خود آقای زم در اعترافات اش که در تلوزیون منتشر شده به اینکه با بیگانگان بر علیه ایران همکاری می کرده و برای پول حاضر شده امنیت کشور را به هم بریزد اعتراف کرده که در صورت پذیرش این صحبت ها در محکمه احتمالا ایشان به خیانت بر علیه ملت ایران متهم شود.
البته بنده در جایگاهی نیستم که له یا علیه آقای روح الله زم بخواهم حکم صادر کنم و هدف این مقاله این نیست.
نوع بازداشت آقای روح الله زم را با بازداشت آقای عدنان خاشقجی مقایسه می کردم.
آقای خاشقجی یک منتقد سیاسی بر علیه عربستان سعودی بود و به خیانت متهم نشده بود و هیچ وقت هم پولی از کشوری دریافت نکرده بود تا بخواهد امنیت کشور خود اش را به هم بریزد.
من خود چند نوبت با آقای خاشقجی در مناسبت های مختلف مناظره داشتم و با هم گپ و گفتگو داشتیم و ایشان در همه موارد حامی کشور خود و بسیاری از سیاست های کشور خود بود، پس نمی توان وی را با فرد و یا افرادی مقایسه کرد که کشور خود را برای پول فروخته اند و بر عکس باور های خود (البته طبق صحبت های خود آقای روح الله زم) فقط برای پول حاضر بوده اند هر کاری که می توانند انجام دهند تا کشور خود را تخریب کنند.
به هر حال مشخص است که سازمان های امنیتی ایران همه کتاب نحوه بازداشت هدف را مطالعه کرده بودند و با زیرکی توانستند آقای روح الله زم را بازداشت کنند در حالی که ماموران امنیتی سعودی همه بخش های کتاب را فاکتور گرفته بودند و صفحه آخر آن جایی که نوشته بود حالا بکشینش را خوانده بودند.
همچنین مشاهده می کنیم که ماموران امنیتی عربستان سعودی چه جار و جنجال و دردسری درست کردند در حالی که ماموران امنیتی ایرانی بدون هیچ سر و صدایی توانستند فرد مورد نظر را بازداشت کنند.
با توجه به اینکه آقای زم در خارج از ایران زندگی می کرده قطعا بازداشت وی نتیجه یک عملیات بسیار پیچیده بوده و به این راحتی ها نبوده که وی را مثلا به کنسولگری دعوت کنند و وی بیاید و بعد وی را در گونی یا چمدان کنند و به ایران بیاورند.
اصل بحث این مقاله هم در همین راستا می باشد.
چه قدر یک تشکیلات اطلاعاتی باید قدرتمند باشد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد؟
این ماجرا نشان می دهد که مخالفین ایران حتی در خارج از ایران و حتی در کشورهای اروپایی هم نبایند شب ها راحت سر بر بالین بگذارند چون هیچ امنیتی در هیچ جای جهان برای آنها وجود ندارد و ممکن است هر لحظه ای بازداشت شوند.
البته یک مساله دیگر هم در پس این عملیات وجود دارد و آن اقتدار اطلاعاتی و امنیتی ای است که ایران توانسته به آن برسد وامروزه در این زمینه در زمره پنج کشور اول جهان قرار داشته باشد.
همین یکی دو ماه پیش زمانی که ایرانی ها هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی را سرنگون کردند بسیاری منتظر واکنش آمریکا نسبت به این ماجرا بودند اما آقای ترامپ اعلام کرد که چون دلواپس جان 150 ایرانی بود عملیات را 10 دقیقه قبل از شروع متوقف کرد.
اما واقعیت این بود که ایران از کانال سفارت سوئیس در تهران نامه ای را برای آمریکا ارسال کرد که در آن ذکر شده بود هواپیمای دیگری که 36 افسر آمریکایی سوار آن بودند نیز در کنار پهباد در حال پرواز بود و ما پهباد را زدیم اما آن هواپیما را نزدیم.
نام افسران نیز ظاهرا ضمیمه شده بود.
همین ماجرا یکی از اصلی ترین دلایل برای توقف عملیات آمریکا بود.
چون آمریکایی ها متوجه شدند که ایرانی ها چه قدر اطلاعات دقیق وموثق دارند و هواپیمای بدون سرنشین آمریکا به صورت شانسی هدف قرار نگرفته.
آمریکایی ها بسیار متعجب بودند که ایرانی ها از کجا لیست مسافران آن هواپیمای نظامی را در اختیار دارند و بالطبع همین که ایرانی ها اینقدر دقیق چنین اطلاعاتی را داشته باشند یعنی احتمالا در سیستم های امنیتی نظامی آنها نفوذ کرده اند وممکن است اطلاعات بسیار دقیق تر در موارد نظامی دیگر هم در اختیار داشته باشند، امری که هم برای جان همه سربازان آمریکایی در منطقه و حتی برای آنهایی که به دنبال انجام عملیات بودند نیز ایجاد می کرد.
اتفاقاتی که اخیرا در منطقه پیش آمد از حمله به نقتکش ها در بندر فجیره امارات تا حمله به آرامکو و ... همه نشان از آن داشت که ایرانی ها از نظر اطلاعاتی توانسته اند در همه کشورهای منطقه نفوذ کنند و اطلاعات دقیق و موثقی به دست آورند که می تواند بسیار تاثیر گذار باشد.
به هر حال چه اطلاعات را ایرانی ها به دست آورده باشند چه همپیمانانشان سرجمع می شود ایران.
قبل تر هم اخباری فاش شد مبنی بر اینکه یک وزیر کابینه اسراییل جاسوس ایران بوده و بسیاری از اطلاعات را به ایرانی ها رسانده.
برخی قدرت کشورها را به تسلیحات و نیروهای مسلح آن می سنجند اما واقعیت این است که علاوه بر تسلیحات و نیروهای مسلح برخی قدرت های سرد هستند که در جنگ ها نوین بسیار موثر می باشند از جمله جنگ های اطلاعاتی ، رسانه ای، فرهنگی، اقتصادی و...
علیرغم اینکه آمریکایی ها با استفاده از تمام ابزارهای خود به جنگ اقتصادی با ایران می پردازند اما همین که ایرانی ها توانسته اند در مقابل همین هجمه اقتصادی مقاومت کنند خود به نوعی یک موفقیت به حساب می آید.
البته این را نباید به حساب آن گذاشت که شرایط اقتصادی ایران خوب است، ولی همین که آمریکایی ها تا به حال نتوانسته اند به هدف خودشان برسند خود یک موفقیت برای ایران به حساب می آید.
در بحث نظامی هم مشاهده می کنیم همین که نیروهای مسلح ایران توانسته اند اقتدار خود را به رخ آمریکا و دیگر دشمنان ایران در منطقه بکشند و آنها را وادار کنند دیگر جرئت نکنند صحبتی از روی میز بودن گزینه نظامی کنند یعنی در این زمینه هم فعلا جلو هستند.
در زمینه اطلاعاتی و امنیتی هم که مشاهده می کنیم ایرانی ها حد اقل کل کتاب راهنما را می خوانند نه صفحه آخر آن را.