ورود این پهباد به حریم هوایی ایران و خودداری از تمکین به اخطار های ایرانی از یک سو و پرواز آن در کنار یک هواپیمای پی 52 که بیش از 36 سرنشین نظامی آمریکایی در آن بودند می تواند خود بهانه ای برای بسیاری از سوال ها باشد.
آیا واقعا این هواپیما سهوی وارد حریم هوایی ایران شده و یا اینکه عمدا آمریکایی ها می خواستند آماده باش و توانمندی دفاعی ایران را بسنجند، حتی شاید برخی ایادی در دولت آمریکا می خواستند ایرانی ها هواپیمای پی 52 را هدف قرار دهد تا خون آمریکایی ها ریخته شود و آمریکا به این بهانه وارد یک جنگ بر علیه ایران شود.
اگر اینگونه باشد شاید پهباد یک تله بوده و هدف اصلی سرنگونی آن یکی هواپیما بوده.
شاید هم تصور بر این بوده که این هواپیما می تواند از معرکه بگریزد و تصور نمی شده که موشک های ایران اینقدر دقیق باشند.
به یکباره اخباری منتشر می شود مبنی بر اینکه قبلا آمریکایی ها توسط عمان به ایران اخطار داده بودند و ایران را تهدید به جنگ کرده بودند، و البته توسط ایران شدیدا تکذیب می گردد.
سپس مشاهده می کنیم یکی دیگر از رسانه های آمریکا اعلام می دارد که ترامپ دستور حمله تلافی جویانه را داد و سپس در آخرین لحظه دستور توقف آن را صادر کرد و هواپیماهای آمریکایی وسط راه مجبور شدند برگردند.
ایالات متحده شورای امنیت سازمان ملل را به یک جلسه محرمانه دعوت می کند و بصورت مستقیم و غیر مستقیم مقامات آمریکایی ایران را تهدید به تلافی سرنگونی هواپیمایی می کنند که وارد حریم هوایی ایران شده.
این ماجرا ها می تواند از یک سو تلاشی از طرف آمریکا برای تسکین ناراحتی بابت سرنگونی این پهباد باشد اما نمی توان این احتمال را نیز در نظر نداشت که شاید هم کاسه ای زیر نیم کاسه باشد و آمریکایی ها تلاش دارند فضا را برای نقشه های دیگری بر علیه ایران آماده نمایند.
بر کسی پوشیده نیست که هر آنچه امروزه در منطقه پیش می آید به دلیل خروج ایالات متحده از برجام و سپس نقض تعهدات این کشور و در نهایت حضور آن در منطقه خاورمیانه است.
در صورتی که دولت آمریکا به تعهدات خود طبق برجام عمل کرده بود قطعا شاید کار به اینجا نمی کشید و اگر نیروهای آمریکایی در این منطقه که پانزده هزار کیلومتر از سرزمین مادری شان دور است حضور نداشتند و در امور کشورهای این منطقه دخالت نمی کردند قطعا هیچ مشکلی از مشکلاتی که امروزه مشاهده می کنیم احتمالا به هیچ وجه اتفاق نمی افتاد
قطعا اگر تشویق آمریکا نبود جنگ یمن راه نمی افتاد و اگر حمایت ایالات متحده نبود امروزه نه مشکل فلسطین بود و نه تروریسم در سوریه و عراق و نه سرکوب مردم بحرین و نه جنگ لیبی و نه …
اگر ایالات متحده اجازه داده بود که مجامع بین المللی به وظایف خود عمل کنند قطعا کشورهای جهان می توانستند با همکاری یکدیگر بسیاری از مشکلات خود را حل و فصل کنند.
متاسفانه منافع ایالات متحده اقتضا می کند که منطقه خاورمیانه همیشه متشنج باشد چون هم آمریکایی ها می خواهند سلاح های خود را که معلوم نیست فتوشاپ است یا نه به عرب ها بفروشند هم اینکه بهانه ای برای حضور در منطقه داشته باشند وهم اینکه گلوگاه انرژی این منطقه که شاهرگ حیاتی رقبای اقتصادی ایالات متحده می باشد را در اختیار داشته باشند.
هیچ قانونی وجود ندارد که بخواهد حق ایران در دفاع از خود را سلب کند و طبق همه قوانین و موازین بین المللی ایران کاملا حق داشته این پهباد را سرنگون کند اما باید سوال کرد کدام قانون بین المللی ای وجود دارد که آمریکایی ها به آن پایبند بودند و یا هستند و کدام توافق بین المللی ای وجود دارد که آمریکایی ها اجرا کرده اند.
به استناد همین ماجرا آمریکایی ها به خود اجازه می دهند در جایجای جهان قلدری کنند، زمانی در اکراین و زمانی در دریای چین و زمانی دیگر در آمریکای لاتین و زمانی دیگر در … تقریبا جایی در جهان وجود ندارد که آمریکایی ها در آن دخالت نداشته باشند و آن را به هم نریخته باشند.
حال می توان گفت اتفاق جدیدی پیش آمده و آن این است که ایران حاضر نشده در مقابل قلدری های آمریکا سر خم کند و تو روی آمریکا ایستاده، بدیهی است که چنین اتفاقی می تواند برای آمریکایی ها بسیار سنگین تمام شود چون می دانند اگر از آن بگذرند احتمال اینکه دیگر کشورها هم در رویشان بایستند بسیار زیاد است اما بخوبی هم می دانند که ادامه این روند به نفع آنها نیست و ورود به یک جنگ با ایران و یا حتی انجام یک عملیات نظامی، حد اقل در شرایط فعلی، میتواند بسیار گران برایشان تمام شود.
وقتی می گوییم در شرایط فعلی منظور شرایطی است که ایران در اوج قدرت نظامی تاریخی خود قرار دارد و همچنین مرزهای مجازی آن از افغانستان تا دریای مدیترانه و دریای سرخ امتداد دارد و آمریکایی ها تلاش داشتند با تحریم های خود طی چند سال بعدی ایران را بگونه ای تضعیف کنند که مجبور شود از نفوذ خود در منطقه بکاهد و همچنین از نظر داخلی آنقدر ضعیف شود که توان مقاومت نداشته باشد.
پس می توان گفت سیاست های دولت آقای ترامپ منجر شده که آمریکا امروزه در شرایط بسیار بغرنجی قرار بگیرد که برگشت از هر کدام می تواند اعتبار ایالات متحده را به خطر بیاندازد و هر کدام تلخ تر از دیگری می باشد.
