وقتی در مورد چهارچوب این شرایط یا به قول معروف خط قرمز ها صحبت می کنیم در واقع بحث روی عبور از غنی سازی پنج درصد و یا اخراج بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای و یا توقف اجرای پروتوکول الحاقی و یا عبور از یک تن یورانیوم غنی شده و یا شروع توليىد پلوتونیوم و یا بازگشت فعالیت کارخانه آب سنگین اراک ویا ... می باشد.
همانگونه که مقامات مختلف جمهوری اسلامی چندین بار اظهار داشته اند هدف ایران از ورود به مذاکرات هسته ای و امضای برجام این بود که تحریم های بین المللی وضع شده بر این کشور مرتفع گردند و شرایط معمول تعاملات اقتصادی با این کشور فراهم شود و اگر طرف های مقابل توقع دارند ایران پایبند برجام باشد آنها نیز باید به تعهدات خود در برجام متعهد باشند.
این هدف هم هدف پنهانی نبود بلکه همه می دانستند ایران برای چه وارد مذاکرات شده.
گو اینکه همان زمان هم ایران چندین بار اعلام کرد که فقط روی اختلافات هسته ای مذاکره می کند ولاغیر.
همانگونه که وزیر امور خارجه روسیه آقای سرگی لاوروف هم گفتند ایران باید از منافع برجام سود ببرد تا در آن باقی بماند.
به قول معروف اروپایی ها نمی توانند توقع داشته باشند که از آب رد شوند اما خیس نشوند.
اگر واقعا اروپایی ها خواهان آن هستند که برجام حفظ شود آنها نیز باید اقداماتی در این زمینه انجام دهند که ایران را به باقی ماندن در برجام راضی کند.
بدبهی است در صورتی که اروپایی ها حاضر نباشند قدمی در این زمینه بردارند دولت آقای روحانی که طرفدار مذاکره و داعیه دار برجام در ایران هست مجبور خواهد بود برای پاسخگویی به مردم هم که شده اقدامات دیگری را انجام دهد و آنوقت دیگر ممکن است امکان بازگشت از این اقدامات وجود نداشته باشد.
وقتی که صحبت از این می کنیم که امکان بازگشت وجود نداشته باشد یعنی اینکه ممکن است در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی و یا ریاست جمهوری که بعد از آن است افرادی سر کار بیایند که به هیچ وجه حاضر نباشند با آمریکا و یا حتی اروپا به مذاکره بپردازند و آنوقت دیگر مساله بسیار دشوارتر خواهد شد.
آنوقت حتی اگر اروپایی ها بخواهند به تعهدات خود در برجام عمل کنند ممکن است دیگر بی اعتمادی به حدی رسیده باشد که کسی در ایران حاضر نباشد اقدامات آنها را قبول کند و یا به آنها اطمینان کند.
فراموش نکنید زمانی که برجام امضا شد وزرا و مدیران اقتصادی اروپایی چپ و راست به ایران سفر کردند و انواع و اقسام قرارداد ها را با ایرانی ها به امضا رساندند اما در نهایت هیچ کدام آنها را اجرا نکردند.
امروزه هم علیرغم اینکه در ظاهر هیچ تحریمی از طرف اروپا بر علیه ایران وجود ندارد اما شرکت ها و بانک های اروپایی از ترس تحریم های آمریکا حاضر نیستند با ایران کار کنند و دولت های اروپایی مدعی هستند که هیچ اختیاری بر شرکت ها و بانک های خود ندارند و نمی توانند آنها را مجبور کنند با ایران تعامل کنند.
گفته هایی که به هیچ وجه ایرانی ها را نمی تواند قانع کند و اگر اروپایی ها واقعا تصمیم داشتند با ایران تعامل کنند قطعا می توانستند راهکارهایی جهت انجام این تعاملات پیدا کنند.
قطعا سود حاصل از تعامل با ایران آنقدر هست که برخی شرکت ها در اروپا حاضر باشند برای آن با ایران تعامل کنند مخصوصا که امروزه با شرایطی که آقای ترامپ در آمریکا ایجاد کرده تعامل با آمریکا برای آنها هیچ سود و منفعتی در بر ندارد.
به هر صورت باید توجه داشت که کم کم به مراحلی نزدیک می شویم که گام های دیگر ایران می تواند کل توافق هسته ای را منفجر کند و قطعا تشعشعات انفجار این توافق فقط روی ایران و یا منطقه خاورمیانه تاثیر گذار نخواهد بود بلکه روی کل جهان و آتیه آن تاثیر گذار خواهد بود چون دیگر هیچ کشوری حاضر نخواهد شد از طریق گفتگو ویا مذاکره با ایالات متحده و کشورهای غربی به توافقی برسد و از این پس دیگر باید شاهد چالش ها و شاید جنگ های متعدد باشیم تا دوباره شوک شکست توافق هسته ای از ذهن ها پاک شود و برخی کشورها قبول کنند با مذاکره اختلافات شان با یکدیگر را حل و فصل کنند.
به این دلیل می توان گفت که اروپایی ها در شرایطی قرار دارند که تعللشان می تواند آتیه شرایط تعاملات بین المللی را تحت تاثیر قرار دهد و انتخاب آنها باید میان آینده صلح آمیز و یا آینده خونین باشد.