برای رسیدن به این توافق قطعا همه طرفها مخصوصا طرف های اصلی گفتگو ها یعنی ایران و ایالات متحده مجبور بودند از برخی خواسته های خود گذشت کنند تا توافق به نتیجه برسد.
در همان زمان هم بسیاری در ایران باور داشتند که ایالات متحده به هیچ وجه کشوری نیست که بتوان روی حرف و یا تعهدات و یا حتی امضای مسئولین آن حساب باز کند وهم در قبال ایران و هم در قبال بسیاری از کشورهای دیگر و مجامع بین المللی تعهداتی را به امضا رسانده که نه فقط اجرا نکرده بلکه حتی به قول معروف با بهانه گیری های مختلف زیر آن زده.
به هر حال برخی از سیاستمداران در ایران هم باور داشتند با حضور پنج کشور دیگر و حمایت سازمان ملل از توافق احتمال اینکه ایالات متحده بخواهد این بار هم زیر تعهدات خود بزند بسیار بعید می باشد.
دلیل اینکه برجام به عنوان یک توافق برد برد تلقی شد هم این بود که به نظر می آمد برای هر دو طرف منافعی در آن در نظر گرفته شده.
علیرغم اینکه ایرانی ها باور داشتند که امتیازات داده شده بسیار بیش از امتیازات گرفته شده است اما با این حال به سرعت اقدام به اجرای تعهدات خود نمودند تا به جامعه بین المللی نشان دهند که ایران کشوری است که به تعهدات خود حتی اگر هم باور داشته باشد که این تعهدات به ضرر اش است پایبند است.
از همان اول هم، یعنی حتی زمانی که دولت آقای اوباما سر کار بود، آمریکایی ها به بهانه های مختلف از اجرای تعهدات خود سر باز می زدند.
تیم آقای اوباما سیاستمدار بودند و ظاهر سازی می کردند در حالی که تیم آقای ترامپ ظاهر سازی را کنار گذاشته اند.
از همان لحظه اول ورود آقای ترامپ به کاخ سفید مشخص بود که آمریکایی ها به هیچ وجه به دنبال بازی برد برد نیستند بلکه به دنبال بازی برد باخت هستند.
بازی ای که در آن فقط آمریکا برنده باشد و دیگران بازنده.
مضاف بر این، رفتار دولت آقای ترامپ ایرانی ها را به این یقین رسانده که به هیچ وجه دولت ایالات متحده خواهان آن نیست که حتی به توافق با ایران دست یابد بلکه به دنبال بهانه گیری پیاپی است تا همه ابزارهای اقتدار و برگه های ایران را از این کشور بگیرد و این کشور را در مقابل حمله دشمنان بی دفاع قرار دهد.
وقتی آقای پمپئو بحث دوازده شرط ایالات متحده را مطرح می کند خود به خوبی می داند ایران به هیچ وجه این شروط را قبول نخواهد کرد و در واقع شروطی را روی میز قرار داده که مطمئن هست با پاسخ منفی مواجه می شود، چون هدف اصلی رسیدن به توافق با ایران نیست.
در واقع ایرانی ها حتی اگر دوازده شرط آقای پمپئو و ترامپ را هم بپذیرند و هر چیزی که آمریکا می گوید اطاعت کنند باز هم هیچ تضمینی برایشان وجود ندارد که شر ایالات متحده از سرشان کم شود.
ماجرای تحریم خرید نفت ایران مساله جدیدی نیست بلکه یک کینه هفتاد ساله است که لابی های قدرت در ایالات متحده از زمان ملی شدن صنعت نفت در ایران یدک می کشند و از همان زمان بر علیه ایران اعمال شده بود اما به دلیل جنگ اعراب و اسرائیل و اینکه در آن زمان اعراب صدور نفت را محدود کردند ماجرا برای مدتی پشت گوش افتاد.
برخی تصور می کنند که در آن زمان درگیری ایران فقط با انگلیس بود اما ماجرا این است که درگیری ایران با لابی های قدرت در غرب بود و این لابی های قدرت همانگونه که پشت پرده قدرت در انگلیس قرار داشتند و دارند در ایالات متحده هم پشت پرده حضور دارند.
ماجرا نه به نظام در ایران مربوط است و نه به تغییر رفتار ایران بلکه ماجرا این است که غربی ها باور دارند کشوری از خانه طاعت آنها خارج شد و باید این کشور و مردمان اش تاوان خروج از خانه طاعت غرب را پس دهند تا الگویی برای دیگر ملت ها نشوند و همه ملت ها یاد بگیرند که هر آنچه دارند را باید در اختیار لابی های ثروت غرب قرار دهند.
در این شرایط بدیهی است که ایرانی ها بخوبی می دانند هیچ گفتگویی در کار نیست و در نهایت اگر زیر بار زورگویی های آمریکا بروند آتیه لیبی ویا سوریه و یا… در انتظارشان خواهد بود.
به همین دلیل است که علیرغم فشار های شدید اقتصادی بر علیه مردم ایران مردم این کشور هنوز مقاومت می کنند وطبق خواسته آمریکا واکنش نشان نمی دهند و چه بسا حتی در بسیاری از موارد بر عکس خواسته های آمریکا واکنش نشان می دهند.
بر عکس تصور آمریکا بسیاری از کشورها با دقت نظاره گر جریاناتی هستند که امروزه برای ایران اتفاق می افتد و بسیاری هم تلاش دارند که پشت پرده به ایران کمک کنند تا بتواند در مقابل ایالات متحده مقاومت کند.
نه اینکه بخواهیم بگوییم که اینها عاشق چشم و ابروی ایرانی ها هستند بلکه به دلیل اینکه اینها هم از ایالات متحده و رفتارهای ترامپی متنفر هستند و هم اینکه واهمه آن را دارند که در صورت موفقیت ایالات متحده در این ماجرا آمریکا این الگو را بر دیگر کشورها نیز پیاده کند.
چرا که در سال های اخیر مشاهده کردیم که چون برخی کشورها در دوره ای در مقابل استفاده آمریکا از ابزار دلار به عنوان یک سلاح سیاسی مقابله نکردند ایالات متحده تشویق شد که از این ابزار بر علیه دیگران نیز استفاده کند، حال اگر این رفتار ایالات متحده بر علیه ایران نتیجه بخش باشد قطعا آمریکایی ها تشویق خواهند شد از این ماجرا بر علیه دیگر کشورها استفاده کنند.
به همین دلیل هم همه روی اینکه ایران بتواند در مقابل این سیاست ترامپ مقاومت کند شرط بندی کرده اند و خوب طبیعتا در صورتی که این سیاست ترامپیسم شکست بخورد می توان از آن به عنوان مصطلح جدید بازی باخت باخت در فرهنگ سیاسی جهان استفاده کرد.
این ماجرا امروزه به سطح مقاومت مردم ایران وابسته است اما به هر حال این مقاومت حدی دارد.
در توجه به این که نقطه ضعف ایالات متحده و تیم آقای ترامپ اسرائیل می باشد احتمال خیلی زیادی وجود دارد که ایران برای واکنش بخواهد از طریق متحدین خود فشار را بر اسرائیل افزایش دهد در حالی که ایالات متحده تلاش دارد با مطرح کردن عربستان سعودی و امارات به عنوان کشورهایی که تلاش دارند نفت ایران در بازار را جبران کنند، ایران را به سمت و سوی واکنش نشان دادن به این دو کشور و نه اسرائیل بکشاند.
به هر حال اگر ایران در نهایت به این نتیجه برسد که هیچ راهی جز جنگ وجود ندارد قطعا جنگ را طبق نقشه آمریکا پیش نخواهد برد بلکه شاید کل منطقه را به آتش بکشد تا همه در آتش آن بسوزند و نه اینکه این جنگ بخواهد در یک منطقه محدود شود، و آنوقت باید دید که آیا ایالات متحده بردی به دست می آورد یا باخت.