در حال حاضر توسعه فناوری های رباتیک، باعث گردیده تا ماشین آلات به طور اتوماتیک، کار کرده، و قطارها، خودروها و کمباین های کشاورزی، بدون راننده در مسیر خود حرکت کنند. این واقعیت، از لحاظ توسعه فن آوری، قطعا یک دستاورد بی سابقه تلقی می شود، اما برای میلیون ها نفر از مردم عادی در سراسر جهان، چه معنی ایی دارد؟ توسعه اتوماسیون صنعتی در جهان، منجر به بروز معضلی تحت عنوان "بیکاری تکنولوژیکی" شده است. در نتیجه ی از بین رفتن مشاغل، این نوع بیکاری بوجود آمده است. با توجه به برآورد فدراسیون بین المللی رباتیک (International Federation of Robotics) ، فروش سالانه جهانی روبات های صنعتی، در سال 2018، دو برابر افزایش خواهد یافت. اگر مدیریت ماشین آلات کارخانه، دیگر نیازی به اپراتور نداشته باشد، میلیون ها کارگر بیکار خواهند شد. چنین سرنوشتی گریبان گیر رانندگان وسایط نقلیه عمومی و فروشندگان نیز خواهد شد، چرا که خودروهای بدون راننده و دستگاه های خودکارِ فروش نیز جای آنها را خواهند گرفت. بر سر این افراد چه خواهد آمد؟ آیا دیگر نیازی به این مهارت ها و تجربیات نخواهد بود؟
طرفداران توسعه علم و فن آوری، استدلال می کنند که این افراد می توانند در حرفه ها و مشاغل خلاق، مشغول شوند. اما روشن است که هیچ کس نیازی به میلیون ها هنرمند، موسیقیدان و نویسنده ندارد و این واقعیت نیز نباید نادیده گرفته شود که همه انسان ها، دارای استعداد مناسب و خلاق نیستند. در همین حال، با توجه به پیش بینی های سازمان بین المللی کار، ممکن است طی20 سال آینده، حدود 137 میلیون کارگر در جنوب شرق آسیا، به دلیل توسعه اتوماسیون صنعتی، شغل خود را از دست بدهند. آنها 56٪ از جمعیت کامبوج، اندونزی، فیلیپین، تایلند و ویتنام را در بر می گیرند. چنین تحولی می تواند به یک فاجعه انسانی در این کشورها تبدیل شود. اما غرب از وضعیت بهتری برخوردار است چرا که او سال ها در امر توسعه خدمات، صنایع تولیدی خود را به افریقا و آسیا منتقل کرده است. با این حال، عواقب ناشی از بیکاری تکنولوژیکی، ناشی از ماشینی شدن کار در اروپا و آمریکا، باعث گردیده تا مترجمان و معلمان نیز در خطر بیکاری قرار گیرند، آخر ممکن است که بزودی ماشین، جای آنها را بگیرد.
در این شرایط چه باید کرد؟ یکی از راه ها می تواند اجرای طرح به اصطلاح پرداخت "یارانه اساسی" باشد که این اواخر هر چه بیشتر از آن یاد می شود. این بدان معنی است که کلیه شهروندان بدون انجام کاری، ماهانه مقدار مشخصی که به اندازه کافی برای رفع نیازهای او باشد، از دولت دریافت کند. به عبارت دیگر دولت به شهروندان خود بدون قید و شرط، حقوق بدهد. از یک طرف، این طرح جذابی است چرا که از فقر جلوگیری کرده و به مردم نسبت به آینده و عواقب ناشی از بیکاری تکنولوژیکی، اعتماد به نفس می دهد. اما همه چیز به این سادگی ها هم، نیست. اولا همه کشورها نمی توانند به خود اجازه دهند که سیستم پرداخت یارانه اساسی را عملی کنند. حتی اجرایی کردن آن توسط کشورهای توسعه یافته غربی نیز می تواند بار سنگینی را برای بودجه آنها متوجه کند، چه برسد به کشورهای فقیر جهان سوم! مشکل دیگر در این واقعیت نهفته است که اشتغال داشتن، تنها منبع درآمدزایی نیست، بلکه ارتباط گیری، جامعه پذیری، احساس قابل احترام بودن در جامعه نیز در محیط کار امکان پذیر می شود. دریافت یارانه اساسی نمی تواند جای این احساسات را بگیرد. بدین دلیل اکثر اروپائیان به این پرسش که در صورت دریافت یارانه نقدی از دولت، دست از کار می کشند یا نه، پاسخ منفی دادند.
فعلا تصور عملی شدن سیستم پرداخت یارانه اساسی و عواقب ناشی از آن بسیار دشوار است. انسان ها تمایل دارند کار کنند و فعالیت آنها مورد توجه قرار گیرد، اما این امکان وجود دارد تا در آینده نه چندان دور، این فرصت را از دست بدهند. این یک بار دیگر نشان میدهد که موضوع توسعه فن آوری، تا چه اندازه ای بحث برانگیز و غیر قابل پیش بینی است و چه تأثیر فراوانی می تواند در جامعه ما داشته باشد.
درآمدزایی بدون فعالیت
22:38 10.11.2016 (بروز رسانی شده: 17:13 11.11.2016)
اشتراک
جهانی که در آن زندگی می کنیم به سرعت در حال تغییر است. فناوری هایی که تا چندی پیش خارق العاده به نظر می رسیدند، امروز بخشی از زندگی روزمره مردم شده است. توسعه سریع تکنولوژی، پرسش های بسیاری را از جمله فلسفی، اخلاقی و اجتماعی، در مقابل بشریت قرار می دهد. اما شاید امروز مهم ترین این پرسش ها، تعریف جایگاه انسان در قلمرو ماشین است؟