شکست کامل

© Sputnik / Vladimir Vyatkin باله دریاچه قو
باله دریاچه قو - اسپوتنیک ایران
اشتراک
این یک پیروزی واقعی است! بگذار برای خود سوت بزنند

نمایشگاهی تحت عنوان « شکست کامل» در موزه تئاتر و هنر موزیکال سنت پطربورگ گشایش یافت. این نمایشگاه به نمایشنامه هایی اختصاص دارد که نمایش اول آنها نافرجام بود ولی بعدها جزئی از بنیاد طلایی  نمایش های کلاسیک تئاتر جهان شدند.  این نمایشگاه به شکل زیبایی در باره ماجرای دراماتیک شکست های « چایکا» ی چخوف، « بهار  مقدس» استراوینسکی ، « کارمن»  بیزه و  بسیاری دیگر  از شاهکارهای تئاتر و علل نافرجامی اولین نمایش  این نمایشنامه ها  تعریف می کند.

کلکسیون « شکست کامل»،  آثار هنری نادر  و با ارزشی را معرفی می کند  که قبلا در هیج یک از  نمایشگاه ها معرفی نشده بود: عکس هایی از « چایکای» چخوف  که در سال 1902 دوباره روی صحنه تئاتر « آلکساندرینسکی» به نمایش درآمد و نقش مهمی در سرنوشت این نمایشنامه و نویسنده آن بازی کرد، عکس  باله « بولت» شوستاکوویچ که در سال 1931  گرفته شد که بلافاصله از  فهرست نمایشنامه ها  حذف شد،  عکسی از اولین نمایش  «دریاچه قو»  استاد باله  واتسلاو ریزینگر که قبل از  ماریئوس پِتیپا و لو ایوانوف  روی صحنه به نمایش در آمد و همانا به تلاش وی بود که  باله چایکوفسکی  در جهان به شهرت رسید.

در این کلکسیون، اسناد، خاطرات، نقاشی ها و مقالات مصور در باره  شخصیت های  شکست های تئاتری  و عکس هایی که نشاندهنده  واکنش خالقان این نمایشنامه ها  هستند به نمایش درآمده اند. به عنوان مثال، در  نمایش جنجالی « بهار مقدس»  در پاریس،  سرگی  دیاگیلِف، از دربار  امپراطوری، دست های خود را  بهم می مالید: «  این یک پیروزی واقعی است! بگذار برای  خود سوت بزنند!

 آنها  ارزش و اهمیت این نمایش را در درون خود حس کردند و سوت زدن فقط یک ماسک و نقاب است که به چهره زده می شود. پیروزی آن را خواهید دید! (اینها بخشی از خاطرات  نیکلای  رریخ  نقاش معروف و طراح دکوراسیون و  لباس های باله است).  اما آنتون چخوف، شکست  نمایشنامه « چایکا» را به عنوان شکست شخصی تلقی نمود. هنرپیشه ماریا چیتا، صحنه ای را  توصیف می کند که  پس از نمایشنامه با آن روبرو شد:  آنتون پاولویچ  نشسته بود و سرش را  کمی پایین انداخته بود ، حلقه هایی از موهایش روی پیشانی افتاده بود و عینکش روی نوک بینی اش  قرار داشت… همه ساکت بودند.  چند ثانیه در سکوت گذشت.  ناگهان چخوف از جا کند و بسرعت اتاق را ترک کرد.  او نه تنها تئاتر، بلکه سنت پطربورگ را ترک کرد.»

نمایشنامه هایی  که در این نمایشگاه معرفی می شوند، به دلایل گوناگونی  در اولین نمایش با شکست روبرو شدند: بعضی ها از زمان خود جلوتر زده بودند، بعضی از نمایشنامه ها آنطور که باید و شاید تنظیم نشده بودند. گره سوم قربانی  انتقادات ناعادلانه شدند و یا بدگویی عمدی در باره نمایشنامه که بر طبق  توافق با  بخش معینی از  حضار صورت می گرفت…آری چنین اتفاقاتی نیز رخ می داد.. گاهی اوقات، عبور بی موقع گربه از روی صحنه هنگام نمایش، دلیلی برای شکست نمایش می شد و یا در اولین نمایش « تراویاتا»، تماشاچیان از ظاهر آرتیست که نقش اول را بازی می کرد خوششان نیامد، زیرا زیاده از حد تپل بود و ظاهرش اصلا گویای  قهرمان  نمایشنامه نبود که بر اثر سل در حال مرگ بود. آنچه این نمایشنامه ها را با هم متحد می کند، این است که به مرور زمان ، آنها  به  شاهکارهای  کلاسیک تئاتر جهان مبدل شدند — « چایکای» چخوف و « عروسی» گوگول، « باله دریاچه قو»  چایکوفسکی،  و « بهار مقدس» استراوینسکی ، « روسلان و لودمیلا» گلینکی ، « تراویتای» وردی، «کارمن» بیزه  و بسیاری از نمایشنامه های دیگر  که سرنوشت آنها  ثابت می کند که  از عشق تا تنفر و از شکست تا پیروزی  در هنر — فقط یک قدم فاصله است…

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала