هرچند امروز بیشتر سخنان در جوامع اسلامی صحبت از یمن مظلوم و جنایت در نوار غزه است ولی باید گفت بحران کشمیر نیز درحال تبدیل به یک فاجعه انسانی است. فشار هند برای حل مسئله کشمیر به شیوه نظامی، شرایط منطقه را دچار چالش جدی کرده است. محاصر بیش از ۴۰ روز کشمیر و عدم واکنش مناسب نهادهای بینالمللی بحقوق بشری باعث شده که هندیها شرایط را برای انجام یک مأموریت نظامی دیگر و تصرف کامل کشمیر (بخش تحت کنترل پاکستان) مهیا ببینند. هرچند مسئله الحاق کشمیر به هند یا پاکستان یا حتی خودمختاری آن هر از گاهی موضوع بحث محافل سیاسی میشود؛ ولی موضوع اصلی که همان مردم کشمیر و شرایط زندگی آنها است با بیتفاوتی فاحشی روبهرو شده است. در صورت ادامه شرایط حکومت نظامی یا حتی انجام عملیاتهای نظامی، افراد غیرنظامی و از کودکان و زنان گرفته تا دیگر ساکنان محلی دچار مشکلات خطرناک و بزرگی میشوند، تا حدی که به پیشبینی بعضی از کارشناسان و با توجه به سوابق موجود در کشمیر احتمال وقوع یک نسلکشی بزرگ بسیار محتمل است.
از این جهت با یکی از فعالین حقوق بشری به نام سرباز روحالله رضوی متولد کشمیر تحت کنترل هند که در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته مطالعات اسلامی در شهر قم است،به صحبت نشستیم تا وقایع و حقایق کشمیر را از زبان یک کشمیر بازگو کنیم.
Посмотреть эту публикацию в Instagram
آقای روحالله رضوی، شرایط مردم کشمیر در حکومت نظامی اخیر چگونه است؟
خلال هفتههای گذشته که شرایط جدیدی از نظر سیاسی وامنیتی بر کشمیر حاکم شد. از آنجایی که دولت مرکزی دهلی مطلع بود و می دانست که بعد از لغو ماده ۳۷۰ از قانون اساسی هند و از بین رفتن خود مختاری بر روی کاغذ کشمیرها، مردم اعتراض خواهند کرد. دولت هند اقدام به خروج تمامی غیر کشمیریها از ایالت جامو و کشمیر کرد و در روز پنجم آگوست که این خبر پخش شد، این تصمیمگیری به انجام رسید. تمامی خطوط ارتباطی بین کشمیر و دنیای خارج قطع شد. تلفنها و موبایلها قطع شدند، اینترنت قطع شد حتی شبکه های تلویزیونی و رادیویی هم قطع شدند. شرایط در کل ایالت جامو و کشمیر درابتدا وضع شد و بعد به شدت در منطقه دره کشمیر با جمعیتی بالغ بر ۸ میلیون استمرار داشت. در کنار آن موج گسترده دستگیریهای فعالین سیاسی و هر کسی را که احتمال اعتراض را میداشت مصادره شد خبرش. بعضیها سخن از بیش از ۴ هزار زندانی جدید و دستگیری جدید در کشمیر گفتند. در موارد متعدد نیروهای نظامی اقدام به ضرب و شتم مردم کردند تا گونهای از رعب و وحشت را در بین مردم بیاندازد و مردم بیرون نیایند و اعتراض بکنند. همزمان شرایط شبیه شرایط حکومت نظامی در کشمیر اعلام شد و تجمعهای بیشتر از دو نفر ممنوع اعلام شد، حتی در روز عید قربان که یک روز عید مهم برای همه مسلمانان کشمیر هست این شرایط کماکان وضع شد و این وضعیت حتی در بحبوبه ماه محرم که برای جامعه شیعیان کشمیر که جمعیت حولوحوش ۱۰ تا ۱۵ درصد را دارند و معمولاً مراسمات عزاداری برگزار میکنند کماکان این ممنوعیت وضع شد.
اطفا درباره جنایات و موارد نقض حقوق بشری که در سالهای گذشته بر مردم کشمیر روا شده توضیح فرمایید. آیا این جنایات پیگیری می شود؟ نتیجهای هم داشته است؟
از سال ۸۹-۱۹۸۸ کشمیر وارد یک فاز جدی مبارزات مسلحانه شد و متعاقب آن جمعیت بالغ در وهله اول ۴۰۰ هزار نیروی مسلح هندی وارد وارد ایالت جامو و کشمیر شدند از جمله در دره کشمیر بعدها این نیروها مسلح تا ۷۰۰ هزار نفر گزارش شد و درواقع افزایش یافت. خب موارد متعددی از نقض حقوق بشر در خلال این سی سال گذشته گزارش شده. آمارهای ثبت شده حاکی از ۸ هزار مفقود الاثر است. جوانانی که عمدتا در بازداشتهای پراکنده توسط نیروهای امنیت هند بازداشت شدند و به بازداشتگاها منتقل شدند و بعد هم خبری از آنها دیگر مصادره نشد و معلوم نیست که آیا اینها زنده هستند، کشته شدند یا جایی در زندانی نگه داشته شدند. در گور دستهجمعی قرار دارند و قسعلیهذا. ۸ هزار مرد مفقودالاثر داریم در کشمیر. آمار تلفات متغییر است هندیها و منابع هندیها بین ۶۰ تا ۸۰ هزار نفر را اذعان میکنند که در خلال سی سال گذشته در کشمیر کشته شدند منابع پاکستانی رقمی تا ۱۵۰ هزار نفر مدعی هستند که در کشمیر کشته شدند؛ اما هر چه که باشه رقمی در اشل و اندازههای حدود ۱۰۰ هزار نفر ما تلفات نیروی انسانی داشتیم. خلال سی سال گذشته کشمیر موارد متعدد از شکنجه ثبت شده و در این باب گزارشهای مستند نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی منتشر شده. ازجمله گزارش حقوق بشر سازمان در سال ۲۰۱۷ که خیلی روشن به این مسائل پرداخت و ذکر کرد. شکنجه بهعنوان ابزاری برای سرکوب مردم کشمیر به شکلی گسترده مورد استفاده واقع شده. شکنجهگاها محدود به شکنجهگاها و مراکز بازداشت پلیس و ارتش نبودند. بعضی شکنجهگاها بوده که مخفی بوده و بهشکل رسمی جایی ثبت شده نبود. هتک حرمت از زنان مردم کشمیر، موارد متعددی از آن ثبت شده و بخشهایی از این هتک حرمتها توسط سربازان ارتش هند بوده در مناطق روستایی عمدتا. مواردی هم در بازداشتگاها در مورد زنانی که به بهانههای ارتباط با گروههای مسلح بازداشت شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. گزارش شده پروندههای ثبت شدهای در این زمینه وجود دارد، همچنین در مورد شکنجهها که تعداد و در واقع اشل و ابعاد آن بسیار بالا هستند. گورهای متعدد دستهجمعی کشف شده از جوانان و مردانی که دستگیر شدند و بعد و در مناطق روستایی عمدتا یا در خلال شکنجه یاد در صحنههای بازسازی مبارزات با گروههای تروریست بهاصطلاح هندیها اینها به شهادت رسیدند. نیروهای امنیتی هندی از مصونیت قضایی و حقوقی در کشمیر برخوردار هستند. به هرکسی که مظنون بشوند میتوانند شلیک کنند و هیچ دادگاهی در هند نمیتواند آنها را مورد پیگرد قرار بدهد. کما اینکه خب در همه جنایتهایی که انها رقم زدند این پیگرد اتفاق نیافتاده از جمله پروندههای خیلی معروف حقوق بشری کشمیر پرونده روستای کنان پوشپورا است. روستایی که در ۱۹۹۳ یگانی از ارتش هند وارد آن روستا شد دهها زن از رنج سنی ۱۰ تا ۷۰ سال مورد تعرض قرار دادند. مردان را جدا و زنان را مورد تعرض گروهی قرار دادند و این پرونده همچنان مفتوح و باز است. دستگیریهای گسترده بدون هیچ محاکمه قضایی در کشمیر یکی از مشکلات جدی حقوق بشری مردم هست. طبق قوانین هند هر کسی که مورد شک قرار بگیرد میتواند بازداشت شود و برای مدت تا دو سال در بازداشت بماند بدون اینکه فرایند حقوقی و فرایند قضایی برای او پیگری شود اینها همه نمونههایی از نقض حقوق بشر در کشمیر توسط نیروهای امنیت و ارتش و پلیس هند در کشمیر هستش که پرونده خیل قطوری است.
Посмотреть эту публикацию в Instagram
به نظر می رسد نخست وزیر مودی در هند طرفداران زیادی دارد. درحالیکه حدود ۲۰۰ میلیون مسلمان نیز در هند زندگی می کنند. آیا مسلمانان میتوانند بر تصمیمات آقای مودی تاثیر بگذارند؟
جناب آقای مودی توانسته با سیاست و راهبرد دیگریسازی در هندوستان یک اجماع تاریخی در کشور هندوستان بهنفع خودش رقم بزند. د رواقع دیگری که آقای مودی از پاکستان، از کشمیر و از مسلمانان در هند ساخته که گونهای از اتحاد را در میان هندوهای کشور هندوستان به وجود آورده است و تفسیر سیاسی افراطی و ناسیونالیسیتی که ایشان از مذهب هندویسم ارايه کرده در کنار دیگریسازی و ترسیم چهره تروریستی از مسلمانان پاکستان و کشمیر باعث شده تا ایشان بتواند در انتخابات اخیر با اکثریت آرا رای بیاورد و عملا اسلامی هراسی حاکم بر کشور هندوستان وضعیت را برای مسلمانان بسیرا وخیم کرده کمااینکه حزب آقای مودی حزب راستگرایی است که گرایشات وابسته به گروههای افراطی تندرویی است که دشمنی و عناد تاریخی را با مسلمانها رقم زدهو برای همین در این وضعیت فعلا آنچه که در ساختار سیاسی اجتماعی هندوستان شاهد ان هستیم، فشار سنگین بروی مسلمانان است.
Посмотреть эту публикацию в Instagram
پرونده کشمیر و لغو خودمختاری کشمیر هم جزیی از طرح و پلن کلی آقای مودی و حزب حاکم و طرفداران و عقبه سیاسی و اجتماعی حاکم بر این حزب در تقابل با مسلمانها بوده. ما الان دو تا پرونده جدی دیگر را پیش رو داریم که هندوستان و حزب BJP بلافاصله بعد از پرونده کشمیر و به زعم خودشان فیصله دادن به ماجرای کشمیر سراغ آنها رفتند. پرونده مسلمانان ایالت آسام که چند میلیون مسلمان ایالت آسام وضعیت و هویتشان نا مشخص بود و هند از سالهای قبل گفته بود که اینها باید احراز هویت بشوند که آیا این چند میلیون مسلمان آسامی، عمدتا مسلمان هستند، اهل هند هستند یا اینکه قبل از سال ۱۹۷۱ که از بنگلادش هجرت کردن و امدن به هند و متعاقب رقم زدند پرونده کشمیر، یک دو هفته بعد بودش که دولت هند اعلام کرد ۲ میلیون نفر از مردم آسام اینها احراز هویت نشدند و باید برگردند به کشور بنگلادش و پشت سر ان هم اخبار مبتنی بر ساختن کمپها و اردوگاههای مهاجرین در ایالت آسام منتشر شد که بحرانی است که متاسفانه که هیچ کس باید و شاید به ان توجه نکرده. بحرانی که به زعم بنده برابر بحران کشمیر میتواند اهمیت داشته باشد از بعد انسانی خودش و باز پرونده سومی که اینها به دنبالش بودن پرونده مسجد بابری بود مسجد بابری در دهه نود میلادی توسط همین اعضای میلیشای وابسته به حزبی که روی کار آمده تخریب شد و در واقع کشتار وسیعی آنجا رخ داد. در دعواهای بین هند و مسلمانان رخ داد متعاقب آن پرونده تعلیق شد چون آنها ادعا میکردند که باید معبدی، تحت عنوان معبد رام به روی بقایای مسجد بابری ساخته شود. الان بهنظر میآید که بهترین فرصت را جریان موجود میبیند تا آن انتقام تاریخی خود را از مسلمانها بگیرد و معبد رام را به روی بقایای مسجد بابری احیا بکند. اینها همه آن کانتکسی هست که بعد از پیروزی قاطع حزب حاکم بر هندوستان در حال رقم زدن آن است.
به نظر شما وجود یک رهبر همانند مولانا شوکت علی در هند چگونه میتواند این خلا را پر کند و در حل چنین مشکلاتی موثر باشد؟
ماجرای قیادت و رهبری در بین مسلمانان هندوستان درواقع یک مسئله و بحران هست؛ اما ببینند، بهنظر میرسد که از منظر اجتماعی رهبرانی چون مولانا شوکت علی که جریان خلافت را متعاقب فروپاشی عثمانی و در دهه ۲۰ میلادی رقم زده بودند اینها وابسته به تحقق گونهای از تغییر و تحول اجتماعی است یعنی ظهور و بروز امثال شوکت علیها، محمد علی جناها، جواهر لعل نهروها و گاندیها که جریان استقلال طلبانه علیه استعمار انگلیس بودند، در حقیقت وابسته به یک بیداری اجتماعی هستند. ان چیزی که ما الان در هندوستان مواجهه هستیم گونهای از اضمحلال هویت مسلمانان تحت فشارهای دهههای گذشته هستیم و ما نیاز به تحقق یک تحول بنیادی فرهنگی اجتماعی در هندوستان داریم تا مسلمانان ان جایگاه تاریخی خودشان را در هندوستان به دست بیاورند. جایگاهی که متاسفانه رو به اضمحلال رفته و بر طبق آمارها و ارقام هندوستان امروز با وجودی که مسلمانها بزرگترین اقلیت این کشور را شکل میدهند با جمعیتی طبق آمارهای رسمی معادل ۱۴/۵ درصد کل جمعیت هندوستان که بالغ بر ۲۰۰ میلیون نفر میشوند و حالا بعضی از آمارها بیان میکند که خیلی بیشتر از این تعداد نیز هست؛ اما کمترین بهرهمندی از تمام حقوق اجتماعی و سیاسی را در هند نسبت به تمامی گروههای اقلیت با در نظر گرفتن نسبت جمعیتیشان دارند. در تحصیلات عالیه کمترین هستند، در بزهکاری بیشترین هستند در فقر بیشترین هستند و قس علی هذا. این بحران هندوستان امروز است و خب ماجراهای سیاسی اخیر از جمله بحران کشمیر گونهای از تلنگر و بیداری را در بین مسلمانان هند به نظر من میاید رقم زده هر چند که خیلی کمرنگ است اما این جرقه میتواند گونهای از بیداری را در بین مسلمانان این کشور رقم بزند و آنها را به احیای جایگاه سیاسی و اجتماعی خودشان در نظام سکولار هند وا بدارد؛ اما متاسفانه تا به حال اینگونه نبوده است.
با اینکه از سمت پاکستانی نیز مخالفتهای جدی وجود دارد؛ ولی عملا اتفاق خاصی رخ نمیدهد. به نظر شما نقش رسانهها و گروههای فعال مدنی در پاکستان باید به چه نحوی باشد تا مشکلات مردم کشمیر کاهش پیدا کند؟
در مورد پاکستان بحث جدی هست. الان دولت پاکستان در وضعیت خیلی بغرنجی قرار دارد. دولت پاکستان اساسا توانایی درگیری نظامی را با هند ندارد. در نقطه مقابل خواست اجتماعی و عمومی مردم پاکستان این مطالبه را دارد که ما باید برای احقاق حقوق مردم کشمیر به گونهای خیلی جدی وارد شویم و درگیر شویم. آقای عمران خان تمام تلاشش را کرد که در عرصه بینالمللی بتواند همسویی را با موضع کشمیر ایجاد کند. متاسفانه کشورهای عربی در راس آنها امارت و عربستان هیچ وقعی به این تلاش عمران خان نگذاشتند، هرچند که عمرانخان تعهد خودش را به این کشورها سعی کرد اثبات بکند. در ماجراهای اخیر حمله یمنیها به تاسیسات نفتی آرامکو دولت پاکستان هم جز کسانی بود که این گونه حملات را محکوم کرد و بعد هم به عربستان سفر کرد که خیلیها قائل هستند که این سفر به گونهای یک احیای روابط و اعلام همبستگی با عربستانی بود که در عرصه سیاسی و نظامی شکست سنگینی را متحمل شده بود از یمنی ها. علیرغم اینها دولتهای عربی هیچ همسویی با پاکستان نشان نداند .فضای رسانهای طبعا من احساس میکنم که واقعیت قصه این است که عملا فقط دارند به تهییج افکار عمومی در پاکستان دامن میزنند. پاکستان این ظرفیت را ندارد که بخواهد کاری انجام دهد. عمران خان موضع جدی داشت. موضعی که از طرف کشورهای غربی هم تقدیر شد وان اینکه کسی برای مبارزه به کشمیر نرود و ایشان منع کرد که مسلمانان برای حالا آنچه که اسمش را جهاد میگذارند به کشمیر بروند خب اینها همه نشان می دهد که از طرفی دیگه توی سطح اجتماعی پاکستان سرریز این تهییج افکار عمومی مطالبه جنگ جهاد علیه هند برای آزادی کشمیر است. نگاهی که در واقع مردم پاکستان دارند. خب اینها در یک وضعیت بغرنجی هم الان قرار گرفتند و شرایط خط کنترلی بین هند و پاکستان هم شرایط به اصطلاح تعادلی است. نوعی از تعادل و بالانس است که اجازه تغییر و تحول را نمیدهد. هم هند اینرا میداند و هم پاکستان و فقط در این وسط تهییج افکار عمومی را اتفاق میافته. در مورد مطرح کردن مسئله از بعد حقوقی و در عرصه بینالمللی خب باز مشکلات جدی وجود دارد در مورد پاکستان که من چون موضوع مصاحبه پاکستان نیست ترجیح میدهم که به این نپردازم وگرنه به موضع پاکستان در قبال مسئله کشمیر انتقادات جدی وارد است که دست خود پاکستان را بسته از جمله توافق شیمالا ۱۹۷۲ بین هند و پاکستان که عملا دست پاکستان را بسته و پاکستان پذیرفته که باید ماجرای کشمیر را در توافقات با ملتها یا دولتها دو طرفه به حل وفصل برساند.
آیا میتوان گفت نخستوزیر مودی تفکرات نژادپرستانه دارد؟ یا تغییر اوضاع در کشمیر به خاطر منافع استراتژیک و موقیعت سوقالجیشی کشمیر است؟
آقای مودی از حزب BJP متعلق به جریان اجتماعی RSS است. RSS درواقع آن مغز متفکر پشت تمام اتفاقات و رخدادهای سیاسی امروز هند است . شاخه سیاسی RSS حزب BJP است. این مجموعه که یک میلیشیای قدرتمند است و به تعبیر بعضی از منابع و آمارها، بزرگترین میلشیای دنیا است، در سال ۱۹۲۵ همزمان با روی کار آمدن دولتهای فاشیسیتی در ایتالیا و آلمان شکل گرفت و الهام گرفته از آنها بود و در واقع یک جریان بهتمام معنای کلمه فاشیستی است. یعنی یک جریان فاشیستی با رنگ و لعاب مذهبی که بنده اگر در دنیای امروز بخواهم نقطه مقارنی را بخواهم برایش پیدا کنم صهیونیزم را میتوان مثال بزنم. یعنی صهیونیزم بهعنوان یک جریان سیاسی که رنگ و لعاب مذهب به خود گرفته و در واقع در پوستین حمایت از مذهب یهود بیرون آمده. جریان RSS و تفکر هندوتوا تفکری است که در رنگ و لعاب مذهب هندویسم به دنبال هداف سیاسی خودش است. تمامی اعضای RSS افرادی هستند که تفکرات افراطی داشتند کسانی بودند که گاندی را به قتل رساندند. کسانی بودند که واقعه مسجد بابری و جنایتهای گجرات را رقم زدند و از این باب قطعاً به نظر من اینها تفکرهای نژادپرستانه دارند. در این شکی نیست؛ اما این وسط مذهب هندویسم دارد قربانی اهداف استعماری و اهداف در واقع پلید تفکر RSS میشود.
آیا میتوان اهمیت و جایگاه کشمیر را همچون تنگه هرمز برآورد کرد؟
بهزعم من کشمیر خیلی مهمتر از تنگه هرمز است. تنگه هرمز یک اهمیت اقتصادی دارد. بهعنوان شاه راه مواصلاتی که حالا برای تنگه هرمز شاید بتوانیم مثالهای مشابهی را در دنیا پیدا کنیم. مواردی مثل تنگه مالاکا در جنوب آسیا، تنگه جبل الطارق و تنگه باب المندب. اما اهمیت کشمیر برمیگردد به موقعیت جغرافیایی که ریشه در تاریخ باستان دارد. اول اینکه کشمیر فلش پوینت بین اسلام، بودیسم و هندویسم است. دقیقا نقطه متناظر کشمیر در دنیای غرب فلسطین است.فلسطینی که نقطه تلاقی سه تمدن اسلام، یهودیت و مسییحت است. ما اینجا تلاقی اسلام را داریم با دو تا از بزرگترین مذاهب ادیان شرق یعنی هندویسم و بودیسم و کشمیر این فلش پوینت تاریخی است. برای همین حساسیت ویژه همیشه داشته و الان هم عملا در کناره سه قدرت هستهای قرار داره در مرزهای جنوبی چین و همرز با استان سینکیان چین است. در واقع هم مرز با هند و پاکستان است. اگر بخواهیم کشمیر قبل از تقسیم را یکپارچه در نظر بگیریم، اهمیت ویژهای دارد. بخش هایی از سرحدات شمالی پاکستان و منطقه حفاظت شده مظفرآباد به علاوه منطقه اقصای چین در فلات تبت همه اینها عضوی از کشمیری بوده که قبل از ۱۹۴۷ ما شاهد آن بودیم. سرچشمه منابع آب شیرین هست کشمیر. از پنج رودخانه بزرگی که پاکستان را سیراب میکند. سر چشمه های سه رودخانه از آنها در کشمیر قرار دارد. هویت تاریخی تمدنی هر دو کشور پاکستان و هند به کشمیر گره خورده است؛ کما اینکه هنوز هم هندوهای هند برای زیارت مقدسترین مقامات خودشان به کشمیر سفر میکنند، سفر اماناتیاترا که هر سال در فصل تابستان به منطق کوهستانی کشمیر سفر میکند. یعنی اهمیت کشمیر تاریخ مذهبی جدی را از منظر تمدنی دارد و خواتسگاه ادیان و تمدنهای منطقه شرق بوده است.
آیا شما نقشی برای اسرائیل در ماجراهای اخیر قائل هستید؟ هدف احتمالی آنها برای این اقدامات چه میتواند باشد؟
ارتباطات اسرائیل از اواسط دهه نود میلادی با هند گسترده شد و با روی کار آمدن گروههای راستگرا اسرائیل نیز روابطش را توسعه داد. از ۲۰۱۴ به این طرف مشخصا با حزب BJP، اسرائیل روابط بسیار عمیقی را رقم زده. در همین بستر هم است که پرونده کشمیر برای اسرائیل و هند مهم میشود. اسرائیل شرایط مشابه به کشمیر را در کرانه باختری رود اردن دارد مشاهده میکند. و هندیها بارها بارها در خلال بیست سال گذشته از اسرائیل ها برای نحوه سرکوب و مقابله با مبارزات مردمی در کشمیر بهره جستند. پروندهاش متعدد است مقامات بلندپایه ارتش اسرائیل دائم به کشمیر سفر کردند. در سال ۲۱۰۱ یا ۲۰۱۱، اگر اشتباه نکنم، فرمانده نیروی زمین ارتش اسرائیل به کشمیر سفر میکند. روابط راهبردی جدی آن ها با یکدیگر رقم زدند. و ازاین باب طبعا با گرایشهای ضد اسلامی که صهیونیزمها دارند و خودشان را در پیوند با هندوها دیدند از این منظر قابل بحث است. نکته مهم این هست که بعضی از تحلیلگران قائلند که از منظر مطالعات آیندهپژوهی با توجه به شیفت قدرتی که از دنیا غرب به سمت دنیا شرق اتفاق میافتد و اقتصادهای نوظهور هند و چین، اسرائیل به دنبال جای پای برای خودش در دنیا شرق است و آنچه که تحلیل گران بعضا قائل هستند. این است که شاید هندوستان با گرایشای افراطی راستگرایانه ضداسلامی یکی از بهترین منابع حمایتی وپشتیبانی برای اسرائیل باشد.
Посмотреть эту публикацию в Instagram
راهکار پیشنهادی ایران برای خاتمه این بحران چه می تواند باشد؟
پایان بحران خیل چیز پیچیده ای است و هنوز طرح مدون و مفصل دقیقی پیشرو نیست. اما آنچه که میتواند در دستور کار قرار بگیرد این است که در واقع هند وادار بشود که از پایمالی حقوق بشر در کشمیر دست بکشد. شرایط کشمیر را از یک شرایط امنیتی، نظامی و جنگی تبدیل به شرایط عادی بکند. از طریق مذاکرات سه جانبه در نظر گرفتن طرح کشمیری که بی هند و پاکستان بشود شرایط کشمیر را به یک انجامی رساند. خروج نیروهای نظامی و بازگرداندن شرایط عادی به کشمیر بهنظر من یک بحث بسیار مهم است. خودمختاری که لغو شده باید برگردد. باید تلاش شود وفشار آورده شود این خودمختاری برگردد. چرا که لغو این خودمختاری شرایط کشمیر را پیچیدهتر می کند و هیچ آینده روشنی برای کشمیر رقم نخواهد زد. هند باید بداند که منافع بلندمدتش در متشنج کردن منطقه کشمیر نیست واین را هم باید بداند که بالاخره کشمیر عضوی از امت اسلامی است و نمیشود در قبال هر آنچه که در کشمیر رخ میدهد و همه این جنایتهایی که رخ میدهد کشورهای اسلامی بیتفاوت باشند. از جمله ایران و ایران ناچار است بالاخره موضع بگیرد، هند نیز باید این را متوجه بشود که ایران به دنبال دشمنی با هند نیست. ایران بهدنبال برهم زدن رابطه با هند نیست. نباید هم باید باشد؛ اما طبعا ایران راجع به علقههایی که مردم کشمیر به ایران دارند روابط تمدنی تاریخ که با کشمیر داشته، بالغ بر هفت قرن نفوذ ایرانیها در کشمیر امری نیست که به این راحتی بشود از آن گذشت و باید که برای حل مسالمتآمیز و به دور از جنگ و خونریزی ماجرای کشمیر هند و پاکستان را با درنظر گرفتن خواست مردم کشمیر بر پای میز مذاکره بنشینند و طرفهای سومی مانند ایران و کشورهای دیگر باید طرفین را وادار بکنند که خصومتها را کنار بگذارند فشار و امنیتی کردن ماجرای کشمیر و نظامی کردن ماجرای کشمیر و پایمال کردن حقوق مردم را به اتمام برسانند و سعی کنند از طریق مذاکرات در واقع بحران کشمیر را به انجام برسانند.
به نظر شما آیا کشمیر مظلوم واقع نشده است ؟ در دنیای امروز اسلام، یمن و غزه از توجه بیشتری برخودار هستند تا کشمیر. علت این امر را چه می دانید؟
بالاخره واقعیت این است که ما در دنیایی قرار داریم در بحران سوریه ۶۰۰ هزار نفر آدم کشته میشود. در یمن فاجعه انسانی رخ میدهد. اما خوب ببیند که کشمیر یک مسئله تاریخی است و یک سال پیش از آغاز بحران فلسطین بحران کشمیر آغاز شده و سه جنگ بین دو کشور اتمی سر ماجرای کشمیر یا به تعبیری چهار جنگ اتفاق افتاده و بالاخره کشمیر حوزه تمدنی ایران بوده و کشمیر علقه و علاقه به ایران دارد و توقع هم از ایران داره با وجود اینگه اکثریت کشمیر اهل سنت شکل میدهند؛ اما اهل سنتش هم درواقع نگاهشان، به شکل عموم، نسبت به ایران مثبت است و شیعیانی که شیدایی ایران هستند. طبعا نمیشود بیتفاوت گذشت از کنار کشمیر. امام خمینی سالها قبل از انقلاب، ۱۳ یا ۱۴ سال قبل از انقلاب در مورد کشمیر پابهپای فلسطین صحبت کرده بودند و بالاخره این ریشه ها را نمیشود منکر شد. کشمیر یک عمق استراتژیک است که ایران در منطقه شرق دارد و اگر یک دهم این عمق استراتژیک را هر کدام از قدرتهای بزرگ دنیا میداشتند تعاملشان با ماجرای کشمیر متفاوت بود.