وی می نویسد: ولادیمیرایلیچ لنین شخصیت پاکدامن بود و در امور بازرگانی دوران جنگ جهانی اول و دسته های قاچاقی آن زمان ارتباط نداشت و وارد کارهای جنایی نمی شد. ولی در سال 1917 جنایتکاری و احتکار در فعالیت های انقلابی به وی کمک کرد. وی بخش چشمگیر پول های لازم برای تدارک مقدمات انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر را از طریق شرکتی دریافت می کرد که دارو، مداد های گرافیتی و کاندوم های آلمانی می فروخت.
لنین از زمان آغاز جنگ جهانی اول در سوئیس بسر می برد و وقتی در مارس 1917 در زوریخ بود خبر وقوع انقلاب در پتروگراد، پترزبورگ آن زمان را شنید. لنین که رهبر حزب بسیار رادیکال سوسیالیستی بولشویک ها بود وظیفه داشت بلافاصله به میهن خود باز گردد. ولی مسیر امن بازگشت در آن زمان وجود نداشت. لنین شعار داد که جنگ در اروپا باید به انقلاب ضد بورژوایی تبدیل شود و از این رو فرانسه و بریتانیا روحیه ضد لنین را کسب کردند و اگر لنین از این کشور ها رد می شد بازداشت و بدون محاکمه زندانی می گردید. سفر وی از طریق شمال آلمان به معنای وارد شدن به کشور در حال جنگ با روسیه بود و به مجرد رسیدن به میهن در آنجا به خاطر خیانت زندانی می شد.
پس از مذاکرات یک هفته ای دولت آلمان وعده داد که انتقال امن لنین با یک قطار بسته و جدا شده از تماس با اتباع آلمانی که جاسوس های بالقوه بودند تامین کند. این قطار آهسته آهسته از طریق آلمان حرکت می کرد و این سفر بر هیچ کس پوشیده نبود. لنین حتی پافشاری کرد که برایش با پول او بلیط کلاس دوم تهیه شود و از کمک مالی قیصر آلمان امتناع ورزید.
لنین به محض ورود به پتروگراد پایتخت آن زمان روسیه رهبری حزب بولشویک ها را بدست خود گرفت و چنان برنامه عمل را به تصویب رساند که در آن همه جنگ های امپریالیستی مردود شمرده شدند. وی مخالف سرسختانه دولت موقت روسیه شد که متشکل از لیبرال ها و بازرگانان بود و آنها ظن این را پیدا کردند که لنین دستنشانده آلمان است.
دولت موقت به جنگ ادامه داد و سعی کرد به گالیسیا حمله کند ولی پس از چند روز ناکام شد و در پتروگراد زد و خورد ها میان دسته های راهزنان راستگرا و چپگرا شروع شد و شایع شد که کودتا در حال تدارک است. پس از کشته شدن افراد بی دفاع در پایتخت روسیه سراسیمگی شروع شد و دولت موقت برای گذاشتن تقصیر بر عهده دیگران اعلام کرد که لنین و بولشویک ها به نفع آلمان اقدام می کند. دولت موقت شکار افراد را تحریک کرد و در شهر هرج و مرج شروع شد و چاپخانه روزنامه بولشویکی پراودا تار و مار گردید و لنین به ناچار به فنلاند فرار کرد. در ماه اوت دولت موقت در دادگاه بدون حضور لنین او را محکوم کرد. ولی مدارک جرم لنین کافی نبود و مطبوعات رسمی روسیه در اثبات جرم لنین دروغ های شاخدار منتشر می کردند. به گفته "لو تروتسکی"، " ژوئیه دروغگوترین ماه در تاریخ نوین جهانی بود".
ولی لنین در فنلاند گرفتار تهیه نقشه جدید بلندپروازانه بود و در اوسط سپتامبر جرات پیدا کرده و برای ادامه مبارزه بطور محرمانه به روسیه باز گشت. این دفعه لنین دستیاران خود را برای تصرف حکومت آماده می کرد. این عملیات یعنی انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر، 7 نوامبر بوقوع پیوست. در آن روز خیابان های پتروگراد پر از اعلامیه ها در باره پیروزی حزب لنین و برقراری حکومت جدید شورا ها بود.
لنین فکر کرد که همه کار های او محرمانه باقی بماند ولی در آخر 1917 "ریخارد فن کوهلمان" وزیر امور خارجه آلمان دراین باره لاف زد که آلمان در کودتای نوامبر بولشویک ها در پتروگراد چه نقشی ایفا کرده است. به گفته وی برلین مدت ها نقشه های بی ثبات کردن اوضاع در روسیه را پیش می کشید و فقط لازم بود فرد مجری این نقشه ها پیدا شود. کوهلمان در گزارش رسمی خود نوشت: "بولشویک ها فقط پس از آنکه جریان با ثبات پول از طرق متفاوت را از ما دریافت کردند توانستند روزنامه "پراودا" ارگان اصلی خود را مستحکمتر کنند و به کمک آن به تبلیغات دامنه داری پرداخته و پایه ضعیف حزب خود را تحکیم بخشند".
اسناد بانکی لنین بدون عیب و نقص بود. وی همه نوع گفته ها در باره ارتباط با ماموران آلمانی را قویا رد می کرد و می گفت که حزب وی به این خاطر به پیروزی رسید که مبین آرمان های مردم بود. ولی داشتن پول باز هم اهمیت داشت. تابستان 1917 انگلیس به این نتیجه رسید که برای مقابله با تبلیغات لنین باید هر ماه دو میلیون پوند مصرف کند. علت چنین هزینه بالایی جذابیت ایده های بولشویکی در میان مردم بود. لنین هم می دانست که روزنامه ها و پوستر ها به صورت رایگان منتشر و پحش نمی شوند.
همانا در این هنگام کاندوم ها و مداد ها نقش خود را ایفا کردند. لنین نمی توانست به ریسک رشوه گیری بی واسطه از برلین تن در دهد. ولی برلین می توانست به فعالین لنین اجناس را بدون پرداخت پول بدهد. این اجناس به دانمارک صادر می شدند (بطور قانونی). در دانمارک بسته بندی اجناس عوض می شد (بصورت غیر قانونی) و بعد به کشور هایی صادر می شدند که تجارتشان با آلمان ممنوع شده بود. بخشی از درآمد های حاصله از طریق شرکت های استکهلم روانه خزانه بولشویک ها می شد. مدیران یکی از این شرکت ها "آلکساندر گلفاند" و "گئورگ اسکلارتز" ماموران سرویس های ویژه آلمان بودند. لنین به گلفند برخورد توام با نفرت نشان می داد ولی با رییس این شرکت "فورستنبرگ" همکاری می نمود. این فعال به امور حزب بولشویکی و رهبر آن در شمال اروپا اشتغال داشت.
رییس جاسوسان آلمانی در استکهلم در آوریل 1917 چنین گزارش داد: "لنین با موفقیت وارد روسیه شد و همانطوریکه دلمان می خواست کار می کند". "کاترین مریدیل" در پایان نوشت: "در نتیجه لنین در این قمار غلبه کرد. قیصر و طرفداران او بر طرف شدند و اما امپراتوری لنین رشد کرد و محکم گردید. لنین چند سال قبل از پیروزی خود گفته بود: "برخی از افراد رذیل ممکن است همانا به این خاطر برای ما مفید واقع شوند که آنها افراد رذیل هستند".