اندازی جنگ به دست آورد و باید به خواسته دیگر کشورها هم احترام بگذارند.
به این ترتیب می توان گفت نجات برجام برای پنج کشور دیگر (غیر از ایران و آمریکا) هم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چون شکست آن می تواند مجددا منجر به بازگشت رویکرد جنگل و هر آنکه زور اش بیشتر است بیانجامد.
از همان ابتدا هم بسیاری سیاست مداران آمریکایی و بالطبع لابی های پشت پرده آنها از لابی هاس اسراییلی گرفته تا لابی های عربی مخالف این رویکرد بودند چون آنها روی راه اندازی یک جنگ بزرگ بر علیه ایران حساب باز کرده بودند.
حتی برخی اسرائیلی ها از این جنگ به عنوان جنگ آرماگاون نام می برندند، جنگ آخر الزمان که اکثر فلسفه های ادیان آسمانی منتظر آن هستند.
به هر صورت از همان ابتدا هم ملاحظه کردیم حتی دولت آقای اوباما که این توافق را امضا کرد از اجرای تعهدات خود سرباز زد و بعد از آن هم با به قدرت رسیدن آقای ترامپ کلا آمریکا از این توافق خارج شد.
نه انقلابی در آمریکا به وقوع پیوست و نه نظامی سرنگون شد، فقط رئیس جمهوری تغییر یافت.
اگر بهانه آمریکا برای خروج از توافق هسته ای بهانه قابل قبولی بود قطعا ایران بهانه قابل قبول تری برای خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای موسوم به ان پی تی داشت.
این معاهده در دوران قبل از انقلاب امضا شده بود و حتی در همان زمان هم توسط مجلس وقت ایران تصویب نشده بود، البته چون انقلاب شد فرصت تصویب آن وجود نداشت، تا لازم الاجرا باشد، جالب اینکه همان وقت هم رژیم سابق ایران ذیل امضای خود تاکید کرده که مشروط بر خالی بودن منطقه خاورمیانه از تسلیحات هسته ای این معاهده را امضا می کند.
بر کسی پوشیده نیست که دیگر چیزی به نام خاورمیانه خالی از تسلیحات هسته ای وجود ندارد و هم اسرائیل صدها کلاهک هسته ای در اختیار دارد و هم آمریکایی ها رسما اعلام کرده اند هشتاد و پنج کلاهک هسته ای در ترکیه مستقر کرده اند، اینکه کشور دیگری این تسلیحات را در اختیار داشته باشد یا نه بحث دیگری است.
ایران قبل انقلاب شرط نکرده کشورهای منطقه دارای تسلیحات هسته ای نباشند، بلکه شرط کرده کل منطقه خالی از تسلیحات هسته ای باشد، حال تسلیحاتی که این کشورها مالک آن هستند یا دیگران.
در واقع در همان زمان هم بیم حکومت سابق ایران از این بود که آمریکایی ها بخواهند تسلیحات هسته ای خود را در منطقه مستقر کنند و بیم داشتند که نتوانند فشارهای آمریکا را تحمل کنند و مجبور شوند اجازه دهند آمریکایی ها تسلیحات هسته ای خود بر علیه شوروی سابق را در ایران مستقر کنند و بالطبع امنیت ایران را به خطر بیاندازند.
به همین دلیل هم این معاهده را امضا کردند تا بهانه داشته باشند و استقرار تسلیحات هسته ای آمریکا در ایران مخالفت کنند.
حال بگذریم، اما مشاهده می کنیم پس از انقلاب حکومت اسلامی ایران هم به معاهدات سابقی که ایران امضا کرده بود احترام گذاشت و پایبند معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای بود و هست.
در مقابل دیگر کشورهای منطقه یا اصلا عضو این معاهده نیستند، مانند اسراییل، یا اینکه اصلا هیچ نظارتی بر برنامه هسته ای آنها وجود ندارد.
طبق اظهار نظر دبیر کل مرحوم آژانس بین المللی انرژی هسته ای شدید ترین نظارت های تاریخ این آژانس طی سالهای اخیر بر ایران اعمال شد و اعمال می شود.
امروزه مشاهده می کنیم آمریکایی ها چون نمی توانند به هدف خود مبنی بر تمدید تحریم های تسلیحاتی بر علیه ایران برسند از کانال سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی هسته ای تلاش دارند بر ایران و دیگر کشورها فشار وارد آورند تا خواسته خود را محقق کنند.
ماجرا اصلا از نظر ایرانی ها نفس بازرسی آژانس از دو مرکزی که تقاضای بازرسی آن را دارد نیست بلکه ماجرا این است که طبق تعهدات ایران در معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای آژانس بین المللی انرژی هسته ای حق دارد بر همه مراکز هسته ای ایران نظارت داشته باشد، که دارد.
اگر احیانا خود کارشناسان آژانس در نظارت های خود به نتیجه برسند که نیاز است از جایی بازرسی و یا تحقیق کنند باز هم طبق پروتوکل الحاقی که ایران به صورت داوطلبانه، برای نشان دادن حسن نیت خود پس از توافق هسته ای اجرا می کند، می توانند جاهای دیگر را بازرسی کنند.
اما هیچ جای معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای و یا پروتوکل الحاقی نیامده که آژانس بخواهد به استناد گزارشاتی که از دشمنان ایران دریافت کرده هر جا را که بخواهد بازرسی کند، و چه بسا بازرسان آژانس بخواهند جاسوسان همان دشمنان ایران باشند که با پوشش آژانس به دنبال جمع آوری اطلاعات دیگری می باشند، کما اینکه قبلا نیز هم این اتفاق برای ایران پیش آمده و هم برای دیگر کشورها.
با توجه به اینکه سالها است ایرانی ها خود تسلیحات مورد نیاز خود را تولید می کنند می توان گفت ماجرای باقی ماندن تحریم های تسلیحاتی و یا برداشتن آنها اهمیت چندانی برای ایران ندارد، دیر یا زود ایرانی ها بقیه تسلیحاتی که نیاز دارند را نیز خود تولید خواهند کرد.
بحث در این است که اگر ایالات متحده اجازه یابد باز هم تصمیمات مراجع بین المللی را زیر پا بگذارد آنوقت دیگر نه ایران و نه هیچ کشور دیگری به مجامع و تعاملات بین المللی اعتماد نخواهند کرده و کل جهان وارد هرج و مرجی می شود که جمع و جور کردن اش به این راحتی ها امکان پذیر نخواهد بود.
دقیقا همان نکته ای که اکثر کشورهای جهان امروزه واهمه آن را دارند.