مشخص بود که کاندیداهای اصولگرا با برنامه ریزی وارد میدان مناظره شده بودند و از یکدیگر در حمله به دولت آقای روحانی سبقت می گرفتند و در مقابل آقای روحانی و آقای جهانگیری فقط دریافت کننده حملات بودند و به جز یکی دو مورد واکنشی از طرف آنها مشاهده نمی شد، شاید برنامه ریزی کرده اند همه جوابها را در مناظره آخر بدهند تا فرصت در مقابل منتقدان جهت پاسخ وجود نداشته باشد.
با توجه به اینکه آقای روحانی برای رسیدن به دور دوم ریاست جمهوری مبارزه می کند کاملا بدیهی بود که رقبا تلاش خواهند کرد که عملکرد دولت او را زیر سوال ببرند و طبیعتا همه توقع دارند که آقای روحانی به دفاع از عملکرد دولت خود بپردازد، اما مشخص نیست که چرا ظاهرا فراموش کرده اند که به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری هم مبارزه می کنند و قطعا باید برنامه های جدیدی را برای مردم ارائه دهند.
اکثر کاندیداها به جای پاسخ دادن به سوالات مجری برنامه وارائه برنامه به حمله به یکدیگر می پرداختند.
اینکه مطرح شود یا وضع موجود را ادامه دهیم و یا اینکه این اوضاع تغییر کند حال چه به سمت شرایط بدتر یا بهتر نمی تواند بهانه ای باشد که مردم را متقاعد کند وعملا نا راضی ها از وضعیت موجود را یا به سمت طرف مقابل سوق می دهد و یا اینکه در بدترین شرایط اصلا کلا به هیچ کاندیدایی رای نخواهند داد و این مساله به هیچ وجه به نفع آقای روحانی نمی باشد.
همزمان مشاهده می کنیم که آقای رئیسی کتابچه ای را نمایش می دهد و می گوید که برای حل همه مشکلات مملکت در آن راهکار وجود دارد، همه توقع داشتند که آقای رئیسی کل این جزوه ویا بخش هایی از آن را منتشر کنند تا همه بدانند وی برای حل مشکلات مملکت برنامه دارد، اگر چنین اتفاقی پیش آید قطعا وی پیروز میدان خواهد بود.
با اینکه مناظره دوم قرار بود در مورد سیاست خارجی و امور فرهنگی باشد اما کاندیداها به جای ارائه برنامه در مورد سیاست خارجی ویا امور فرهنگی اقدام به حمله به یکدیگر نمودند.
کاندیداهای حامی دولت تلاش داشتند این مساله را جا بیاندازند که اگر طرف مقابل به قدرت برسد بد بختی و بیچارگی در انتظار ایران است در حالی که تکرار می کنم برنامه ای برای حل معضلات فعلی که اکثرا اقتصادی هستند ارائه نمی دادند، در واقع ظاهرا تنها شگردی که در اختیار آنها است دشمن هراسی می باشد.
اینکه مثلا گروه هایی در مملکت هستند که اجازه نمی دهند رئیس جمهوری به وعده های خود عمل کند برای مردم بهانه ای بیش به حساب نمی آید چون به هر حال هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که آقای روحانی بتواند در دوره بعد هم از این گروه ها عبور کند و به وعده های خود عمل کند.
در مقابل مشاهده می کنیم که در جناح مقابل آقای قالیباف حضور دارد که چه وی را قبول داشته باشیم چه قبول نباشته باشیم باید بپذیریم که وی یک مدیر اجرایی بسیار قدرتمند است و سابقه کاری وی چه در نیروی انتظامی چه در شهرداری نشان داده که وی توانایی های بسیار زیادی دارد.
وشاید پاسخ وی به آقای روحانی زمانی که گفت اجازه ندادند یک خانم سنی مذهب فرماندار شود بسیار پر معنا به حساب آید چون وی در این مناظره بلا فاصله توانمندی های اجرایی و اقتدار خود را به رخ آقای روحانی کشاند و گفت در نیروی انتظامی فرماندهان سنی مذهب زیادی به سمت های عالیرتبه و فرماندهی رسیدند و در شهرداری هم بسیاری از زنان پست های مدیریتی دارند تا به صورت غیر مستقیم بگوید که اگر رئیس جمهوری شود توانایی آن را دارد که اراده خود را به کرسی بنشاند و واهمه ای از گروه های مخالف ندارد.
در واقع این سخنان آقای قالیباف وآقای رئیسی این مساله را در اذهان رای دهندگان بوجود می آورد که اگر آقای روحانی اهدافی داشته باشد و یا برنامه هایی داشته باشد ویا وعده هایی را بدهد ممکن است مانند دوره قبلی ریاست جمهوری وی امکان اجرا نداشته باشد اما طرف مقابل هم برنامه برای حل مشکلات مملکت دارد و هم توانایی اجرای وعده ها و برنامه های خود را دارد و از هیچ گروه دیگری واهمه ندارد.
بدیهی است بسیاری به فکر خواهند افتاد علیرغم اینکه به شخص آقای روحانی و یا اصلاح طلبان علاقه دارند به آنهایی رای دهند که توانایی اجرای وعده های خود را دارند.
نکته دیگری که در این مناظره بسیار توجه مردم را جلب کرد دفاع آقای جهانگیری از واردات کالا توسط فرزند یکی از وزرا بود. شاید بهتر بود اصلا از این شخص دفاع نمی کردند چون نوع دفاع بگونه ای بود که قشر بزرگی از مردم را ناراحت کرد. بحث اینکه فرزند این وزیر کار مشروع و یا نا مشروعی را انجام داده به عهده قوه قضائیه می باشد ولی اینکه گفته شود از روی بیکاری دویست ملیون تومان جنس خارجی وارد مملکت کرده عمده جامعه را ناراحت می کند، شاید مبلغ دویست ملیون تومان مبلغ بسیار ناچیزی برای برخی به حساب آید اما نباید فراموش کرد که قشر بزرگی از جوانان جامعه فعلا بیکار هستند وخانواده های آنها توان تامین چنین مبلغی برای اشتغال آنها را ندارند. و شاید بهتر بود فرزند این وزیر مبلغ دویست ملیون تومان را خرج احداث یک مرکز تولیدی لباس (مثلا) می کرد تا هم خود مشغول باشد هم اینکه تعدادی از جوانان هم مشغول شوند. مضاف بر اینکه هیچ کس در جامعه نمی تواند بپذیرد که فرزند وزیر بی کار بوده بلکه برای همه این تصور پیش می آید که چون کار کردن مانند دیگران را برای خود عار می دانسته خواسته کار دیگری انجام دهد که سود آوری بیشتر داشته باشد، به هر حال همه می دانند که مهمترین وسیله سر کار رفتن در ایران داشتن رابطه است و بعید به نظر می آید فرزند وزیر رابطه لازم جهت سر کار رفتن را نداشته باشد.
اینکه مشاوران کاندیداهای دولت تصور کنند که بعدا می توانند پاسخ صحبت ها را بدهند قطعا منطقی نیست، اکثریت مردم همان صحبت ها که در صدا و سیما مطرح شده را می شنوند وقطعا باید کاندیداهای دولت به فکر باشند که این رویه را تا مناظره بعدی و طی دو هفته آتی تغییر دهند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد موضع گیری کاندیداهای اصولگرا در مورد برجام بود، همه تعهد خود به اجرای برجام را اعلام کردند و به جای اینکه دلیل تخلف در اجرای برجام را گردن خارجیان بیاندازند دولت فعلی جمهوری اسلامی را مقصر دانستند و مدعی بودند که ضعف رفتاری دولت این بهانه را به غرب و مخصوصا ایالات متحده داده تا از انجام تعهدات خود سر باز بزند.
به هر حال می توان گفت همه کاندیداها به کلی گویی بسنده کردند اما شرایط فعلی نشان می دهد هیچ کدام از کاندیداها امکان جلب حد اکثر مورد نیاز (50%+1) برای پیروزی در دور اول انتخابات را ندارند و کار انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد اما فعلا مطالبه عمومی برنامه کاندیداها است نه شعار آنها.
هنوز هیچ برنامه ای از کاندیداها مشاهده نمی شود
© AP Photo / Vahid Salemiهنوز هیچ برنامه ای از کاندیداها مشاهده نمی شود
© AP Photo / Vahid Salemi
اشتراک
در حالی که همه انتظار یک مناظره بسیار جنجالی را می کشیدند اما مناظره دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 96 بدون هیچ جنجالی پایان یافت و هیچ کاندیدایی برنامه ای برای شعارهای خود ارائه نداد.