باراک اوباما در 2009 رئیس جمهور شد و وعده داد که در مناسبات آمریکا با بقیه جهان صفحه جدیدی گشوده شود و آمریکا از سیاست تجاوزکارانه دولت پیشین عدول کند. ولی اعمال بعدی کاخ سفید نشان داد که مقاصد وی اصلاً یک معنا نبود
برای خیلیها اوباما نماد تغییرات بسوی بهبودی بود. او بجای مداخله در امور داخلی دیگران همکاری برابرحقوق و در عوض راه اندازی جنگها پایان دادن به اختلافاتی را وعده داد که رهبری پیشین آمریکا آنها را آغاز کرد. این سیاستمدار وعده داد که از رفتار تهدید و ارعاب دولت پیشین بوش پسر خودداری کرده و به ساخت سیستم جدید مناسبات با جهان خواهد پرداخت.
بزودی واهی بودن خیال های خام در مورد رئیس جمهور آمریکا آشکار شد. در همان سال 2009 وی به جهانیان خبر داد که یگان آمریکایی بجای اینکه از افغانستان خارج شود تعداد پرسنل آن 30 هزار نفر بیشتر خواهد شد و خروج سربازان آمریکایی از عراق نیز عملی نشد. ارتش آمریکا رسما از عراق رفت ولی مشاوران متعدد آمریکایی و نظامیان مزدور حمایت شده از طرف واشنگتن در آنجا باقی ماندند.
ولی غم و اندوه مربوط به اوباما هنوز در پیش بود. در 2011 واشنگتن از «بهار عربی» در کشور های خاور نزدیک و آفریقا حمایت کرد و در امور سیاسی آنها مداخله نمود و از حوادث جاری در آنها به نفع خود استفاده کرد. در نتیجه ثبات یک منطقه پهناور فرو ریخت، خیلیها کشته شدند، سطح زندگی پایین آمد، جناینکاری و رادیکالیسم اسلامگرا بالا رفت. در مصر اخوان المسلمین — گروه تروریستی روی کار آمد و نظامیان مصر به ناچار آنرا سرنگون کردند و واکنش واشنگتن توأم با عصبانیت بود.
سیر حوادث در لیبی نیر جنبه فاجعه باری پیدا کرد. در آنجا در 2011 اعتراض ها علیه معمر قذافی رهبر آن کشور شروع شد که به رویارویی مسلحانه میان ارتش و قیام کنندگان انجامید. غرب به ریاست آمریکا بلافاصله طرف قیام کنندگان را گرفته و جلسه
در سال 2011 اوضاع در سوریه وخیم شد. «با مساعدت واشنگتن» اعتراض ها علیه رئیس جمهور بشار اسد به قیامی به قصد سرنگونی دولت تبدیل شد. اوباما بی درنگ رهبر سوریه را به «ملت کشی» متهم کرد. در آن هنگام آمریکا لازم دانست افرادی را به حساب نیاورند که به وسیله آن مخالفان مسلحی کشته می شدند که از آمریکا کمک می گرفتند.
در میان گروههایی که از حمایت واشنگتن برخوردار شدند تعداد زیادی از آنهایی بودند که از ایدئولوژی اسلام رادیکال پیروی می کردند. از قرار معلوم اوباما تصمیم گرفت به این امر توجه نکند: مبارزه با اسد برای دارنده جایزه صلح نوبل مهمتر از مبارزه با تروریسم شد. کمکهای نظامی، دیپلماتیک و پولی آمریکا و متحدینش علت ادامه اختلاف خونین در سوریه شد.
«دولت اسلامی» از مجموعه گروههای تروریستی بر آمده که آمریکا از آنها حمایت می کرد. بسیاری مقام های بلندپایه آمریکا، از جمله سناتور جان مککین در زمان خود با آنها ملاقات کردند. بخشی از تسلیحات آمریکایی تحویل شده به رادیکال ها بدست «دولت اسلامی» می افتاد.
سیاست او در مورد مسکو با شکست مواجه شد. او هیلاری کلینتون را به تصدی وزرت خارجه آمریکا منصوب کرد. وظیفه او تحکیم روابط روسیه و آمریکا بود که بر اثر تجاوز گرجستان به آبخازی و استیای جنوبی ضرر دیده است. نوشته اشتباهی «اضافه بار» به جای «ری ست» که به روسی شباهت دارد و هیلاری دکمه ای با این نوشته برای دیدار با لاوروف آورد یک اشتباه پیشگویانه ای شد.
کلاً سیاست خارجه اوباما با شکست روبرو شد. باراک اوباما که با لقب یک فرد صلح ساز پست ریاست جمهوری را اشغال کرد آنرا با غرش توپهای جنگهایی که جهان را به جنگ سراسری نزدیک کرد ترک نمود. اعمال تجازکارانه آمریکا برای آن کاری نکردند که برتری خود را در جهان حفظ کند. آمریکا در زمان حکومت اوباما باز هم نفوذ خود را از دست داد و اختلاف با روسیه این امر را به ثبوت می رساند. مسکو نه تنها به آن کشور عظمت طلب جواب شایسته داد بلکه نشان داد که زمان آقایی آمریکا در جهان سپری شده است.