گزارش و تحلیل

چگونه آمریکا جنگ در سوریه را به روسیه و ایران باخت؟

© Sputnik / Mikhail Voskresenskyالحياة اليومية في دمشق، سوريا
الحياة اليومية في دمشق، سوريا - اسپوتنیک ایران
اشتراک
هفته نامه امریکایی نیوزویک مقاله تام او کونور، تحلیل گر خود درباره جنگ در سوریه و دلایل شکست آمریکا در آنجا در مقابل روسیه و ایران را منتشر کرده که اسپوتنیک متن آنرا به شما تقدیم می کند:

وقتی آمریکا و متحدانش در اوت 2017 بالاخره پیشروی در شرق استان دیرالزور سوریه با هدف سرکوب گروه های داعشی را آغاز کردند، اوضاع نظامی در سوریه با مرحله اولیه این درگیری آغاز شده در سال 2011 به شدت فرق داشت.
در آن زمان باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا از شورشیان در حال تلاش برای سرنگونی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه حمایت می کرد و در سال 2012 به مسلح کردن آنها پرداخت. از آن زمان دشمنان و دوستان امریکا تغییر کرده اند و روسیه، رقیب اصلی واشنگتن دخالت کرده، در سرکوب قیام عمومی به رئیس جمهور سوریه کمک نموده و بخش اعظم خاک این کشور را به وی بازگردانده است.
دخالت مسکو در درگیری سوریه و همچنین افزایش نفوذ جهادیون در صفوف گروه های شورشی آمریکا را مجبور کرده در مواضع خود تجدید نظر کرده و هدف غیر رسمی متوقف کردن ایران را در برابر خود قرار دهد. ایالات متحده به رهبری دونالد ترامپ، این شخصیت منحصربفرد دچار این سوءظن است که ایران تلاش می ورزد در سوریه تکیه گاه درازمدتی را به وجود آورده و کریدور بین المللی از تهران تا بیروت را ایجاد کند و در این رابطه واشنگتن تلاش می ورزد از چنین اقداماتی جلوگیری نماید.
به عقیده برخی از تحلیل گران ، آمریکا با بهره برداری از ترکیب قبیله ای و طایفه ای ساکنان شرق سوریه می تواند امکان تقویت مواضع خود را در آنجا به دست آورد. اما برای رسیدن به این هدف لازم است از خود چنان وضوح و قاطعیت مشخصی را نشان دهد که طی درگیری شش ساله سوریه در عملیات ایالات متحده وجود نداشته است. بعید نیست که برای این کار دیگر دیر شده باشد.
نیکلاس هراس، تحلیلگر مرکز امنیت جدید آمریکا (Center for a New American Security) به نیوزویک گفته، دیرالزور چالشی به مراتب بزرگتر از هر منطقه دیگر سوریه برای ائتلاف تحت رهبری آمریکا و نیروهای دموکراتیک سوریه خواهد بود.

نطفه های درگیری در منطقه قبیله نشین دیرالزور
آقای هراس با همکاری بسام برابندی، موسس یکی از سازمان های مخالفان اسد به نام People Demand Change که زاده دیرالزور است، ترکیب قبیله ای این منطقه دارای قبایل بانفوذ را مورد مطالعه قرار داده است.
آنها در گزارش خود نه فقط درباره وضع فعلی در این استان سوریه بلکه روند تبدیل آن به کانون خشونت در سوریه می نویسند.
وضع دیرالزور قبل از آغاز قیام علیه دولت اسد در سال 2011 نیز خوب نبوده است. این استان بیشتر زراعی و کشاورزی بر اثر پیامد های رواج شهر نشینی و رفتن جوانان به شهرهای بزرگی همچون دمشق و حلب دچار کمبود نیروی انسانی بود و همچنین از خشکسالی شدید رنج می برد.
هر چند ساکنان دیرالزور ناراضی بودند اما وقتی تظاهرات علیه فساد مالی در حکومت دمشق ، بیکاری و کمبود آزادی های اجتماعی به درگیری مسلحانه بین نیروهای دولتی و اپوزیسیون سوریه فرا روئید، این استان از جمله آخرین مناطقی بود که به این نبرد پیوست.
هر چند شاید آنها قیام رو به شدت را فرصت خوبی برای سرنگونی حکومت اسد می دانستند، از خود احتیاط نشان داده و برای حمایت از هیچکدام از گروه های درگیری عجله نشان ندادند چون از بروز هرج و مرج هراس داشتند. با این حال در سال 2012 که قیام مردم سوریه علیه اسد به اوج خود رسید ، گروه های مسلح معارضان که بیشتر از اعضای قبایل تشکیل شده بودند، بر نیروهای دولتی پیروز شده و در نهایت در سال 2013 آنها را تقریبا بطور کامل از شهر دیرالزور بیرون راندند.
پس از شکست تلاش های ارتش دولتی سوریه برای احیای کنترل خود بر دیرالزور ، درستی نگرانی های ساکنان این شهر در مورد احتمال ادامه خونریزی ثابت شد چون نبردها بین گروه های مختلف معارضان از جمله "جبهه النصره" بر سرکنترل معادن غنی نفت این سرزمین آغاز گردید. وقتی گروه نیرومند و جدید داعش با بهره برداری از جنگ های داخلی بین معارضان، مواضع خود در دیرالزور را تقویت کرد، وضع بدتر شد.
صعود و سقوط داعش
سازمان تروریستی موسوم به حکومت اسلامی (داعش) که در سال 2013 در نتیجه انشعاب در القاعده به وجود آمد، نیمی از خاک عراق را تحت کنترل خود قرارداد و تابستان 2014 به سوریه حمله کرد. گروه های داعشی با استفاده از حمایت چند پیشوای ناراضی قبایل دیرالزور را تحت کنترل خود قراردادند. داعش تلاش می کرد مردم را قانع کند که پایدارترین و معتبرترین ضامن صلح و آرامش است و بخش اعظم مردم از این سازمان تروریستی اطاعت کردند. دیرالزور مرکز اقتصادی و سیاسی خلافت خود خوانده داعشیان شد.
طی سه سال اخیر داعش بخش اعظم مواضع خود را در عراق از دست داده است. ضمنا ارتش سوریه با حمایت روسیه و "نیروهای دموکراتیک سوریه" تحت حمایت آمریکا (این ائتلاف کردها، اعراب و اقلیت های قومی سوریه است) حمله به دیرالزور، این آخرین تکیه گاه جهادیون را آغاز کرده اند. در حال حاضر دولت سوریه و رهبران کردها خواهان بیرون راندن داعش از آنجا هستند اما از دیدگاه های گوناگونی درباره آینده این استان پس از تار و مارشدن شبه نظامیان پیروی می کنند. وقتی رقابت آنها در نابودسازی داعش به پایان برسد، مجبور خواهند بود به مردم رو آوردند تا حمایت آنها از طرح های پس از جنگ خود را به دست آورند. طرح های آنها با هم فرق دارد وهمچنین اکنون اسد دارد در صحنه سوریه غلبه پیدا می کند.
در آغازجنگ به نظر می رسید رهبر سوریه به زودی سرنگون خواهد شد چون وی نیروهای مسلح خود را از اکثریت مناطق کشور خارج کرده بود اما اکنون وی توانسته تقریبا همه نقاط مسکونی بزرگ را تحت کنترل خویش قرار دهد. اسد با استفاده از حمایت روسیه و ایران تقریبا نیمی از شهر دیرالزور را آزاد کرده و جهادیون را به آن طرف رودخانه فرات رانده است.
قابلیت بقای اسد یک برهان جدی برای قبایل دیرالزوراست که نمی خواهند با رژیم سوریه آشتی کنند اما پس از تار و مار شدن داعش نسبت به امکانات آمریکا در این درگیری نیز بد بین هستند. بسیاری از ساکنان این استان سوریه دارای روابط خویشاوندی در استان انبار عراق هستند که آمریکا در سال 2006 در آنجا تعدادی زیادی از توافق ها را با پیشوایان قبایل برای کسب حمایت اهالی محلی از مبارزه خود با القاعده منعقد کرد. با این حال وقتی داعش در سال 2014 این منطقه را تحت کنترل خود قرار داد، وعده های واشنگتن در دفاع از قبایل عراقی در مقابل خشم جهادیون کمک نکرد.
آقای هراس به نیوزویک گفت:" با توجه به اینکه آمریکایی ها و متحدانشان پس از مدتی می روند، در دیرالزور باید بازی دراز مدتی را به پیش برد. قبایل محلی کمافی السابق باوردارند که اسد بازگشته و در این استان سوریه پابرجا خواهد شد. ضمنا آنها معتقدند آمریکایی ها برای همیشه در آنجا نخواهند ماند".
سوءظن ها در رابطه با مقاصد آمریکا و ایران
آقای هراس می گوید این استان "بیشتر ضد ایرانی است تا هوادار آمریکا". هرچند اهالی دیرالزور از آمریکا و کردها نیز حمایت نمی کنند، بی اعتمادی آنها به ایران شدیدتر است.
کارزار ایران برای گسترش نفوذ خود در خارمیانه وسیله موثری برای مبارزه با داعش در عراق و سوریه بوده است اما در عین حال تهران احساس خشم و انزجار در بین سنی ها را به وجود می آورد که اکثریت مطلق در دیرالزور و دیگر نقاط این منطقه ساکن هستند.
عدم اجرای وعده ها در عراق می تواند مانع تشکیل ائتلاف ها بین آمریکا و قبایل سوری در دیرالزور شود اما در شرایط فعلی، نزدیکی اسد با ایران و متحدانش می تواند پیامدهای جدی تری را به همراه داشته باشد چون داعش در نواحی غربی عراق عملا سرکوب شده و سنی ها عراقی نزدیک به قبایل دیرالزور نگران انتقام گیری نیروهای حشد الشعبی (بسیج مردمی عراق) مورد حمایت تهران و بغداد هستند.
این نیروهای مورد حمایت ایران کار احداث کریدور زمینی برای رفت و آمد آزادانه خود بین ایران، عراق، سوریه و لبنان را تقریبا به پایان رسانده اند. آقای هراس می گوید بهتر است آمریکا برای محدود کردن نفوذ اسد و ایران در دیرالزور از یک شورای نظامی با نفوذ حمایت کند که به ساختار "نیروهای دموکراتیک سوریه" شباهت دارد اما عدم وابستگی خود را حفظ کرده ، تحت نفوذ کردهای منطقه قرار نداشته و به شدت پیروی ملی گرایی عربی است.
خانم ژنویا کاساگرانده، تحلیل گر انستیتوی مطالعه جنگ (Institute for the Study of War) در مصاحبه با نیوزویک خاطرنشان می سازد اگر قبایل محلی دیرالزور فکر کنند بین چنین شورایی و گروه های کرد روابطی وجود دارد، از حمایت از آن منصرف خواهند شد. این نکته در مورد فعالیت چنین شورایی در شهرهای منبیج و رقه نیز صدق می کند. خانم کاساگرانده تاکید کرد با وجود حضور اعراب در "نیروهای دموکراتیک سوریه"، قبایل سنی معتقدند این ائتلاف در نهایت تابع کردها است.
مبارزه به خاطر نفت
سوریه به همراه متحدان روسی و ایرانی خود دارد به تدریج اما بطور پیگیر دیرالزور را آزاد می کند اما آمریکایی ها و کردها از تلاش برای قرار دادن مرکز این منطقه تحت کنترل خود بوضوح منصرف شده اند. در واقع پیشروی آنها در جنوب غربی استان دیاالزور حاکی از آن است که آنها هدف کاملا متفاوت تصرف مهمترین معادن نفت سوریه را دنبال می کنند که در مناطق روستایی استان دیرالزور قرار دارند.
وائل الحسینی، تحلیل گر نظامی سوری می گوید آمریکا و سوریه بر سر کنترل این معادن غنی نفت و گاز مبارزه می کنند. وی معتقد است کردها با حمایت آمریکا خواهند توانست تعداد زیادی از چنین مواضع استراتژیک را به تصرف خود در آورند اما در نهایت در چارچوب توافقات پس از جنگ که شاید واگذاری خودمختاری بیشتر به کردها در شمال یکی از شرایط آن باشد، آنها را به اسد باز خواهند گرداند.
به گفته الحسینی با توجه به اینکه همه پرسی استقلال کردستان عراق با نکوهش تقریبا همه کشور های منطقه روبرو شد و حتی آمریکایی ها از آن خمایت نکردند، کردهای سوریه بر داشتن دولتمداری کامل پافشاری نخواهند کرد. ولید معلم، وزیر خارجه سوریه ماه گذشته اعلام کرد دمشق پس از تارو مار شدن داعش می تواند به مذاکره درباره واگذاری نوعی خودگردانی به کردها تن دردهد. به این دلیل بعید نیست کردها معادن نفت دیرالزور را برگ برنده ای در مذاکرات آتی بدانند.
وائل الحسینی به نیوزویک گفت:" اگر آب نداشته باشی و همسایه ات بتواند مرزها و حریم هوایی تورا ببندد، نخواهی توانست دولت مستقل داشته باشی. به این دلیل در نهایت کردها مجبور خواهند شد با دولت سوریه مذاکره کنند".
برتری عظیم
مصالحه بین دولت سوریه و کردها می تواند امکان تدوین استراتژی مدلل برون رفت از این درگیری را برای دولت ترامپ به وجود آورد اما چنین مصالحه ای درها را برای ادامه گسترش نفوذ ایران نیز خواهد گشود. فقط در صورت استفاده از حرارت انقلابی و تعصب مذهبی کنفدراسیون سنی های دیرالزور می توان جلوی ایران را گرفت. این حداقل تا زمان ظاهر شدن رهبری مستقل طرفدار آمریکا در این شهر ضرورت خواهد داشت. اما اگر تضادها تحریک شوند، خونریزی از سرگرفته شده و سالهای طولانی ادامه خواهد یافت.
حتی اگر آمریکا تلاش ورزد از تضادهای محلی برای استخدام شبه نظامیان ادر بین قبایل بهره برداری کند، بسیاری از نکات حاکی از آن است که اسد و متخدانش این طرح های واشنگتن را بر هم خواهند زد. نیل هاور(Neil Hauer) ، تحلیلگر ارشد شرکت SecDev Group می گوید ایران و رژیم سوریه در مسئله همکاری با قبایل از برتری عظیمی در مقابل آمریکا برخوردار هستند. وی خاطرنشان می سازد دولت سوریه و ایران که مدتهاست پیشروی به سوی دیرالزور را برنامه ریزی کرده اند، ساختارهای طرفدار دمشق را در آنجا تشکیل داده اند.
آقای هاور به نیوزویک گفت:" مقامات سوریه و ایران تقریبا یک سال است که برای برقراری روابط با قبایل دیرالزور تلاش های شدیدی را انجام داده و بخوبی درک می کنند که پس از مدتی به این منطقه خواهند آمد چون عملیات جنگی علیه شورشیان اساسا متوقف شده و حالا همه طرفها توجه خود را معطوف اراضی تحت تصرف داعش کرده اند. مساعی آمریکا و نیروهای دموکراتیک سوریه در مقایسه با این اقدامات ناچیز بوده مخصوص که هرچه بیشتر به آنها به عنوان طرح ملی کردها می نگرند".
بازی قدرت های بزرگ
اکنون که آمریکا در ماهیت امر تکیه گاه خود را در شرق سوریه از دست داده، ایران در هرحال با موانع جدی در راه اجرای طرح های درازمدت خود در منطقه روبرو شده است. آرام نرگوزیان، کارمند علمی ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی(Center for Strategic and International Studies) می گوید اکنون کارزار مبارزه آمریکا با داعش رو به پایان است و اسد کنترل خود بر سوریه را احیا می کند و به این دلیل ناظران بیشتر به فکر آن هستند که روابط استراتژیک ایران و روسیه در آینده چگونه خواهد بود.
این دو کشور در چارچوب درگیری روسیه ائتلاف مصلحتی را تشکیل داده بودند اما با توجه به اینکه روسیه با رضایت به همکاری با اسرائیل و عربستان سعودی، دو دشمن بسیار بزرگ ایران رو می آورد، ممکن است سازگاری در روابط مسکو و تهران تضعیف شود. چین نیز در رابطه با ابتکار خود موسوم به "یک کمربند، یک راه" به این منطقه علاقمند است. به این دلیل سوریه در دوره پس از جنگ، صحنه مهمی برای تعداد زیادی از قدرت های بزرگ خارجی باقی خواهد ماند.
نرگوزیان می پرسد توافقات و عدم توافقات قدرت های بزرگ درباره حوزه های نفوذ آنها چگونه خواهد بود؟ این کمافی السابق تاحد زیادی بازی قدرت های بزرگ خواهد بود.

 

 

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала