گزارش و تحلیل

جنگ های منطقه اختلافات سیاسی است نه عقیدتی

© REUTERS / Omar SanadikiСолдаты сирийской армии тонут в дыму после обстрела в Алеппо
Солдаты сирийской армии тонут в дыму после обстрела в Алеппо - اسپوتنیک ایران
اشتراک
"جنگ ها و اختلافاتی که در منطقه وجود دارد اختلافات سیاسی است و نه جنگ شیعه و سنی" این جمله را آیت الله قمی روز گذشته در نقل خاطره ای از آیت الله خامنه ای در ملاقات با رئیس جمهوری اتریش بیان کرد.

آیت الله قمی معاون روابط بین الملل دفتر رهبری در مراسم بزرگداشت تولد پیامبر که توسط "هیئت شهدای مکه و منا" برگزار شده بود در مورد ماجرای این صحبت اظهار می داشت: " وقتی رئیس جمهوری اتریش به ملاقات رهبری رفته بودند رئیس جمهوری اتریش از رهبری سوال کردند آیا تلاش دارید گفتگو با سایر ادیان داشته باشید؟ رهبری فرمودند بله ما از ابتدای انقلاب تا به حال دائما تلاش داریم با ادیان دیگر گفتگو داشته باشیم. رئیس جمهوری اتریش گفتند پس چرا با دیگر مذاهب اسلامی و سنی ها گفتگو نمی کنید تا اختلافات در منطقه خاورمیانه حل شود؟ رهبری در جواب گفتند به نظر ما در مورد مذاهب اسلامی "دیگر" نداریم همه خودی هستند و فرقی میان مسلمانان وجود ندارد، اختلافات در منطقه غرب آسیا اختلافات شیعه و سنی نیست اختلافات سیاسی است".
بسیاری تصور می کنند که جنگ های منطقه جنگ هایی هستند که میان شیعیان و سنی ها می باشند اما اگر به نقشه جنگ ها نگاه کنید متوجه می شوید که این جنگ ها همانگونه که آیت الله خامنه ای فرمودند همه جنگ هایی هستند که نظام های سلطه گر در منطقه برای اهداف سیاسی خود راه انداخته اند.
ماجرای اختلافات بین ایران و سعودی به چندین قرن پیش بر می گردد و نه به چند سال گذشته ولی اگر به تاریخ برگردید متوجه می شوید این اختلافات همیشه به این دلیل بوده که اوروپایی ها و مخصوصا انگلیسی ها می خواستند بر منطقه تسلط داشته باشند و برای سلطه خود در منطقه از اختلافات شیعیان و سنی ها استفاده می کردند تا بذر دشمنی را در منطقه بکارند.
بذری که در آن زمان اینان کاشتند امروزه به درختی تنومند تبدیل شده که ریشه کردن آن بسیار سخت شده.
اما همانگونه که قبلا گفتم کافی است به نقشه جنگ های منطقه نگاهی بیاندازید.
در سوریه و عراق جنگ میان دولت مرکزی با دشمنانی است که از مخالفین داخلی گرفته تا مزدوران خارجی تشکیل شده اند.
بیش از هشتاد درصد ارتش سوریه را سربازان سنی تشکیل می دهند. پس اگر جنگ در سوریه میان شیعه و سنی بود این سربازان کجای ماجرا هستند؟
حدود نیمی از ارتش عراق را سنی ها تشکیل می دهند و حتی نیروهای مردمی موسوم به "الحشد الشعبی" که زمانی عمدتا شیعه بودند امروز گردانهای سنی و مسیحی و ایزدی دارند.
کرد های عراق هم که عمدتا سنی مذهب هستند.
در یمن که بیش از نیمی از ارتش یمن و اعضای جنبش انصار الله سنی مذهب هستند و فقط یک گروه از آنها که کمتر از نیمی از نیروهای جنگجو را تشکیل می دهند حوثی ها می باشند.
من نمی دانم که عربستان سعودی بر چه اساس جنگ خود در یمن را جنگ با حوثی ها مطرح می کند چون موشک ها و بمب های غربی که در اختیار آنها هستند زمان منفجر شدند حوثی ها را از سنی ها جدا نمی کنند تا فقط به حوثی ها آسیب برسانند و سنی ها را مستثنی کنند.
در لیبی که اصلا شیعیان درگیر جنگ نیستند بلکه سنی های طرفدار ترکیه و قطر از یک سو و طرفداران عربستان سعودی و امارات از سوی دیگر هستند که با هم می جنگند.
در دیگر کشورهای اسلامی هم همینطور است.
علیرغم اینکه در حال حاضر بسیاری جنگ های منطقه را به اختلافات فیما بین ایران و عربستان سعودی خلاصه می کنند اما واقعیت این است که ریشه این اختلافات به اختلاف میان خود اعراب بر می گردد.
پس از فروپاشی خلافت عثمانی عرب ها بر سر نوع حکومتی که باید انتخاب کنند و اینکه آیا باید با همدیگر متحد شوند که یک حکومت واحد تشکیل دهند یا نه با یکدیگر اختلاف داشتند و نبود رهبری مقتدر واحد کشورهای نوظهور عربی را دچار چالش های بزرگی کرد.
شاید بتوان گفت به جز مصر که به نوعی قبل از فروپاشی خلافت عثمانی سابقه دولت و حکومت مستقل و خود مختار را به خود دیده بود بقیه کشورهای عربی تا آن زمان فقط مستعمره بودند و هیچ سیستم حکومتی را شاهد نبودند.
بروز شخصیت هایی مانند جمال عبد الناصر — حافظ الاسد — صدام حسین — معمر القذافی — بن بلا و بوتفلیقه و… که همه ملی گرا بودند فضایی را برای بازی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که از سیستم حکومتی سنتی برخوردار بودند باز نمی گذاشت و عموم عرب ها مجذوب نامداران و مخصوصا جمال عبد الناصر شده بودند.
کار اختلافات در آن زمان به جایی کشید که حتی مصر و عربستان در یمن به جنگ با یکدیگر پرداختند.
پس از انقلاب های متعدد در کشورهای عربی شمال آفریقا و کنار رفتن شخصیتهایی که ممکن بود در مقابل طرح های عربستان ایستادگی کنند سعودی ها تصور کردند که فرصت رهبری آنها بر کشورهای عربی واسلامی فراهم شده.
اشتباهی که اینان انجام دادند این بود که رهبری آنها بر کشورهای عربی با مخالفت کشورهای ناسیسونالیست عرب مواجه بود و اینان هنوز از میدان خارج نشده بودند به همین دلیل هم امروزه مصر — الجزایر و سوریه در مقابل بحث رهبری عربستان سعودی بر کشورهای عربی ایستادگی می کنند.
در مورد رهبری عربستان سعودی بر کشورهای اسلامی که بحث فراتر می رود و ترکیه — ایران و پاکستان هم به این جریان اضافه می شوند جدا از برخی کشورهای اسلامی در شرق آسیا که هیچ کدام رهبری عربستان را قبول ندارند و خود را بسیار ارجح تر می دانند.
با این شرایط عربستان سعودی مجبور شده در همه جبهه ها با همه درگیر شود.
سعودی ها با تصور اینکه چون ایرانیها شیعه هستند می توانند اول ایرانی ها را از گردانه رقابت خارج کنند وارد معرکه با ایران و طرفداران ایران شدند و تلاش کردند با توسعه تبلیغاتی اختلافات مذهبی خود را رهبر سنی ها جلوه دهند که تلاش دارند شیعیان را از سرزمین های سنی ها خارج کنند.
اما همین قدم اول آنها هم عقیم ماند.
نمی توان در این راستا دیدگاه های وهابی را نادیده گرفت مخصوصا که عربستانیها متصور بودند با این دیدگاههای وهابی و سلفی خواهند توانست سنی ها را زیر پرچم خود جمع کنند.
اما مشاهده کردیم که اکثر کشورهای قدر سنی در دام عربستان گیر نکردند و از نقشه های آن دوری نمودند.
در واقع همه متوجه بودند که هدف بعدی عربستان سعودی نابودی آنها خواهد بود.
امروزه عربستان سعودی با امکانات مالی خود در همه جا با همه مسلمانان درگیر شده و بدیهی است که این امکانات مالی بی نهایت نیست.
می توان گفت جنگ های منطقه زمانی پایان می یابد که رهبران عربستان سعودی متوجه شوند که درجایگاهی نیستند که رهبری کشورهای اسلامی و یا عربی و یا حتی منطقه ای را عهده دار گردند و باید تلاش کنند مملکت خودشان را حفظ کنند و در امور دیگران دخالت نکنند. نه کشورهای عربی اینان را به عنوان لیدر قبول دارند و نه کشورهای اسلامی.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала