اسپوتنیک - در روز دوشنبه، 27 آوریل، روزنامه نیویورک تایمز نوشت؛ ایالات متحده تلاش می کند تا پیش نویس قطعنامه ای را برای حمایت از تحریم تسلیحاتی ایران براساس مفاد برنامه جامع اقدام مشترک که واشنگتن در سال 2018 از آن خارج شد را در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برساند.
مطابق با مفاد توافق برجام که در سال 2015 توسط پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان با ایران به امضا رسید، تهران می تواند در ماه اکتبر سلاح و تجهیزات نظامی را از تأمین کنندگان خارجی خریداری کند. دولت آمریکا قصد دارد از این امر جلوگیری کرده و سعی میكند اعضای شورای امنیت سازمان ملل را ترغیب كند كه تحریم تسلیحاتی علیه ایران را تمدید کنند و یا حتی تحریم های سختگیرانه تری علیه این کشور اعمال كنند.
در همین زمینه اسپوتنیک با مجتبی جلال زاده کارشناس مسائل بینالملل، سیاست آمریکا و سیاست خارجی ایران گفتگویی انجام داده که در ادامه میخوانید؛
اسپوتنیک - تصمیم آمریکا برای تدوین پیشنویس قطعنامه ای برای حمایت از تحریم تسلیحاتی ایران براساس مفاد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، چه مبنای حقوقی دارد؟
قبل از این که وارد بحث بشوم، میخواهم در مورد عملی که چند ماه قبل آقای ترامپ انجام داد مبنی بر کنار گذاشتن برجام مقدمهای را عنوان کنم. اگر نقض برجام به خودی خود مسئولیت سیاسی و حقوقی برای ایالات متحده بدنبال دارد، مسئولیت سیاسی به این معنی که آمریکاییهایی به عنوان عضو دائم شورای امنیت با اقدام خودشان قطعنامه مصوب این شورا را بی اعتبار نمودند و از بعد حقوقی هم از آنجایی که منشور سازمان ملل همه کشورهای ملل متحد را مشمول تعهد به همکاری با شورای امنیت نموده، نقض برجام و یا کنار گذاشتن آن، آنطور که خود آمریکاییها بکار میبرند،-عبارت خروج از برجام را تا به حال به کار نبردند- برای ایالات متحده بار حقوقی نیز به همراه می آورد.
به نظر می رسد که صحبت های آقای پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در راستای فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران هست. در واقع همانطور که می دانید بر اساس توافق برجام که در سال 2015 بین ایران و 5+1 به امضاء رسید، طرفین توافق کردند که شورای امنیت تا اکتبر سال 2020 تحریم های خود را علیه ممنوعیت فروش سلاح و تا سال 2023 تحریم های موشکی با قابلیت هسته ای را برای ایران لغو کند. به این ترتیب بر مبنای این قطعنامه، فروش، انتقال تانک، خودروهای زرهی، توپخانه سنگین و به طور کلی هر گونه سلاح متعارف و در کنار آن خدمات آموزشی، نظامی و تسهیلات مالی در زمینه نظامی برای ایران تا سال 2018 ممنوع و پس از آن آزاد شده.
اما اینکه آمریکاییها توان بازگشت به برجام را دارند یا خیر بستگی به تعریف و ماهیت حقوقی اقدام آنها دارد، آنچه ترامپ از آن یاد کرده " کنار گذاشتن برجام است" و نه خروج از آن. اگر این تعبیر را بپذیریم که آمریکایی ها برجام را کنار گذاشته اند، پس هر لحظه می توانند به آن بازگردند و تعهدات خودشان را و تعهدات متقبل ایران را انجام دهند، اما آنچه شاهد هستیم اقدامی فراتر از کنار گذاشتن هست، در واقع برقراری تحریم های چند وجهی و متعدد علیه اشخاص حقیقی و حقوقی ایران و علیه اقتصاد ایران به صورت یک جانبه و بدون اجماع جهانی، آنها را عملا از برجام خارج کرده است.
به نظر می رسد که راهبرد آقای ترامپ از همان روز اولی که روی کار آمد، کنار گذاشتن برجام با هدف فشار حداکثری برای ایران باشد، اما فشار به چه منظور؟ با خوانشی که از گفته های مقامات آمریکایی و رهبر ایران بر میآید، آمریکاییها به دنبال این هستند که یک برجام جدید و یا یک توافق هسته ای جدید با ابعاد گستردهتر که که محدودیت های بیشتری را برای جمهوری اسلامی ایران درمورد مسائل هسته ای در پی داشته باشد، همچنین می خواهد گفتگوها و مذاکرات را در خصوص رسیدن به توافق فراتر از پرونده هسته ای تعمیم بدهد و مسائلی مثل توان موشکی و مشخصا توان موشکی بالستیکی ایران را هم وارد مذاکرات کنند و بر آن هم محدودیت هایی را اعمال بکنند. این خواست آمریکایی ها با مخالفت جامعه بین الملل به معنای سازمان ملل متحد، دیگر سازمان های بین المللی، اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر، خصوصا کشورهایی که در برجام شرکت کرده بودند مواجه شده است. آمریکایی ها نتوانستند برای خروج از برجام، اروپایی ها و روسیه و چین را متقاعد کرده و با خود همراه بکنند. در نتیجه آمریکایی ها در بازی کنار گذاشتن برجام و فشار بر ایران تنها ماندند. به نظر می رسد، اروپایی ها و روسیه و چین به درک درستی رسیده اند که برجام می تواند تامین کننده خواست های دو طرف باشد، از یک سو ایران که بدنبال منافع اقتصادی و برداشته شدن تحریم ها هست و از طرف دیگر کشورهای شورای امنیت بعلاوه آلمان که در پی صلح جهانی، امنیت سازی جهانی و کاهش رقابت تسلیحاتی و هسته ای هستند.
به نظر می رسد که پمپئو مسیر گذشته را دنبال میکند، یعنی آمریکا به عنوان یک بازیگر جدا و تنها به مصاف ایران آمده است. اولا اینکه در صورتی که آمریکایی ها دست به تحرم تسلیحاتی ایران بزنند با مخالفت جدی روسیه و چین به طور علنی و یا غیر علنی مواجه خواهند شد. به خاطر داریم که روسها پیشتر از این به مقامات آمریکایی و اروپایی گفته بودند که تمایل دارند که فروش جنگ افزارهای متعارف به ایران، آنچه که تا 18 اکتبر ممنوعیتش برداشته می شود با ایران معامله و مبادله داشته باشند و بتوانند تجهیزات نظامی را به ایران بفروشند.
اسپوتنیک - پاسخ ایران در مورد چنین اقداماتی چه خواهد بود و آیا آمریکا در کل از لحاظ حقوقی اجازه چنین کاری دارد که به برجامی که از آن خارج شده استناد کند؟
جمهوری اسلامی ایرن قطعا این اقدام آمریکایی ها را بدون پاسخ نخواهد گذاشت، اگرچه توان پاسخ متناظر به آن را نخواهد داشت اما با استفاده از سازوکار سیاسی و حقوقی که نظام بین الملل در اختیار قرار میدهد میتواند این اقدام غیرمشروع و یکجانبه گرایانه آمریکایی را به چالش بکشد. اما در این بین بازیگر موثر، بازیگرانی هستند مثل اروپا و مشخصا سه قدرت اروپایی، بریتانیا، فرانسه و آلمان در کنار روسیه و چین. ایران خواهد توانست با دیپلماسی و استعانت از این کشورها بر تحریم تسلیحاتی آمریکایی ها فائق آید. اگر این کشورها در چارچوب برجام همچنان خودشان را متعهد بدانند، می بایست لغو تحریم های تسلیحاتی را پس از اکتبر 2020 بپذیرند و تن به خواسته آمریکاییها ندهند اما آنچه که در گذشته هم ثابت کرده این است که آنها نه جانب ایران را خواهند گرفت و نه جانب آمریکا را در عمل، اما در عرصه دیپلماسی و سیاستهای اعلامی قطعا از ایران حمایت خواهند کرد.
اما اینکه آمریکاییها توان بازگشت به برجام را دارند یا خیر بستگی به تعریف و ماهیت حقوقی اقدام آنها دارد، آنچه ترامپ از آن یاد کرده " کنار گذاشتن برجام است" و نه خروج از آن. اگر این تعبیر را بپذیریم که آمریکایی ها برجام را کنار گذاشته اند، پس هر لحظه می توانند به آن بازگردند و تعهدات خودشان را و تعهدات متقبل ایران را انجام دهند، اما آنچه شاهد هستیم اقدامی فراتر از کنار گذاشتن هست، در واقع برقراری تحریم های چند وجهی و متعدد علیه اشخاص حقیقی و حقوقی ایران و علیه اقتصاد ایران به صورت یک جانبه و بدون اجماع جهانی، آنها را عملا از برجام خارج کرده است. به نظر نمیرسد که آمریکایی ها بتوانند دلایل حقوقی مستدلی را برای بازگشت و یا اعمال تحریم ها در چارچوب مفاد برجام داشته باشند. البته نباید از خاطر دور نگه داشت که روابط بین الملل و مشخصا سیاست بین الملل کاملا واقع گرایانه و متاثر از قدرت کشورها هست و آمریکایی ها متاسفانه قدرت پیشبرد اهداف غیر مشروع خود را علیه کشورهای ثالث چه با همراهی دیگر کشورها و چه بدون همراهی متحدانشان دارند و باز به نظر میرسد که آمریکایی ها تمام تلاش خودشان را در این سالها برای اجماع سازی جهانی نظیر آن چیزی که در دوره اوباما علیه ایران شکل گرفت به کار بستند اما تا اینجای کار اگر نگوییم ناکام بودند، باید گفت چندان موفق نبوده اند و همچنان خودشان را در ابتدای راه می بینند.