خبرگزاری اسپوتنیک- بانویی صمیمی و بی آلایش که با اولین تماس خبرنگار اسپوتنیک بلافاصله در کمال احترام پاسخ داد و برخلاف خیلی از سلبریتی های اینستاگرام که اگر پیامت بویی از پول و نفع اقتصادی به همراه نداشته باشد، حتی زحمت پاسخ رد دادن هم به خودشان نمی دهند، ترتیب گفتگو با خبرگزاری اسپوتنیک را داد که در ادامه ارائه می گردد:
چرا کیک بوکسینگ؟ همسرم استادم شد!
من همیشه به ورزش رزمی علاقه داشتم، اما در کودکی هیچوقت این شانس را نداشتم که ورزش رزمی را آغاز نمایم، تا اینکه بالاخره کیک بوکسینگ را با مربی گری خانم «کتی خطایی» آغاز کردم و اکنون نهمین سالی است که مشغول این رشته هستم. دو سال و نیمی از تمرینات من با خانم خطایی می گذشت که با همسرم آشنا شدم و ایشان از بهترینهای کیک بوکسینگ هستند و بعد از آن هم همسرم شدند و هم استادم، تا به امروز نیز ورزش حرفه ای من همراه با ایشان ادامه دارد. تمرینات من تحت نظارت استاد جدیدم فصل جدیدی را در زندگی ورزشی من رقم زد و درواقع رنگ جدی به خود گرفت. در آغاز کمی زمان برد تا من متوجه بشم باید میان رابطه همسری و استادی تمایز قائل شوم، اوایل انتظار داشتم که چون همسر ایشان هستم، پس سر کلاس باید با من رفتار متفاوت از سایرین داشته باشند و این مسائل گاهی تا خانه ما کشیده می شد. اگرچه این موضوعات اکنون برای ما خاطره شده، اما در زمان خود مسائل جدی برای ما بحساب می آمد.
از سویی همسرم قوانین خاص خودشان را داشتند و من زمانی که همزمان تمرین با استاد دیگری را آغاز نموده، متوجه شدم که باید میان زندگی شخصی و ورزشی خط تمایز بکشم. همسر من مدیر بخش آسیای سازمان «آی اس کی ای ISKA» از بزرگترین سازمانهای ورزش کیک بوکسینگ هستند و در حقیقت نفوذ خیلی خوبی در این ورزش و سازمان دارند. همین امر هم کمک بزرگی کرد که من نه بسادگی اما بتوانم در مسابقات جهانی شرکت نمایم، چراکه می توانست از نفوذ خود برای ورود به این مسابقات استفاده نماید، اما در عرصه نبرد و مسابقه دیگر خودت تنها هستی و باید بتوانی مبارزه کنی.
تجربه حضور در مسابقات جهانی
به این ترتیب دوبار در مسابقات جهانی، یکبار در اسپانیا و یکبار هم در پرتقال شرکت نموده و هر دوبار هم مدال نقره گرفتم. در مسابقات پرتقال علاوه بر کیک بوکسینگ در رشته ام ام ای آماتور هم شرکت نموده و به مقام دوم دست یافتم و زمانی که متوجه شدم باردار هستم ورزش حرفه ای به صورت موقت تعطیل شد. امسال مسابقات جهانی در کشور یونان و در ماه آپریل برگزار می گردد و تصمیم ما نیز به حضور در این مسابقات است، اما با توجه به اینکه من یک پسر شیرخواره دارم، معمولا برنامه ریزیهای ورزشی من با خللی روبه رو می شود که خارج از کنترل است.
هیچ وقت برای شروع کیک بوکسینگ دیر نیست
این رشته ورزشی خیلی نیاز به مهارتهای پیچیده ندارد و مانند رشته تکواندو که نیاز به تربیت عضلات از سنین کودکی دارد، خیلی درگیر فنون سخت نباشد. کیک بوکسینک سختی تکنیکهای تکواندو را میان تمام اعضای بدن تقسیم می کند، یعنی هم امکان بوکس وجود دارد و هم امکان پا زدن. اما اینکه تا همیشه بتوان این ورزش را ادامه داد، خیر به هیچ وجه اینطور نیست و بعد از یک زمانی توان بدنی انسان کاهش می یابد. من 26-27 ساله بودم وقتی که کیک بوکسینگ را آغاز نمودم که برای شروع یک ورزش اصلا سن کمی نیست و تا پیش از آن تنها بصورت تفریحی ورزش می کردم. اما زمانی که کیک بوکسینگ را آغاز نمودم خیلی سنگین، مرتب، با علاقه و پیگیر تمرین می کردم، شاید بتوان گفت که می شود در سنین جوانی ورزش را آغاز کرد و دیر نیست، اما طبیعتا ادامه دادن آن محدودیت زمانی دارد. با توجه به نمونه های عملی یک کیک بوکسر تا سنت 40 سالی می تواند فیت و آماده انجام مسابقات باقی بماند، اما اینکه تنها ورزش را برای آمادگی جسمانی انجام داد به نظرم تا سنین بسیار بالاتر از این هم می توان ادامه داد.
تابع قوانین جمهوری اسلامی بودم اما هیچ حمایتی نداشتم
رشته کیک بوکسینگ برای بانوان در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد جزء رشته های ممنوعه قرار گرفت و اصلا چیزی تحت عنوان فدراسیون نداشتیم و هنوز هم نداریم. در حال حاضر هم اگر تحت عنوان کیک بوکسینگ مسابقه ای برگزار می شود در واقع «لایت کانتکت» است و کیک بوکسینگ رسمی وجود ندارد. حالا تفاوت کیک بوکسینگ و لایت کانتکت در چیست؟ اینها همه استیلهای مختلف از ورزشهای رزمی هستند با اعمال برخی محدودیتها، به عنوان نمونه در لایت کانتکت یکسری از تکنیکها مانند لوکیک یا زانو ممنوع است. بنابراین، قوانین و ضوابطی که بصورت جهانی برای کیک بوکسینگ وجود دارد، شامل ایران نمی شود. زمانیکه من در مسابقات جهانی شرکت نمودم از طرف تیم «ایسکا»ی ایران رفتم، اما اینکه از طرف دولت ایران نماینده باشم یا حمایت شوم، به هیچ وجه اینطور نبود و من کوچکترین حمایتی نشدم و به عنوان یک فرد از طرف اسپانیا دعوت شده و با دعوتنامه رفتم.
اما از آنجایی که سازمان «ایسکا»ی ایران مجوز فعالیت دارد بنابراین فرد اعزامی از سوی این سازمان باید پایبند به قوانین جمهوری اسلامی باشد و در این قوانین نیز حفظ حجاب توسط بانوان در زمان انجام مسابقات الزامی است. بنابراین من تمام قوانین جمهوری اسلامی را رعایت نمودم، اما اینکه حمایتی صورت بگیرد یا احیانا پوشش خبری بدهند، اینطور نبود.
خیلی خوشحالم که به لطف مردم اعتباری در میان آنها دارم!
در حقیقت کار خیر و مردم انجام می دهند نه من، صفحه من تنها وسیله ای برای این امر است. اگر توجه کرده باشید در شبکه های اجتماعی گاهی موضوعی همه گیر می شود و دیگران نیز دعوت به انتشار این موضوعات، من هم اغلب از این قبیل اطلاع رسانی ها انجام می دادم. معمولا فعالیت مراکزی که مثل «محک» یا «خیریه بچه های سیب سرخ» که به اندازه کافی معتبر و شناخته شده هستند اطلاع رسانی می کنم تا اینکه روزی خانمی با من در پیام خصوصی ارتباط گرفت.
خانواده ای را معرفی کرد که بچه ای معلول داشته و از پس خرج عمل کودک به تنهایی برنمی آمدند، از من خواست که برای جمع آوری هزینه عمل این بچه از صفحه اینساگرامم استفاده کرده و مردم را برای یاری رساندن به این خانواده دعوت کنم. محمد مهدی پسری بود که در جنینی از ناحیه لگن استخوانی تشکیل نشده بود و پزشک در سونوگرافی پی به این مسئله نبرده بود. مادر بچه را ملاقات کردم و پرونده های پزشکی را بررسی کردم و در نهایت از طریق صفحه اینستاگرام از مردم برای جمع آوری هزینه درمان این بچه دعوت نمودم. عمل این کودک بسیار سخت بود و باید پای بچه را از زانو قطع کرده و با پروتز و پای مصنوعی جایگزین شود و البته این پروتز همزمان با رشد بچه باید هر یکی دو سال عوض شود. توجه بفرمایید که این مشکل هزینه ای به همراه دارد که موقتی و یکباره نیست و تا سالیان سال این خانواده باید این مبلغ را هزینه نمایند.
من هربار که عکس پسرم را منتشر می کنم بیست هزار نفر لایک می کنند و با خودم فکر کردم که اگر هر کدام از آنها فقط دو هزار تومان کمک کنند حتی بیشتر از مبلغی می شد که آن خانواده نیاز دارند و در اینصورت به کمک یکدیگر مشکل آن خانواده را حل می کردیم. البته واقعا نمی دانستم که با چه عکس العملی مواجه می شوم، اما در کمال ناباوری تا شب دوازده میلیون به حساب مادر محمد مهدی واریز شده بود. با این اتفاق متوجه شدم که به لطف مردم اعتباری در میان آنها دارم و حاضرند که به من و حرفی که با تحقیق و بررسی زده ام، اعتماد کنند. البته به صورت پیوسته با اسناد معتبر مردم را در جریان روند جمع آوری مبالغ و درمان این بچه می گذاشتم.
بعد از این ماجرا مراجعات زیادی برای کمک به موارد مختلف شد که بقدری زیاد است من متاسفانه نمی رسم به همه آنها پاسخگو باشم. چنین مواردی نیاز به تحقیق، بررسی و ارزیابی صحت و سقم دارد تا خدایی نکرده از اعتماد مردم سوء استفاده نشود و من نمی توانم چون که یک فرد هستم. اول پذیرفتن چنین مسئله ای خیلی سخت بود و احساس می کردم بار بزرگی بر دوش من است، تا اینکه با یک گروه خیریه دانشجویی به نام «ترنم» آشنا شدم که کمک خیلی بزرگی به من بود.
از صفحه اینستاگرام بهره اقتصادی نمی برم!
شاید اگر بخواهم خیلی دقیق بگویم که چرا از صفحه اینستاگرام استفاده اقتصادی نمی کنم، بی احترامی باشد به افرادی که از چنین کاری را انجام می دهند. در حقیقت بهره اقتصادی بردن یک بحث سلیقه ای است و اولویت افراد نسبت به مسائل مالی مختلف، یعنی هر فردی به زندگی از دریچه ای می نگرد که با دیگری متفاوت است. من در صفحه ام تا بحال چندین مرتبه تبلیغ کرده ام، اما واقعا دوستانه و از روی علاقه یا برای تشویق و یا اینکه حتی رودربایستی بوده، البته عده ای این حرف من را باور نمی کنند و من را گاهی متهم می کنند.
صاحبان صفحاتی مثل صفحه من نرخهای عجیب غریبی پیشنهاد میکنند و پیشنهاد می گیرند، مثلا برای اینکه در یک مراسم حضور داشته باشند گاهی ده دوازده میلیون پیشنهاد می شود. حالا وقتی چنین پتانسیلی داری و استفاده نمی کنی، مردم باور نمی کنند.به هر حال هر فردی نسبت به شما قضاوتی می کند که خوب هرگز هم نمی توانم تمام افراد را راضی نگه داشت، و خلاصه کلام قضیه درآمدزایی از طریق صفحه ام برای من تاکنون اولویت نبوده است. درآمدهای اینستاگرامی موفقتی و گذرا هستند و بازار شبکه های اجتماعی روزی به پایان می رسد، اما اعتباری که از طریق باز کردن برخی مشکلات مردم کسب نموده ای هرگز پایان ندارد و ارزش آن بسیار متفاوت است.