شایان ذکر است که رتبه بندی محبوبیت سیاست آمریکا در زمان باراک اوباما، رئیس جمهور سابق 48 درصد بود و در زمان جرج بوش 34 درصد.
اما نتایج امسال نظرسنجی «گالوپ» نشان می دهد که بیشترین مخالفت ها با رهبری آمریکا در بین متحدان نزدیک این کشور یعنی پرتغال، بلژیک، نروژ و کانادا بوده است. اعتملد مردم این کشورها نسبت به سیاست های آمریکا بیش از 40 درصد کاهش داشته است. در کشورهای کانادا، سوئیس، هلند، بلژیک، اطریش و آلمان نیز سطح عدم اعتماد به واشنگتن بالاست.
به طور کلی اعتماد نسبت به رهبری آمریکا در 65 کشور جهان بیش از 10 درصد کاهش داشته که شامل همه کشورهای شمال و غرب اروپا و تقریبا همه کشورهای آمریکای لاتین می شود.
در این خصوص خبرگزاری «اسپوتنیک» به گفت و گو با آقای مجتبی جلال زاده، کارشناس در مسایل بین الملل، سیاست آمریکا و تعامل با ایران، پژوهشگر در پژوهشکده علوم اجتماعی و انقلاب دانشگاه آزاد اسلامی تهران پرداخت و دلایل افت محبوبیت رهبری جهانی آمریکا را مورد بحث و بررسی قرار داد. وی در پاسخ به سوالات مارینا الشعلان، خبرنگار بخش فارسی «اسپوتنیک» در رابطه با این پدیده گفت:
آن چیزی که ما در یک و نیم سال ریاست جمهوری ترامپ شاهد هستیم، این بود که آمدن ترامپ با شگفتی ها و غیر پیش بینی ها همراه بود. امروز ما شاهد کاهش محبوبیت ترامپ در دنیا، مخصوصا در اروپا هستیم. و این کاهش توانست کمترین رکورد بزند.
عدم اعتماد به سیاست خارجی واشنگتن در قبال متحدان اروپایی آمریکا و همین طور کاهش محبوبیت آمریکا منجر شد که کشورهای دنیا به سیاست خارجی آمریکا در عرصه بین الملل نامطمئنا و شکاکانه نگاه بکنند. بیشتر کشورهای اروپای شرقی از سیاست ترامپ ناراضی هستند.
نژاد پرستی و ملی گرایی
چند مولفه در سیاست خارجی و استراتژی کلان دونالد ترامپ منجر به این شده است که افکار عمومی در عرصه بین الملل نسبت به وی واکنش منفی داشته باشند. در گام نخست می توان به نژاد پرستی ترامپ اشاره نمود. ملتهای جهان سالیان در گذشته تلاش کردند با به راه انداختن نهضت های مختلف در کشورها و با توسل به ان جی او ها (NGO) و با راه اندازی هزاران برنامه و جنبش های مدنی نژاد پرستی را کاهش بدند. اما ما شاهد هستیم که دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور یک کشور ابرقدرت به رفتارهای نژادپرستانه و ملیگرایانه دامن می زند.
عدم پایبندی به توافقات بین المللی
یکجانبه گرایی در سیاست خارجی
یکجانبه گرایی ترامپ در سیاست خارجی، مورد بعدی است که پررنگ شدن اختلافات بین آمریکا و متحدانش به دنبال داشت. ترامپ با کار آمدن در کاخ سفید به نوعی سیاست شبیه پسر جورج بوش را پیش برد. یکجانبه گرایی در خواستها و روشهای فکری ترامپ منجر شد که تصمیمات بین المللی فقط به منافع آمریکا دقت بشود و منافع سایر کشورها و حتی منافع کشورهای متحد آمریکا نادیده گرفته شده است.
واگرایی روابط فراآتلانتیکی
سیاست دونالد ترامپ در خاور میانه هم پاعث پدید آمدن موجی از عدم اقبال و واکنش های منفی در افکار عمومی نسبت به دونالد ترامپ شد. وی همراه تیم خودش سیاست تندروی جمهوری خواهان کاخ سفید را در پیش گرفت. آنها با عدم درک صحیح از مطالبات مردمی خاور میانه سیاست خودشان را پایه گذاری کردند. همچنین حمایت بدون چون و چرا از اسرائیل یکی از رنگهای اصلی دیگر سیاست ترامپ در خاور میانه است. سیاست ترامپ در جهت انتقال پایتخت اسرائیل از تل آویو به قدس شریف منجر به موجی از اعتراضات و خشم عمومی در میان مسلمانان شد.
حمایت از دولت های خودکامه و دیکتاتور
حمایت ترامپ از دولتهای دارای کمترین سطح دموکراسی و حکومت های خودکامه و دیکتاتور، مورد دومی شد که مردم در خاور میانه و افکار عمومی از ترامپ دلسرد شدند. این اقدام از سوی ترامپ منجر به پاسخ منفی و سوگیری منفی نسبت به سیاست آمریکا در بین ملت ها شده است.
تلاش ها برای لغو برجام
به عقیده آقای جلالزاده، تلاش های مستمری و غیر قابل قبول ترامپ برای نقض و «پاره کردن» توافق هسته ای (برجام) و انزوا سازی جمهوری اسلامی ایران یکی از دلایل دیگر افت مقبولیت آمریکا و ناراضی بودن افکارعمومی شده است.
1 — ایران ثابت کرد که برنامه هسته ای جمهوری اسلامی طبق شواهد و گزارشهای آژانس بین المللی اتمی نه به دنبال سلاح هسته ای بلکه به دنبال فناوری صلح آمیز است.
2 — اروپایی ها حاضر نیستند روابط بین الملل به روابط پر تنش تبدیل شوند. موضوع هسته ای کره شمالی لاینحل باقی مانده و یک تهدید بالقوه نه تهنا برای آمریکا بلکه برای سایر کشورهای منطقه ای می باشد و در صورت بروز جنگ احتمالی که به فلج اقتصاد کل دنیا متجر بشود، اروپایی ها حاضر نیستند با آمریکا همراهی کنند. آنها از برجام حمایت می کنند تا سایر موارد حل بشود. اما آمریکا علی رغم تمام چانه زنی هایی که داشت با توسل به فشارهای دیپلماتیک و قراردادهای اقتصادی یکجانبه سعی داشت نه تنها اروپا بلکه سایر کشورهای دنیا را با نظر خودش هم راستا کند. واکنش منفی که دنیا نسبت به لغو برجام نشان داد، می تواند الگوی جهانی برای آمریکا باشد به آن معناست که آمریکا دیگر نمی تواند در مناسبات بین المللی به صورت یکجانبه عمل کند و نمی تواند به توافقات بین المللی که کشورهای دیگر دینا برای آنان احترام قایل هستند، بی تفاوت باشد.
به نظرم، آمریکاییها اگر نسبت به سازمانهای بین المللی بی تفاوت هستند و در نظام بین المللی مسئولیتی را بع عهده نمی گیرند و به دنبال انزوا طلبی می گردند، باید به خواست ملتهای دنیا و حقوق و روابط بین الملل احترام بگذارند و اگر بخواهند همچنان نقش برتری خود در عرصه بین المللی حفظ کنند، راه به جز پذیرش خواست عموم ملت ها و جهان و احترام گذاری به دولت ها و حاکمیت دولت ها نخواهند داشت.