ادعای اینکه شخص مسموم شده یک جاسوس سابق روس بوده و روسیه تصمیم گرفته وی را نابود کند یک ادعای آبکی بیش نیست چون اگر سازمان اطلاعات روسیه می خواست این جاسوس را نابود کند سالها پیش زمانی که مشخص شد این جاسوس دوگانه است او را از بین می برد نه اینکه چند سال صبر کند وپس از اینکه این جاسوس آخرین اطلاعاتی را که در اختیار دارد را نیز لو دهد وی را که دیگر مهره ای سوخته بیش نیست ترور کند.
مضاف بر اینکه قطعا این سازمان راهکار های بسیار زیادی را دارد که جاسوس سابق خود را بگونه ای نابود کند که انگشت اشاره به سمت روسیه نرود وحد اقل ماجرا نیاز به تحقیقاتی گسترده داشته باشد تا مشخص شود چه کسی وی را ترور کرده نه اینکه همان ابتدا بخواهند تشخیص دهند کار کار روسیه بوده.
حال به این ماجرا همزمانی آن با انتخابات روسیه را اضافه کنید و توجه داشته باشید که هر کشوری زمان انتخابات مهم خود تلاش می کند تا بتواند آرامش ایجاد کند و کشور از تنش دور باشد.
یک کارشناس سیاسی بسیار ساده هم پس از قرار دادن اتفاق های پیش آمده و تنش های فیما بعد سیاسی می تواند تشخیص دهد که کاسه ای زیر نیم کاسه است.
اینکه همه کشورهای غربی به یکباره خواستار اخراج دیپلمات های روسیه باشند خود نشانه واضحی از هماهنگی سابق میان اینها می باشد.
بدیهی است که شکست نقشه های غرب در مقابل روسیه منجر شده که کشورهای غربی تصمیم بگیرند تشری به روسیه بزنند.
اینکه روسیه در ماجرای کریمه و اکراین در مقابل آنها ایستاد و سپس در سوریه طرح های آنها را منهدم کرد، و در ماجرای طرح آمریکا برای تحریم ایران به دلیل دفاع موشکی حوثی ها از خود در مقابل آنها ایستاد و در شرق آسیا کنار چین جلوی جنگ افروزی های آمریکا و غرب ایستادگی کرد و در مجامع بین المللی امروزه نفوذ روسیه روز به روز افزایش می یابد خود بهانه ای می باشد که غربی ها بسیار از روسیه ناراحت باشند بخواهند تلافی کنند.
در واقع ایالات متحده دو طرح را برای مهار روسیه و چین که بزرگترین قدرت های رقیب آمریکا در جهان به حساب می آیند را در پیش گرفته، عوارض مالی بر کالای چینی و فشار های سیاسی بر روسیه.
انگلیس هم در ماجرای روسیه مهره ای بیش نیست.
آمریکایی ها در حال آماده سازی زمینه کارهای آتی خود بر علیه دیگر کشورها مخصوصا ایران می باشند و این ماجرا می تواند اخطاری به روسیه باشد تا نقشه های آتی آنها را بر هم نزند.
در خصوص ایران می توان گفت غربی ها طی کمتر از دو ماه آتی (زمان پایان مهلت تهدید پرزیدنت ترامپ در مورد برجام) آشی بسیار شور برای ایران بپزند ومی خواهد در آن زمان ایران مجبور شود این آش را هر چه قدر هم که بد مزه باشد بخورد و تنها مانع در قبال آنها حمایت روسیه از ایران می باشد.
با اینکه بسیاری باور دارند که این تنش ها می تواند جهان را به زمان جنگ سرد بازگرداند اما نظر به اینکه سیاست های فعلی ایالات متحده ومتحدانش همه معادلات و توافقات بین المللی را زیر پا گذاشته می توان گفت ادامه این روند نه فقط منجر به ایجاد مجدد دو جبهه شرق و غرب خواهد شد بلکه می تواند منجر به یک جنگ تمام عیار گردد و حتی ممکن است منجر به یک جنگ جهانی سوم گردد.
بسیاری از کارشناسان باور دارند که رفتارهای تندرویانه آقای ترامپ آلمانی تبار دقیقا مشابه رفتارهای اسلاف خود در جنگ های جهانی اول و دوم شد که منجر به شروع این دو جنگ ها گردید و در نهایت منجر به نابودی ابرقدرهای نظامی بزرگ وقت مانند آلمان و فرانسه و انگلیس و ژاپن گشت.
بدیهی است ادامه این شرایط منجر به آن خواهد شد که روز به روز جبهه بندی ها افزایش یابد و کشورهایی مانند ایران که تلاش می کند در هیچ جبهه ای قرار نداشته باشد مجبور خواهند بود جبهه خود را مشخص کنند و با توجه به شرایطی که امروزه در جهان شاهد آن هستیم وبه قول آقای ترامپ آمریکا در جبهه ای قرار دارد که مجبور است خود به تنهایی جر همه را بکشد در حالی که جبهه متحد روسیه جبهه ای است که همه اعضای آن هم افزایی ایجاد می کنند و جنگ های فعلی وقدیمی در جهان نشان داده جبهه ای که اعضای آن هم افزایی ایجاد می کنند همیشه در میدان نبرد پیروز خواهد بود.
به این ماجرا بی اطمینانی اوروپایی ها به آمریکا و رفتارهای خود خواهانه آن را اضافه کنید تا متوجه شوید ادامه این روند جهان را به چه سمتی سوق خواهد داد.