مسافران هواپیمای وزارت دفاع روسیه که بر فراز آبهای دریای سیاه دچار سانحه شد،
افراد غیر نظامی بودند. لودمیلا گورار نقاش و عضو اتحادیه نقاشان و بنیاد جهانی نقاشان و رئیس سالن نمایشگاهی خانه مرکزی ارتش روسیه به نام « فرونزه» یکی از مسافران آن هواپیما بود.
لودمیلا گورار چهارمین بار بود که به سوریه پرواز می کرد. به گفته نزدیکانش، او آدمی حرفه ای و مسئول بود. او قادر بود با عشق خود به نقاشی افرادی که هیچگونه آشنایی با دنیای هنر نداشتند را به نقاشی جلب کند. لودمیلا نه تنها تابلوهای نقاشی به « حمیمیم» می برد، بلکه کلاس های آموزش نقاشی برای بچه های سوریه دایر می کرد. کلاس های نقاشی او در بین بچه ها خیلی محبوب بود.
ایرینا یگورووا عضو اتحادیه نقاشان روسیه درمصاحبه با روزنامه « ایزوستیا» گفت: « لودمیلا کار خود را خیلی دوست داشت. سربازان زیادی از پادگان مسکو به نمایشگاه های خانه مرکزی ارتش روسیه می رفتند و توضیحات لودمیلا گورار برایشان کسل کننده نبود. لودمیلا عاشق هنر نقاشی بود، از اینرو تعریف او در باره نقاشی برای همه جالب بود».
لودمیلا می دانست که سفر به سوریه خیلی خطرناک است. اما بچه ها منتظر او بودند. چطور می توانست نرود؟
ناتالیا شیپیتسووا عضو بنیاد جهانی نقاشان و مدیر اجرایی انجمن همکاری فرهنگی و کاری با ایتالیا در مصاحبه با روزنامه « ایزوستیا» گفت: « آخرین بار لودمیلا در ماه سپتامبر به سوریه سفر کرد. او برایمان از تیراندازی ها در آنجا تعریف کرد. ولی او نمی توانست به این سفر نرود، زیرا برای بچه های سوریه هدیه می برد. لودمیلا زن شجاعی بود. شاید این یکی از خصوصیات خانوادگی آنهاست. پدرش نظامی بود».
به گفته همکارانش، لودمیلا گورار در فراسوی مرزهای کشور مشهور بود. آثار نقاشی او در هند، بلژیک، سوئد، یونان، آلمان و دیگر کشورها به معرض نمایش گذاشته شده بودند. تمام نمایشگاه های نقاشی او موفق بودند.
ایرینا یگورووا در مصاحبه با « ایزوستیا» گفت: « آثار نقاشی لودمیلا بطور دقیق بازتاب دهنده شخصیت او بودند. مناظر او پر انرژی بودند. رنگ های روشن همیشه در تابلوهای او بخش اصلی را تشکیل می دادند. لودمیلا جنگ را به تصویر نمی کشید. اما مناظری از زندگی مسکو اوایل قرن 20 در بین آثار او زیاد بودند- بانوان در پیراهن های بلند مجلل، حرکت سبک و زیبای آنها به تصویر کشیده شده است. او عاشق نقاشی خورشید و باران بود. دو چیز مختلف با دو روحیه متفاوت. اما در تابلوهای او، باران روشن و درخشان بود» دختران در پیراهن های قرمز زیر چتر ، نور آفتاب حتما روی برگ های خیس افتاده بود. چنین بارانی نمی تواند با غم همخانه شود. تابلوهای او فوق العاده خوشبینانه بودند. لودمیلا به این شکل در خاطره ها باقی خواهد ماند- خورشید و باران روشن در تابلوهایش».