تقریبا اکثر تحلیلگران بر این باور هستند که نه ایالات متحده در حال حاضر شرایط جنگ با ایران را دارد و نه شرایط داخلی ترامپ به او اجازه چنین کاری را می دهد.
نه اینکه بخواهیم بگوییم ایالات متحده توان مقابله با ایران را ندارد بلکه بحث در این است که هزینه های چنین مقابله ای آنقدر برای آمریکا سنگین است که حتی می تواند منجر به فروپاشی ایالات متحده گردد و به همین دلیل هم بسیار سخت است که اعضای کنگره با رفتارهای متهورانه آقای ترامپ موافقت کنند.
بصورت تاریخی بسیاری از ابرقدرهای جهان با همین یک اشتباه کوچک سقوط کردند و جالب اینکه پایان همه اینها در جنگ های منطقه خاور میانه بود.
شاید همه به یاد داشته باشند که بهانه ورشکستگی شوروی سابق، زمانی که حدود دو سوم جهان در اختیار مارکسیست ها و کمونیست ها بود، به دلیل جنگ افغانستان پیش آمد.
از نظر قدرت نظامی شوروی آنقدر قدرت داشت که می توانست افغانستان را چندین بار با بمب های هسته ای خود شخم بزند اما این جنگ آنقدر برای این کشور هزینه بر بود که دیدیم شوروی به سمت فروپاشی رفت.
امروزه دیگر ایرانی ها یقین پیدا کرده اند که آمریکایی ها دهه ها است که برای حمله به ایران و تجزیه آن برنامه ریزی می کنند و هر روز بهانه های جدیدی می آورند تا ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهند.
شاید برخی از دوستان به یاد داشته باشند زمانی که ایالات متحده به افغانستان لشکر کشی کرد بسیاری در ایران می لرزیدند که هدفت بعدی ایالات متحده ایران و آمریکایی ها با حضور در افغانستان تلاش دارند به مرز ایران نزدیک شوند.
بعد وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد بسیاری باور داشتند که کار تمام است، ایران از همه طرف محاصره شده وبزودی آمریکایی ها به ایران حمله خواهند کرد.
بعد بحث سوریه پیش آمد و همه تحلیل گران متفق القول بودند که هدف این است که قبل از حمله به ایران امنیت اسرائیل برقرار گردد و بعد آمریکایی ها به ایران حمله کنند.
شاید همه به یاد داشته باشند که بهانه ورشکستگی شوروی سابق، زمانی که حدود دو سوم جهان در اختیار مارکسیست ها و کمونیست ها بود، به دلیل جنگ افغانستان پیش آمد.
از نظر قدرت نظامی شوروی آنقدر قدرت داشت که می توانست افغانستان را چندین بار با بمب های هسته ای خود شخم بزند اما این جنگ آنقدر برای این کشور هزینه بر بود که دیدیم شوروی به سمت فروپاشی رفت.
امروزه دیگر ایرانی ها یقین پیدا کرده اند که آمریکایی ها دهه ها است که برای حمله به ایران و تجزیه آن برنامه ریزی می کنند و هر روز بهانه های جدیدی می آورند تا ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهند.
شاید برخی از دوستان به یاد داشته باشند زمانی که ایالات متحده به افغانستان لشکر کشی کرد بسیاری در ایران می لرزیدند که هدفت بعدی ایالات متحده ایران و آمریکایی ها با حضور در افغانستان تلاش دارند به مرز ایران نزدیک شوند.
بعد وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد بسیاری باور داشتند که کار تمام است، ایران از همه طرف محاصره شده وبزودی آمریکایی ها به ایران حمله خواهند کرد.
بعد بحث سوریه پیش آمد و همه تحلیل گران متفق القول بودند که هدف این است که قبل از حمله به ایران امنیت اسرائیل برقرار گردد و بعد آمریکایی ها به ایران حمله کنند.
می توان گفت در همه موارد تحلیلگران درست تحلیل کرده بودند و هدف نهایی آمریکا حمله به ایران بود اما ایرانی ها آنقدر زیرک بودند که کاری کردند آمریکا و همپیمانانشان آنقدر درگیر شوند که خودشان هم نفهمند چه شده.
در همان گیر و دار هم بر عکس تصور نفوذ و قدرت ایران در منطقه بیشتر شد و امروزه دیگر آمریکایی ها برای رویارویی با ایران به مرزهای سیاسی ایران نمی توانند بسنده کنند بلکه مجبور است در کل منطقه با ایران درگیر شود.
یعنی از افغانستان گرفته تا شمال آفریقا و جنوب جزیره العرب.
بدیهی است با این شرایط درگیری با ایران دیگر هفت هزار و پانصد ملیارد دلار هزینه برای اقتصادی که بیست و چهار هزار ملیارد دلار بدهی دارد هزینه نخواهد داشت بلکه بسیار بیش از این هزینه بر خواهد بود.
حال با این شرایط آقای ترامپ می خواهد که جنگ را به شکل دیگری شروع کند و نشان دهد که آمریکا مجبور بوده وارد جنگ شود و یا اینکه برای حفاظت از همپیمانان اش وارد جنگ شده.
آقای ترامپ همچنین تلاش دارد هزینه های جنگ را بر گردن کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بیاندازد.
با توجه به اینکه اسرائیل نقطه ضعف آقای ترامپ در منطقه به حساب می آید، آمریکایی ها همچنین تلاش دارند اسرائیل را از این معادلات دور نگه دارند و چند سال است که فضای رسانه ای منفی شدیدی برای ایجاد تنش میان ایران از یک طرف و عربستان سعودی و امارات از طرف دیگر به وجود آورده اند تا جنگ را به این دو جناح شمالی و جنوبی خلیج فارس محدود کنند.
در همان گیر و دار هم بر عکس تصور نفوذ و قدرت ایران در منطقه بیشتر شد و امروزه دیگر آمریکایی ها برای رویارویی با ایران به مرزهای سیاسی ایران نمی توانند بسنده کنند بلکه مجبور است در کل منطقه با ایران درگیر شود.
یعنی از افغانستان گرفته تا شمال آفریقا و جنوب جزیره العرب.
بدیهی است با این شرایط درگیری با ایران دیگر هفت هزار و پانصد ملیارد دلار هزینه برای اقتصادی که بیست و چهار هزار ملیارد دلار بدهی دارد هزینه نخواهد داشت بلکه بسیار بیش از این هزینه بر خواهد بود.
حال با این شرایط آقای ترامپ می خواهد که جنگ را به شکل دیگری شروع کند و نشان دهد که آمریکا مجبور بوده وارد جنگ شود و یا اینکه برای حفاظت از همپیمانان اش وارد جنگ شده.
آقای ترامپ همچنین تلاش دارد هزینه های جنگ را بر گردن کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بیاندازد.
با توجه به اینکه اسرائیل نقطه ضعف آقای ترامپ در منطقه به حساب می آید، آمریکایی ها همچنین تلاش دارند اسرائیل را از این معادلات دور نگه دارند و چند سال است که فضای رسانه ای منفی شدیدی برای ایجاد تنش میان ایران از یک طرف و عربستان سعودی و امارات از طرف دیگر به وجود آورده اند تا جنگ را به این دو جناح شمالی و جنوبی خلیج فارس محدود کنند.
هر چه قدر هم عربستان سعودی و امارات بیشتر آسیب ببینند آمریکا سود بیشتری خواهد کرد چون هم وابستگی آنها به آمریکا بیشتر خواهد شد هم اینکه پروژه های بازسازی سود های کلان به جیب آمریکایی ها سرازیر خواهد کرد.
واکنش سرد ایران به تصمیم آمریکا برای عدم تمدید معافیت های خریداران نفت ایران هم به این دلیل بوده که ایرانی ها از مدت ها پیش خود را برای این روز آماده کرده بودند.
آنهایی که در جریان فروش نفت ایران هستند بخوبی می دانند که الان مدت ها است که حتی کشورهای خریدار نفت ایران مثل چین و هند و کره جنوبی و ژاپن و… با مشکل پرداخت پول این نفت مواجه هستند به همین دلیل هم ایران توانسته با خریداران خود وارد تعاملاتی شود تا دور از چشم آمریکایی ها بتواند نفت خود را بفروشد و در قبال آن پول دریافت کند.
البته این ماجرا برای ایران بسیار هزینه بر است و ایران مجبور است نفت خود را ارزان تر بفروشد تا طرف مقابل هم تشویق شود ریسک رویارویی با آمریکا را به جان بخرند.
حال بدیهی است که ایران مجبور است تخفیف های بیشتری به مشتریان خود بدهد و در این میان کشورهای رقیب ایالات متحده مانند چین و هند بیشترین سود را از این رفتار ایالات متحده خواهند برد.
واکنش سرد ایران به تصمیم آمریکا برای عدم تمدید معافیت های خریداران نفت ایران هم به این دلیل بوده که ایرانی ها از مدت ها پیش خود را برای این روز آماده کرده بودند.
آنهایی که در جریان فروش نفت ایران هستند بخوبی می دانند که الان مدت ها است که حتی کشورهای خریدار نفت ایران مثل چین و هند و کره جنوبی و ژاپن و… با مشکل پرداخت پول این نفت مواجه هستند به همین دلیل هم ایران توانسته با خریداران خود وارد تعاملاتی شود تا دور از چشم آمریکایی ها بتواند نفت خود را بفروشد و در قبال آن پول دریافت کند.
البته این ماجرا برای ایران بسیار هزینه بر است و ایران مجبور است نفت خود را ارزان تر بفروشد تا طرف مقابل هم تشویق شود ریسک رویارویی با آمریکا را به جان بخرند.
حال بدیهی است که ایران مجبور است تخفیف های بیشتری به مشتریان خود بدهد و در این میان کشورهای رقیب ایالات متحده مانند چین و هند بیشترین سود را از این رفتار ایالات متحده خواهند برد.
توقع اینکه صدور نفت ایران به صفر برسد و یا اینکه متوقف گردد توقع بسیار خامی می باشد چون ایران به هر ترتیبی شده خواهد توانست مشتری برای نفت خود پیدا کند.
وتا زمانی که ایران می تواند نفت صادر کند قطعا نیازی به بسته شدن تنگه هرمز نیست.
اما در صورتی که ایالات متحده بخواهد کاری کند تا نفت کش های ایرانی نتوانند از تنگه هرمز عبور کنند، آنوقت قطعا ایران هم هر آنچه در توان دارد انجام خواهد داد تا هیچ کشتی ای نتواند از تنگه هرمز عبور کند.
تصور اینکه مثلا آمریکایی ها با نیروی نظامی خود می توانند امنیت این تنگه را تامین کنند نیز یک تصور واهی بیش نیست.
چون کوچکترین درگیری و یا خطر در این تنگه منجر به آن خواهد شد تا همه شرکت های بیمه از بیمه کشتی هایی که از این تنگه عبور می کنند خودداری کنند و حتی اگر تنگه باز هم باشد باز هم هیچ کشتی ای نتواند به دلیل نبود بیمه حرکت کند.
این ماجرا یک جنگ تمام عیار و لشکر کشی نیاز ندارد بلکه یک توپخانه که هر از گاهی یکی دو خمپاره وسط دریا شلیک کند کافی است.
مضاف بر این در جنگ ایران و عراق نیز ما شاهد آن بودیم که در شرایطی که ایران از نظر توان نظامی در شرایط بسیار بدی برخوردار بود وقتی که تصمیم گرفت اجازه صدور نفت عراق را ندهد یک بشکه نفت عراق هم نتوانست از تنگه هرمز عبور کند و حتی اسکورت آمریکایی ها هم نتوانست جلوی تصمیم ایران را بگیرد و ایرانی ها قبل از رسیدن کشتی ها به تنگه هرمز جلوی آنها را می گرفتند.
پس می توان گفت زمان بسته شدن تنگه هرمز دقیقا زمانی خواهد بود که دیگر نفت ایران از این تنگه عبور نکند و اگر کشورهای همجوار می خواهند با ایران جنگ اقتصادی راه بیاندازند ایران راهکارهای بسیار زیادی دارد که می تواند آنها را نیز در فشار قرار دهد و متوجه کند که جنگ اقتصادی با ایران به نفعشان نیست.
وتا زمانی که ایران می تواند نفت صادر کند قطعا نیازی به بسته شدن تنگه هرمز نیست.
اما در صورتی که ایالات متحده بخواهد کاری کند تا نفت کش های ایرانی نتوانند از تنگه هرمز عبور کنند، آنوقت قطعا ایران هم هر آنچه در توان دارد انجام خواهد داد تا هیچ کشتی ای نتواند از تنگه هرمز عبور کند.
تصور اینکه مثلا آمریکایی ها با نیروی نظامی خود می توانند امنیت این تنگه را تامین کنند نیز یک تصور واهی بیش نیست.
چون کوچکترین درگیری و یا خطر در این تنگه منجر به آن خواهد شد تا همه شرکت های بیمه از بیمه کشتی هایی که از این تنگه عبور می کنند خودداری کنند و حتی اگر تنگه باز هم باشد باز هم هیچ کشتی ای نتواند به دلیل نبود بیمه حرکت کند.
این ماجرا یک جنگ تمام عیار و لشکر کشی نیاز ندارد بلکه یک توپخانه که هر از گاهی یکی دو خمپاره وسط دریا شلیک کند کافی است.
مضاف بر این در جنگ ایران و عراق نیز ما شاهد آن بودیم که در شرایطی که ایران از نظر توان نظامی در شرایط بسیار بدی برخوردار بود وقتی که تصمیم گرفت اجازه صدور نفت عراق را ندهد یک بشکه نفت عراق هم نتوانست از تنگه هرمز عبور کند و حتی اسکورت آمریکایی ها هم نتوانست جلوی تصمیم ایران را بگیرد و ایرانی ها قبل از رسیدن کشتی ها به تنگه هرمز جلوی آنها را می گرفتند.
پس می توان گفت زمان بسته شدن تنگه هرمز دقیقا زمانی خواهد بود که دیگر نفت ایران از این تنگه عبور نکند و اگر کشورهای همجوار می خواهند با ایران جنگ اقتصادی راه بیاندازند ایران راهکارهای بسیار زیادی دارد که می تواند آنها را نیز در فشار قرار دهد و متوجه کند که جنگ اقتصادی با ایران به نفعشان نیست.
