خبیث‌ترین افسانه ها در باره لئو تولستوی

© Sputnik / O. Ignatovich /  مراجعه به بانک تصاویر خبیث‌ترن افسانه ها در باره لو تولستوی
خبیث‌ترن افسانه ها در باره لو تولستوی - اسپوتنیک ایران
اشتراک
امروز به تقویم جدید 191-مین سالگرد لئو تولستوی برگزار می شود.

به گزارش اسپوتنیک، در زمان حیات لئو تولستوی و به ویژه پس از مرگ او، افسانه های زیادی در رابطه با او شکل گرفت.

بعضی از آنها طنزآمیز هستند، مثلا گفته می شود که تولستوی پابرهنه در «یاسنایا پولینا» راه می رفت.  اما نه، او حتی در فصل تابستان چکمه های نرم کتانی می پوشید. یک افسانه غلط دیگر این است که تولستوی لباس ویژه «tolstovka» به تن می کرد تا از دیگران متمایز باشد. این هم بدور از واقعیت است. این لباسی بود که روستائیان به تن می کردند، تنها فرق آن این بود که از جلو و نه در پهلو باز بود. چاک در پهلو برای آن بود که صلیب دهقانان هنگام کار در مزرعه پایین نیفتد. اما تولستوی صلیب نمی پوشید.

کارگردانی گفت که گویا تولستوی برای حس بیشتر زمین، خاک می خورد. اینها افسانه‌های مضحکی هستند. اما بدتر از اینها افسانه های خبیثی است که در رابطه با تولستوی رواج یافته است.

-         تولستوی آینه انقلاب روسیه است. این عنوان مقاله  لنین به یک جمله قصار مبدل شده است. اما اینگونه جملات باید حاوی معنا باشد. لنین «تولستوی شناس بود». او از سال 1908 تا 1912 مقالات زیادی در باره تولستوی می نوشت. در این مقالات او تولستوی را نه تنها آینه انقلاب، بلکه دهقان و بورژوازی می نامید. یعنی تا بازتاب و «آینه شدن» پرولتاریا» نرسیده بود.

کتاب - اسپوتنیک ایران
نیاز غرب به تولستوی ایرانی

-         مغرور. اوپتینسکی تولستوی را آدمی مغرور نامیده بود. او در آخرین دیدار با تولستوی گفته بود: خیلی مغرور است، هیچوقت سراغ ما نمی آید». خب که چی؟ اگر تلاش تولستوی برای یافتن حقیقت را بتوان غرور نامید، آری او مغرور بود. اما می توان این تلاش تولستوی را که نتوانست در کلیسا حقیقت را بیابد، صداقت یا عطش درک واقعیت نامید.  غرور چه ربطی با این موضوع دارد؟  تولستوی در زندگی خود آدمی  فوق العاده بانزاکت بود و همیشه از پرسیدن سوالات بی‌پروا از همصحبت خود می ترسید. تولستوی همیشه از شهرت جهانی خود در رنج بود.

-         مطابق یک افسانه خبیث دیگر، تولستوی در جوانی قمار باز و آدمی هرز بود و گویا نیمی از بچه های دهقانان در یاسنایا پولیانا بچه های او بودند.  آری تولستوی مثل داستایفسکی «رولت» بازی می کرد اما بازیگر بدی بود. آری او پسری داشت که مادرش یک زن روستایی بود که شوهر نداشت. فقط یک پسر.  بدشواری می توان گفت که مالکان دیگر از این جور بچه ها نداشتند.  پس از ادواج، تولستوی هرگز به زنش خیانت نکرد.

-         تولستوی برای تبلیغ خود زراعت می کرد. رپین، نقاش بزرگ روس، تولستوی راهمانا در حال شخم زدن زمین به تصویر کشیده است. تولستوی در همه کارها به خانم ها کمک می کرد.

-         موضع دیگری که به تولستوی نسبت می دادند این بود که زنش را آزار می داد.  اگر اینطور باشد، پس چرا وقتی او میخواست او را ترک کند، آنقدر ناراحت شد. و وقتی تولستوی او را ترک کرد، زنش به مرز دیوانگی رسید؟ 48 سال زندگی با مردی به «آن خشنی» حتما طاقت فرسا باید باشد. اما اینها همه از همان زمره افسانه های خبیث در باره تولستوی هستند.

-         تولستوی عادت داشت به همه درس زندگی بیاموزد. این هم موضوعی بدور از واقعیت است. تولستوی در پایان عمر  گیاهخوار بود اما بر سر میز غذا هرکسی که می خواست می توانست گوشت بخورد.  نه فقط مهمانان، بلکه اعضای خانواده نیز این اجازه را داشتند.

-         رمان « جنگ و صلح» نباید جزئی از درس مدارس باشد.  زیاده از حد برای بچه ها مشکل است.  چه فرقی بین این اثر و هملت است که در تئاترهای مدارس روی صحنه می رود؟

 

 

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала