برای اینکه ببینیم که چه قدر این گفتگو ها می تواند بر روند ادامه برجام تاثیر گذار باشد باید ابتدا تحلیل کنیم ببینیم چه شد که قرار شد آقای اون و آقای ترامپ با یکدیگر ملاقات و گفتگو کنند.
در واقع دو بحث اینجا مطرح است و آن این است که آیا تهدید های ایالات متحده منجر به آن شده که کره شمالی به فکر گفتگو با آمریکا بیافتد یا اینکه نترسی کره از جنگ و رویارویی با آمریکا منجر به آن شده که آمریکایی ها به فکر گفتگو با کره شمالی بیافتند وبعد ماجرا را با ایران مقایسه کنیم.
در مورد کره شمالی ملاحظه می کنیم که همه کشورهای جهان از جمله آنهایی که متحدان بالقوه کره شمالی به حساب می آمدند پشت کره را خالی کردند و در رای گیری های اخیر شورای امنیت در مورد کره شمالی همه در مقابل آن ایستادند، دقیقا مشابه شرایط ایران قبل از برجام، اما وقتی که آقای ترامپ بحث از حمله نظامی کرد اولین کشورهایی که در مقابل امریکا ایستادند همانا متحدین ایالات متحده یعنی کره جنوبی و ژاپن بودند که احساس می کردند چنین جنگی به ضرر آنها تمام خواهد شد و واکنش کره شمالی می تواند برای آنها نابود کننده باشد.
در مقابل مشاهده می کنیم که آخرین تلاش های ایالات متحده برای تصویب مصوبه بر علیه ایران در شورای امنیت با مخالفت روسیه و چین و بسیاری از کشورهای دیگر مواجه شد و روسیه با وتو کردن طرح اخیر انگلیس و آمریکا حدود یکسال تلاش نماینده ایالات متحده در سازمان ملل را نقش بر آب کرد.
همانگونه که گقتیم در حالی که همپیمانان ایالات متحده در شرق آسیا مخالف وقوع جنگ بودند همپیمانان ایالات متحده در خاورمیانه مخصوصا عربستان سعودی و اسرائیل خواهان جنگ با ایران هستند و حتی آمریکا را تشویق به چنین جنگی می کنند واین ایالات متحده است که در مقابل تهور همپیمانانش تعقل به خرج می دهد و دست به ریسک نمی زند.
تفاوت کره شمالی و ایران در این ماجرا این است که کره شمالی موشک های هسته ای ای دارد که می تواند به ایالات متحده برسد اما بعید به نظر می آید که بتواند آنها را به آنجا برساند ویا اینکه بخواهد نیروهای آمریکایی در منطقه را هدف قرار دهد ودر نتیجه فقط می تواند مناطق وشهر های مسکونی همپیمانان ایالات متحده در منطقه را هدف قرار دهد و هزینه های انسانی را بالا ببرد، با توجه به اینکه جان انسان ها در این کشورها ارزش دارد حکومت ها نیز تلاش می کنند جنگی به پا نشود، در حالی که برای آمریکایی ها جان مردم کره و یا ژاپن و یا دیگر متحدانشان پشیزی ارزش ندارد.
در مقابل ایران نیروهایی دارد که کنار نیروهای آمریکایی در منطقه قرار دارند و می تواند به راحتی نیروهای آمریکایی و منافع آمریکا را مورد هدف قرار دهد.
با توجه به اینکه آمریکایی ها فقط به منافع اقتصادی و نیروهای خود توجه دارند وهیچ رئیس جمهوری نمیتواند تاوان بازگشت هزاران تابوت سربازان آمریکایی را بدهد.
تا زمانی که جان سربازان آمریکایی در منطقه در اختیار ایران و همپیمانان ایران است قطعا آمریکایی ها تلاش نخواهند کرد دست به قمار بزنند و جان سربازانشان را به خطر بیاندازند.
متحدین ایالات متحده نیز امیدوار هستند که اگر جنگی میان آمریکا و ایران در گیرد جنگ به این دو محدود شود و ایران دست به رویارویی با آنها نزند و خود در امان بمانند و در این ماجرا می توان به اسرائیل اشاره کرد که جان سربازان آمریکایی برایش بی ارزش است و فقط می خواهد اطمینان حاصل کند که شهروندان خودش در امان هستند.
در مورد عربستان سعودی که سیاستمداران آن باور دارند با صدها ملیارد دلار از تسلیحاتی که در اختیار دارند می توانند از سرزمین های خود دفاع کنند و هنوز باور ندارند که خود آمریکایی ها هم می دانند در عمل این تسلیحات کاری از پیش نخواهد برد.
خلاصه می توان گفت تا وقتی که ایران و همپیمانانش می توانند امنیت این کشورها را به خطر بیاندازند و هزینه حمله به ایران را بالا ببرد این کشورها جسارت نخواهند کرد به ایران حمله کنند.
با این شرایط وگذشته از همه مسایل وخواسته های متحدین آمریکا، با توجه به اینکه در این شرایط آمریکایی ها تمایلی به جنگ مستقیم با ایران ندارند قطعا آنها به دنبال آن خواهند بود که از طریق جنگ اقتصادی و رسانه ای با ایران مقابله کنند.
با این شرایط چه آمریکا با کره شمالی به نتیجه برسد چه به نتیجه نرسد قطعا دولت آقای ترامپ تلاش خواهد کرد فشارهای اقتصادی بر علیه ایران را افزایش دهد و از اجرای تعهدات خود در برجام سر باز بزند.
بدیهی است که کشورهای اوروپایی مخصوصا انگلیس و فرانسه با سبک و سنگین کردن تعاملات خود با آمریکا و متحدانش در قبال تعاملات خود با ایران نیاز ندارند فکر کنند طرف چه کسی را باید بگیرند.
بسیاری باور داشتند و دارند که شکست برجام می تواند روی مذاکرات آمریکا و کره شمالی و اطمینان کره ای ها به آمریکا تاثیر منفی بگذارد، که قطعا چنین خواهد بود و تصور اینکه مشکلات آمریکا و کره شمالی با یک ملاقات دو جانبه میان رهبران دو کشور حل شود تصوری بسیار ساده لوحانه به حساب می آید.
اگر اینگونه بود شاید از مدت ها پیش آقای روحانی با پرزیدنت ترامپ و یا قبل از او با اوباما ملاقات کرده بود و گفتگوهای مستقیمی را انجام داده بود، کما اینکه مشاهده کردیم در بدو به قدرت رسیدن آقای روحانی و در اولین سفرش به نیویورک با آقای اوباما تلفنی گفتگو کردند و بسیاری باور داشتند این گفتگو می تواند منجر به شکستن یخ ها گردد اما بعدها دیدیم که گفتگو با سران آمریکا نمی تواند روی سیاست کلی ایالات متحده تاثیر بگذارد.
با توجه به این شرایط می توان گفت ممکن است که سیاست مدار تازه کاری مانند آقای ترامپ غره شود و تصور کند که به دلیل تهدید های نظامی اش کره شمالی به زانو در آمده و حاضر به گفتگو با آمریکا شده اما در واقع هدف کره شمالی این است که نشان دهد آمریکا طرف قابل اطمینانی برای گفتگو و مذاکره نمی باشد ودر واقع ماجرای زیرپا گذاشتن برجام توسط ایالات متحده منجر به آن شده که کره ای ها تشویق شوند با آمریکا به مذاکره بپردازند تا اتحاد بین المللی بر علیه شان را بشکنند و آمریکا را در کنج و زاویه قرار دهند.
پس شاید بتوان گفت تاثیر برجام بر مذاکرات کره شمالی و ایالات متحده بیش از تاثیر این مذاکرات بر برجام خواهد بود.