این وبسایت در ادامه نوشت: با گذشت یک سال موقعیت بهتر نشد. در این رابطه سناتور "لیندزی گرام" عضو کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا پس از قتل چهار نفر از نیروی ویژه در آفریقا گفت: من نمی دانستم که آمریکا در نیجر یک هزار سرباز ویژه دارد.
بنا به داده های فرماندهی مشترک عملیات ویژه ایالات متحده، آمریکایی ها در بیش از 80 کشور حضور داشته و در طول 2016 در 143 کشور جهان عملیات ویژه انجام دادند. این پرسنل نیروی زبده و رزم آورترین نظامیان آن کشور، نیروی ویژه نیروی دریایی، دسته "دلتا" و نیروی ویژه ارتش و یگان های دیگر این نوع هستند.
آنها به رصد و نابودسازی تروریست ها و مبارزه با تولید و قاجاق مواد مخدر کمک کرده و ارتشیان محلی را آموزش و تمرین می کنند. در نتیجه اعمال آنها کشورهای دوردست به ولایت های داعش و یا به تمرین گاه های گروه های جنایتکار بی نام و نشان تبدیل نمی شوند.
خانم "لیندا روبینسون" کارمند شرکت "راند کورپوریشن" در 2013 نوشت:
تعداد نیروهای عملیات ویژه دو برابر افزایش یافته و آنها را بیشتر و برای موعد های طولانی تر برای انجام وظیفه روانه می کنند. حالا در فرماندهی نیرو های ویژه 70 ژنرال و دریاسالار قرار دارد و ده سال پیش تعداد امرا در این رسته فقط 9 نفر بود. در سال 2001 در گوشه و کنار جهان 2.9 هزار سرباز آمریکایی عمل کردند و حالا این تعداد تا 8 هزار نفر افزایش یافته است.
محل های استقرار این نیرو هم عوض شده است. در 2006 آنها را به خاور میانه می فرستادند (90 %) و 1 درصد به آفریقا. ولی اکنون 18 درصد از نیروی ویژه آمریکا در آفریقا عمل می کند. حالا ایالات متحده در حال انجام وظایف نظامی در سراسر جهان: در اروپا، آسیا و اقیانوسیه و آمریکای لاتین است.
""چارلز کلیولند" فرمانده سابق فرماندهی مشترک در یک مصاحبه گفت:
مهم این است که بدانیم چرا نیروهای عملیات ویژه از نیروی امدادی به بازیگران اصلی تبدیل شده اند. این به درک به ما کمک خواهد کرد بفهمیم که چرا ایالات متحده با کمپین های نظامی فعلی خود مشکل دارد، در افغانستان، عراق، لیبی، یمن، بالتیک، لهستان و اوکراین. عملیات در این حوزه ها با الگوهای جنگی آمریکا سازگار نیستند".
انجام عملیات در خارج بوسیله نیروی ویژه ارزان تر از اعزام نیروی منظم است. سربازان این دسته ها ورزیده تر از سربازان معمولی هستند، آنها قادر به از بین بردن تروریست های برجسته هستند و اجرای هر نوع توافق دیپلماتیک موقت میان طرف های درگیر را تضمین می کنند.
افزون بر این، قانونگذاران بیشتر مایل اند ارسال واحدهای ویژه به نقاط مختلف را تایید کنند تا با با مداخله نظامی تمام عیار موافقت نمایند. مردم عمدتا خشم خاصی را بیان نمی کنند: آخر، آنها همسایگانشان نبودند که برای فراگیری حرفه ای مفید به صورت رایگان به کالج رفتند، اما افراد سوپر حرفه ای ناشناس بودند که داوطلبانه به گروه های نخبگان پیوستند و به جنگل های محل تمرکز جهادیون پرواز خواهند کرد.
این امر منجر به عواقب غیر مترقبه می شود:
روسای جمهور آمریکا دچار این وسوسه می شوند که به جای اجتناب ورزیدن از مداخله نظامی و رسیدن به یک توافق سیاسی، هر مشکلی را از طریق اعزام نیروهای ویژه حل می کنند.
کارآیی عملیات های ویژه آمریکا چندان ثمربخش نیست:
از سال 2001، جنگجویان آمریکایی هزاران تن از تروریست های معمولی و سرکرده های گروه های تروریستی پاکستان و افغانستان را نابود کرده اند، اما قدرت طالبان در این کشورها هنوز هم به جای خود باقی است و حتی بیشتر شده است.
به این خاطر برخورد شهروندان آمریکا به نخبگان نیروی های مسلح کشور خود تغییر می کند. یک گروهبان نیروی ویژه آمریکا که در این نیروها 25 سال خدمت کرد نوشت:
در دوره ما آمریکایی ها نیروی ویژه خارج از کشور را بعنوان یک نیروی خارجی تلقی می کنند. آنها پیوند خود را با این رزمندگان احساس نمی کنند. وظیفه آنها نامرئی و خارج از دید بودن است. مقام ها و آمریکایی ها به نیروهای ویژه خود که عملا به قدرت اصلی مبارزه در خارج از کشور بدل شدند بی اعتایی می کنند.