در این کنفرانس بیش از 40 دانشمند از اتریش و قطر، ایران و ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، لبنان، فرانسه و آلمان، ترکیه و بلژیک، ایتالیا و عراق، کردستان و روسیه حضور یافتند. نمایندگی روسیه بعهده نویسنده این مقاله، تفسیرگر آژانس بین المللی خبری "اسپوتنیک"، پروفسور ولادیمیر ساژین، بود. در این کنفرانس مسایل بسیار مشکلی مربوط به موقعیت در خاور میانه مطرح و بررسی شد.
در مرحله اول کنفرانس علمی، شرکت کنندگان به این نتیجه رسیدند که تمام درگیری های متعدد در خاورمیانه به طور کلی، دارای علل مشترک است. اینها اختلافات قومی یا مذهبی یا حتی عدم درک مخالفان قومی خود درمورد مشکلات عمومی انسانی هستند که خود را در سیاست نشان می دهند. به همین دلیل است که در اکثر موارد، این اختلافات در مراحل خاص توسعه، جنبه ها و اهداف صرفا سیاسی را به خود می گیرند و اغلب با هم تطابق می کنند.
در این کنفرانس مسائل مربوط به مقابله کشورهای خاورمیانه، اختلاف بین ایران و اسرائیل، ایران و عربستان سعودی مورد بحث قرار گرفت. در همان زمان، اشاره شد که برای هر دو — تل آویو و ریاض فعالیت های شدید سیاسی — نظامی تهران در خاورمیانه غیر قابل قبول است. در یکی از سخنرانی ها گفته شد که بعلت موضع جمهوری اسلامی ایران "دشمنان ابدی" — عربستان سعودی و اسرائیل به متحدان در مبارزه با ایران تبدیل شدند. اما اگر عربستان سعودی در ایران رقیب مذهبی خود را می ببیند، که با استفاده از روش های سیاسی- نظامی فرصت های ریاض را تضعیف می کند، اسرائیل، ایران را تهدیدی مستقیم برای موجودیت خود به عنوان یک کشور می داند.
در کنفرانس توجه زیادی به مسئله سوریه مبذول شد. شرکت کنندگان در این نشست توافق کردند که وضعیت در سوریه طی سال گذشته بهبود نیافته است ولی دشمن مشترک تقریبا نابود شده است. در حال حاضر در سوریه، مرحله جدیدی از مبارزه برای آینده کشور شروع می شود، مبارزه بدون داعش. این یک مرحله سیاسی است که از لحاظ افزایش تنش ها در این مبارزه مشخص می شود که هر لحظه ممکن است به یک درگیری مسلحانه تبدیل شود. خیلی زود است که درباره متحد شدن سوریه به عنوان یک کشور و ملت صحبت کنیم. متأسفانه، امروزه تعداد پایه های متحد کننده در سوریه کم است. درمیان نیروهای خارجی نیز ، وحدت نظر درباره آینده این کشور وجود ندارد.
حضور ایران در سوریه یک مشکل عمده برای همه بازیگران، جز اسد است. نفوذ ایران در حال افزایش است و حضور آن در آنجا گسترش می یابد. در سرزمین های تحت کنترل دولت بشار اسد، ایران یک گروه نظامی قدرتمند از نیروهای مسلح خود، مخصوصا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و "داوطلبان" شیعه از بسیاری از کشورها را متمرکز کرده است.
تهران نه تنها از روش های نظامی برای تقویت مواضع خود در سوریه استفاده می کند. نفوذ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ساختارهای رژیم اسد به قدری بالا است که به بخشی تفکیک ناپذیر این رژیم تبدیل شده است. بنابراین، به منظور خارج کردن کامل سپاه از سوریه، لازم است که سیستم دولتی بشار اسد از بین برده شود که به سختی امکان پذیر است.
ایران تمام سوریه را با شبکه ای از گروه های نظامی و ساختارهای غیرنظامی خود، از جمله صندوق های مختلف (به عنوان مثال جهاد البنا) پوشانده است که املاک و مستغلات، زمین، زیرساخت ها را به نفع نیروهای طرفدار ایران خریداری می کنند و به آنها اجازه داده می شود در مناطق مختلف سوریه مستقر شوند.
روسیه سرزمین های ساحلی غربی مسکون به علوی ها را کنترل می کند، دو پایگاه نظامی در حمیمیم و طرطوس دارد و همچنین دارای موقعیت قوی در بندر تجاری لاذقیه است. ولی حضور نیروهای ایرانی یا طرفدار ایران در آنجا یک مشکل است. در ارتباط با حملات هوایی نیروی هوایی اسرائیل به تاسیسات ایران، چنین همسایگی برای روسیه به وضوح خطرناک است.
این امر بسیار مهم است که تمام بازیگران ذکر شده در سوریه، رسما اعلام می کنند که در آینده نزدیک قصد ندارند سوریه را ترک کنند. این نشان می دهد که مناطق کنترل شده (مانند "منطقه آمریکایی" فعلی) به تدریج از دمشق جدا شده و در بهترین وضع به عنوان بخشی از کنفدراسیونی وابسته به سرپرست خارجی اعلام شود. بنابراین امروز زود است درباره تاسیس دولت جدید سوریه و یک ملت واحد سوری بحث شود.
کنفرانس بین المللی وین، بنا به گفته شرکت کنندگان در آن، سعی کرد نقاط دردناکی از وضعیت سیاسی نظامی در خاورمیانه و به ویژه در حوزه های درگیری را مطرح کند و راه های ممکن برای حل این مشکلات پیچیده را مشخص کند.
تنها یک راه حل وجود دارد، و آن گفتگو و رسیدن به مصالحه همه طرف های درگیر به منظور حصول اطمینان از امنیت و صلح در این منطقه است.