پورتال «بریت بات دات کام» این سخنان را نقل قول کرده است. به عبارت دیگر از نقطه نظر این محقق سازمان ملل، دین و احکام آن اهمیت کمتر از حقوق همجنسگرایان دارد
جای تعجب نیست که این جلسه که در آن چنین سخنانی گفته شد از طرف نمایندگان کشور های اسلامی بایکوت شد زیرا در حقیقت امر این اعلامیه علیه اسلام هم بود. در اروپا که در آن به حقوق اقلیتهای جنسی درواقع ارزش شماره یک داده شد عملاً کسی جرأت ندارد این حقوق را بطور رسمی به بحث بگذارد. تا چه رسد به اینکه عدم موافقت با تز برتری حقوق این اقلیتها ممکن است سبب وارد شدن اتهامات به جهل و نادانی و حتی فاشیسم شود. در ضمن نمایندگان اکثر کلیسا های مسیحی اروپا در مورد حقوق لیبرال موضع سازشکارانه را اشغال کردند و در آینده هم حاضر آن ازدواجهای همجنسگرایان را قبول کنند و حتی خودشان این کار را می کنند. در این هنگام مسلمانانی که بخش چشمگیر جمعیت اروپا را تشکیل میدهند با پیروی از احکام دینی خود در مورد این ازدواجها موضع قطعاً سازش ناپذیر را اشغال کردند و این امر سبب اختلافات شده است. شاید این محقق سازمان ملل فکر کرده که فراخوانی او به رفع اختلافات حاد و متقاعد کردن پیروان یکی از بزرگترین ادیان جهانی کافی باشد و حالا مسلمانان باید عقبنشینی کنند. ولی مگر آقای مونتاربهورن حق داشت برای تحمیل موضع خود به مسلمانان، از جایگاه سازمان ملل استفاده کند؟
به یاد بیاوریم که مطابق منشور سازمان ملل متحد، یکی از هدفهای اصلی این سازمان توسعه مناسبات دوستانه میان ملتها بر پایه اصل برابر حقوقی و حق ملتها برای تعیین سرنوشت خود است. روشن است که تحمیل قطعی و سازش ناپذیر ایدههای متضاد به کشور های اسلامی نه تنها به دسترسی به این مقصد کمک نمیکند بلکه به متزلزل کردن اعتبار این سازمان منجر می شود. راستش این فقط مربوط به کشور های اسلامی نیست. مثلاً کلیسای ارتدکس روس نیز بر آن است که روابط جنسی غیر متعارف غیر قابل قبول و گناه کارانه است. در روسیه قانونی در باره ممنوعیت تبلیغ این روابط میان افراد نابالغ به تصویب رسیده است. مواضع روسیه و دنیای اسلامی در این مورد بسیار نزدیک است.
ایده برابری روابط مرسومی مرد و زن و همه گونه انحرافات و کج روی ها از غرب وارد شده است. اگر اروپاییان و آمریکایی ها مایل اند در کشور های خود به این ترتیب زندگی کنند، حق شان است. ولی مقاومت دائم شهروندان این کشور ها در برابر ازدواجهای همجنسگرایان نشان میدهد که حتی شهروندان معمولی آن کشور ها با این ازدواجها مخالفت می کنند. با این حال ما شاهد آن هستیم که اقشار حاکم سیاسی و فرهنگی پاره از کشور های غرب سعی میکند جهانبینی لیبرال خود را به ملل ایران، افغانستان، پاکستان، روسیه، هند، چین و بسیاری کشور های دیگر تحمیل کنند و آنها کشور هایی هستند که اکثر جمعیت کره زمین در آنها سکونت دارند. آنها دارای باستان ترین فرهنگها هستند و به عقیده بی گانه نسبت به شیوه زندگی و نحوه به جا آوردن فرایض دینی احتیاج ندارند. تلاش تحمیل ارزشهای بیگانه به آنها از تجلیات استعمار نو است.
ولی این قضیه اصلاً قابل فهم نیست که چرا سازمان ملل متحد سرگرم این چیز ها شده است، سازمانی که نهاد اساسی است در رشته حقوق بشر. سازمان ملل متحد با تحمیل چنین احکام عقیدتی آشکارا از وظایف و هدفهای خود فراتر رفته است. زیرا نظریه سمتگیری جنسی و برابری جنسی مرد و زن در حقوق بینالمللی اصلاً ثبت نشده است.
در دوره اخیر در حالیکه سازمان ملل متحد استعداد واکنش ثمربخش خود به چالش های زمان حاضر را از دست داده و حالا این سازمان را منسوخ و غیر فعال می نامند حتی این فراخوانی بگوش میرسد که سازمان ملل متحد باید اصلاح شود. حتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به کاهش شدید تأمین پولی این سازمان تهدید کرد. از این رو لازم است که ریاست سارمان ملل در درجه اول به فکر این بی افتد که چه باید کرد تا فعالیت این سازمان ثمر بخشی بیشتری پیدا کند و کاری نشود تا از محققان مشکوک دعوت کند برای اینکه آنها ارزشهایی را به ملل کره زمین تحمیل کنند که برخورد شان به این ارزشها بیگانه است.