حتی در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا یکی از داغ ترین مباحث در انتخابات رابطه با ایران و چگونگی مواجهه ایران بود و تا به امروز حتی یک روز نمی گذرد که مقامات ارشد آمریکایی چندین بار نام ایران را به زبان نیاورند، یکی از خبرنگاران آمریکایی در کنفرانسی به شوخی به من می گفت آقای ترامپ شب را با ذکر ایران و پرونده روسیه می خوابد وصبح به یاد ایران و پرونده روسیه بیدار می شود.
حال که ماجرای پرونده روسیه ظاهرا ختم به خیر شده ظاهرا تنها دغدغه شبانه روزی آقای ترامپ ایران است.
علیرغم اینکه مسئولین آمریکایی هر روزه مدعی می باشند که توانسته اند ایران را مهار و تضعیف کنند اما وزیر خارجه آمریکا در اجلاس ناتو اظهار می دارد که ایران یکی از سه خطر بزرگ برای موجودیت ناتو می باشد.
توجه داشته باشید همین جمله آقای مایک پمپئو از نظر سیاسی به معنای قرار دادن اقتدار نظامی ایران در یک کفه ترازو و کل ناتو در کفه دیگر می باشد، در حالی که ایران نه تسلیحات هسته ای ناتو را در اختیار دارد و نه هواپیماها و ناو برها و….
این روزها بحث دیگری نیز مطرح است.
انتخابات اسرائیل.
طبق همه نظر سنجی ها بحث امنیت هم و غم اول مردم اسرائیل می باشد و کاندیداهای انتخاباتی همه اظهار می دارند که بزرگترین خطر برای موجودیت اسرائیل امروزه ایران است.
نه کل کشورهای عربی، نه کل کشورهای اسلامی نه… بلکه فقط ایران و متحدین ایران.
تا سالها اسرائیلی ها تلاش داشتند از طریق تبلیغات همه را متقاعد کنند که ارتش شکست ناپذیری دارند و خوب دیدیم که حتی در جنگ شش روزه توانستند همه کشورهای عربی را با هم شکست دهند اما هیچ کس به دنبال دلیل پیروزی اسرائیلی ها و ناکامی عرب ها نرفت.
توجه داشته باشید همین جمله آقای مایک پمپئو از نظر سیاسی به معنای قرار دادن اقتدار نظامی ایران در یک کفه ترازو و کل ناتو در کفه دیگر می باشد، در حالی که ایران نه تسلیحات هسته ای ناتو را در اختیار دارد و نه هواپیماها و ناو برها و….
این روزها بحث دیگری نیز مطرح است.
انتخابات اسرائیل.
طبق همه نظر سنجی ها بحث امنیت هم و غم اول مردم اسرائیل می باشد و کاندیداهای انتخاباتی همه اظهار می دارند که بزرگترین خطر برای موجودیت اسرائیل امروزه ایران است.
نه کل کشورهای عربی، نه کل کشورهای اسلامی نه… بلکه فقط ایران و متحدین ایران.
تا سالها اسرائیلی ها تلاش داشتند از طریق تبلیغات همه را متقاعد کنند که ارتش شکست ناپذیری دارند و خوب دیدیم که حتی در جنگ شش روزه توانستند همه کشورهای عربی را با هم شکست دهند اما هیچ کس به دنبال دلیل پیروزی اسرائیلی ها و ناکامی عرب ها نرفت.
چه قبول داشته باشیم چه نه باید به هر حال دلیل پیروزی اسرائیلی ها در جنگ با اعراب ایمانی بود که یهودی ها برای اهداف خود داشتند و در مقابل بسیاری اعراب اعتقاد و یا ایمان واقعی به آزادی فلسطین نداشتند و فقط رهبران آنها به دنبال آن بودند که خودنمایی کنند و در حال رقابت با یکدیگر بودند.
دلیلی که امروزه اسرائیلی ها را بر آن داشته که از ایران واهمه داشته باشن هم همین نکته می باشد.
تا زمانی که اعراب ایمانی به حقانیت خود نداشتند قدرت اسرائیل پیش بود و روند به نفع اسرائیل پیش می رفت و کشورهای عربی یکی پس از دیگری در مقابل اسرائیل سر خم می کردند.
پس از انقلاب اسلامی در ایران و قویتر شده اعتقادات و ایمان به مقاومت بر علیه اسرائیل همان سلاحی که دلیل پیروزی اسرائیلی ها در جنگ با اعراب شد به سلاحی برای شکست آنها تبدیل شد.
حال در آن طرف جبهه نیرویی قرار دارد که مسلح به ایمان بسیار قوی تری است و در مقابل بسیاری از اسرائیلی ها ایمان خود به ایجاد اسرائیل بزرگ را از دست داده اند.
به همین دلیل هم بود که حزب الله موفق شد اسرائیل را شکست دهد و وادار اش کند از سرزمین های اشغالی لبنان خارج شود.
همین موفقیت حزب الله لبنان بود که بهانه ای شد بقیه متوجه شوند سلاح ایمان بسیار قویتر از هر گونه سلاح دیگری می باشد چرا که اگر به تجهیزات نظامی و یا عده و عدد نیروهای دو طرف (حزب الله و اسرائیل) نگاه می کردید می دیدید که اصلا جایی برای مقایسه وجود ندارد وهمه آمار و ارقام به نفع اسرائیل می باشد.
دلیلی که امروزه اسرائیلی ها را بر آن داشته که از ایران واهمه داشته باشن هم همین نکته می باشد.
تا زمانی که اعراب ایمانی به حقانیت خود نداشتند قدرت اسرائیل پیش بود و روند به نفع اسرائیل پیش می رفت و کشورهای عربی یکی پس از دیگری در مقابل اسرائیل سر خم می کردند.
پس از انقلاب اسلامی در ایران و قویتر شده اعتقادات و ایمان به مقاومت بر علیه اسرائیل همان سلاحی که دلیل پیروزی اسرائیلی ها در جنگ با اعراب شد به سلاحی برای شکست آنها تبدیل شد.
حال در آن طرف جبهه نیرویی قرار دارد که مسلح به ایمان بسیار قوی تری است و در مقابل بسیاری از اسرائیلی ها ایمان خود به ایجاد اسرائیل بزرگ را از دست داده اند.
به همین دلیل هم بود که حزب الله موفق شد اسرائیل را شکست دهد و وادار اش کند از سرزمین های اشغالی لبنان خارج شود.
همین موفقیت حزب الله لبنان بود که بهانه ای شد بقیه متوجه شوند سلاح ایمان بسیار قویتر از هر گونه سلاح دیگری می باشد چرا که اگر به تجهیزات نظامی و یا عده و عدد نیروهای دو طرف (حزب الله و اسرائیل) نگاه می کردید می دیدید که اصلا جایی برای مقایسه وجود ندارد وهمه آمار و ارقام به نفع اسرائیل می باشد.
سخنان اکثر کاندیداهای انتخابات اسرائیل نشان می دهد که این انتخابات نیز با نام ایران گره خورده و هر کدام از کاندیداها بتواند نشان دهد که سیاست قابل قبول تری جهت مهار ایران دارد می تواند آرای بیشتری را به دست آورد.
آنها هیچ کدام هنوز متوجه نشده اند که سیاست های تشنج زا مانند سیاست های آقای نتانیاهو و آقای ترامپ می تواند بسیار به نفع ایران باشد چون به هر حال فضای عمومی جوامع منطقه را بر علیه اسرائیل تحریک می کند و خوب این شرایط به نفع ایران است.
وقتی که بحث انتقال سفارت آمریکا به قدس مطرح می شود قطعا احساسات فلسطینیان تحریک می شود و افرادی مانند آقای محمود عباس که به دنبال صلح با اسرائیل بودند تضعیف می گردد.
وقتی که آقای ترامپ جولان را جزئی از اسرائیل قلمداد می کند بدیهی است که حتی رهبران عربی که تلاش دارند با اسرائیل مصالحه کنند مجبور می شوند تا نسبت به این ماجرا موضع بگیرند چون می دانند فضای جوامع عربی ملتهب شده و خوب طبیعتا همه عربی متوجه می شوند که تنها راه احقاق حق برای آنها همین رویه ای است که ایران ومتحدین ایران پیش گرفته اند.
بر عکس تصور ها و هیایوی رسانه ای که طرفداران آقای نتانیاهو راه اندازی کرده اند حمله های نظامی اسرائیل به هیچ وجه ایران را در سوریه تضعیف نکرده بلکه قدرت و نفوذ ایران در سوریه امروزه دو چندان شده.
سیاست اصلی آقای نتانیاهو برای مهار ایران و متحدین آن طی سالهای اخیر این بود که با جنگ های نیابتی مسلمانان در منطقه تا ابد با هم درگیر باشند ایران و متحدین اش با گروه هایی مانند داعش وغیره بجنگند و اسرائیل آرامش داشته باشد اما این سیاست ها بر عکس منجر شده که دست ایران و متحدین اش در منطقه باز تر شود و پس از اینکه ایران و متحدین اش توانسته اند داعش و گروه های دیگر را مهار کنند امروزه به خطر بزرگتری برای اسرائیل تبدیل شوند.
شاید بتوان گفت بر عکس تصور ها منفعت ایران نیز در این است که افرادی تندرو مثل آقای نتانیاهو مجددا سر کار بیایند تا با اشتباهات خود تشنج را افزایش دهند و تعداد بیشتری به سمت رویکرد ایران برای آزادی سرزمین های اشغالی پیش بروند و همین که نتانیاهو در تبلیغات انتخاباتی خود اعلام کرد که تصمیم دارد سرزمین های اشغالی را گسترش دهد خود به معنای آن است که با بازگشت او قرار است کل روند سازش با اسرائیل به باد برود چون حتی اگر رهبران کشورهای عربی بخواهند دیگر این سازش امکان پذیر نخواهد بود.
آنها هیچ کدام هنوز متوجه نشده اند که سیاست های تشنج زا مانند سیاست های آقای نتانیاهو و آقای ترامپ می تواند بسیار به نفع ایران باشد چون به هر حال فضای عمومی جوامع منطقه را بر علیه اسرائیل تحریک می کند و خوب این شرایط به نفع ایران است.
وقتی که بحث انتقال سفارت آمریکا به قدس مطرح می شود قطعا احساسات فلسطینیان تحریک می شود و افرادی مانند آقای محمود عباس که به دنبال صلح با اسرائیل بودند تضعیف می گردد.
وقتی که آقای ترامپ جولان را جزئی از اسرائیل قلمداد می کند بدیهی است که حتی رهبران عربی که تلاش دارند با اسرائیل مصالحه کنند مجبور می شوند تا نسبت به این ماجرا موضع بگیرند چون می دانند فضای جوامع عربی ملتهب شده و خوب طبیعتا همه عربی متوجه می شوند که تنها راه احقاق حق برای آنها همین رویه ای است که ایران ومتحدین ایران پیش گرفته اند.
بر عکس تصور ها و هیایوی رسانه ای که طرفداران آقای نتانیاهو راه اندازی کرده اند حمله های نظامی اسرائیل به هیچ وجه ایران را در سوریه تضعیف نکرده بلکه قدرت و نفوذ ایران در سوریه امروزه دو چندان شده.
سیاست اصلی آقای نتانیاهو برای مهار ایران و متحدین آن طی سالهای اخیر این بود که با جنگ های نیابتی مسلمانان در منطقه تا ابد با هم درگیر باشند ایران و متحدین اش با گروه هایی مانند داعش وغیره بجنگند و اسرائیل آرامش داشته باشد اما این سیاست ها بر عکس منجر شده که دست ایران و متحدین اش در منطقه باز تر شود و پس از اینکه ایران و متحدین اش توانسته اند داعش و گروه های دیگر را مهار کنند امروزه به خطر بزرگتری برای اسرائیل تبدیل شوند.
شاید بتوان گفت بر عکس تصور ها منفعت ایران نیز در این است که افرادی تندرو مثل آقای نتانیاهو مجددا سر کار بیایند تا با اشتباهات خود تشنج را افزایش دهند و تعداد بیشتری به سمت رویکرد ایران برای آزادی سرزمین های اشغالی پیش بروند و همین که نتانیاهو در تبلیغات انتخاباتی خود اعلام کرد که تصمیم دارد سرزمین های اشغالی را گسترش دهد خود به معنای آن است که با بازگشت او قرار است کل روند سازش با اسرائیل به باد برود چون حتی اگر رهبران کشورهای عربی بخواهند دیگر این سازش امکان پذیر نخواهد بود.