متاسفانه، سیاست در اسلام اغلب جنبه های افراطی و حتی تروریستی به خود می گیرد.
در برنامه ی گذشته یعنی "واقعیات جدید — مشکلات جدید" ، ما به وضعیت ژئوپلیتکی پرداختیم ، شرایطی که به تشدید مولفه های سیاسی اسلام کمک می کند.
امروز در برنامه ی دوم یعنی " اسلام ، چیزی بیشتر از مذهب" ما از این موضوع صحبت خواهیم کرد که اسلام تمامی جنبه های زندگی مسلمانان ، جامعه ی مسلمانان و کشور های مسلمان را دربرمی گیرد و مولفه ی مهم اسلام ، سیاست است.
شرق شناس و تحلیل گر سیاسی ولادیمیر ساژین در این باره می گوید:
مشخص است که مسلمانان در کشورهایی با شرایط جغرافیایی، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی متفاوت زندگی می کنند. آنها افرادی با ملیت های مختلفند که بر پایه زبان مشترک یعنی عربی و کتاب واحد یعنی قرآن طی صدها سال در ایجاد فرهنگ های مشترک و جدید برایشان ، تحت عنوان سنن اجتماعی — سیاسی مسلمان حضور داشته اند. اسلام ایده ی مشترک پایه های فرهنگ و ساختار اجتماعی کشورها و مناطق مسلمان بوده و باقی می ماند. این مسئله بر تمامی زمینه های زندگیشان سایه افکنده و نفوذ خواهد کرد و ویژگی های آنرا مشخص کرده و می کند.
ساژین ادامه میدهد: اسلام ، مسیر تاریخ اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی طیف عظیمی را که در کشورهای پنج قاره جهان به سر می بردند ، تغییر داد. در هریک از این کشورها ، اسلام ویژگی های خود را داشته و با توجه به ویژگی های انتشار، زمان ، فرم ها و مسیرهای گرویدن به اسلام توسط مردم و ویژگی های فرقه های پیش از اسلام متفاوت است. این مسئله وجود تعداد زیادی از فرقه ها ، بخش ها و مکاتب آنرا توضیح می دهد.
در عین حال تفاوت آنها جزئی است در مقایسه با وحدت ایده های مشترک ، اخلاقیات، آداب و رسوم ، قوانین زندگی که اگر بتوان گفت ذهنیت مذهبی مشترک مسلمانان را ایجاد کرده است ، در " امت اسلام " مشترکند. این حقیقت کمک رسان است که درحیات و زندگی روزانه هنجارهای اخلاقی و تشریفاتی — دینی اسلام که با شیر مادر به تفکر کودک تزریق می شود ، برای مدت طولانی و به طور دقیق تر برای همیشه در آنجا باقی مانده و ذهنیت مسلمانی ویژه ی فرد را به وجود می آورد. و برای همین بدون وابستگی به سطح دینداری ظاهری و یا آگاهانه ، علی رغم تمامی حوادث و مصائب اجتماعی ، مسلمانانی که در جامعه ی اسلامی به دنیا آمده است همواره مسلمان باقی می ماند ، شاید بتوان گفت که در سطح ژنتیک وجود خواهدداشت. این امر به افراد به طور مجزا و جامعه (ملت) و به کل جهان مسلمانان مرتبط است که آنرا تمدن اسلامی می نامند.
اما اسلام در خود نه تنها قوانین و هنجارهای حاکم بر زندگی مذهبی — فرقه ای و اجتماعی — حیاتی جامعه داشته بلکه رفتار ها و اعمال مومنین به طور مجزا را نیز در خود دارد و سیستم جامع همه گیر دیدگاه های فلسفی و حقوقی نیز وجود دارد که احکام حقوقی مسلمانان را مشخص می کند. در این ارتباط اسلام از یک طرف ، مجموعه ای از قوانین و مقررات با جنبه های مذهبی ، حقوقی ، اخلاقی ، اقتصادی و فرهنگی ، آیینی است و از طرف دیگر ، سازمان و نهاد سیستماتیک دولتی — حقوقی است که به عنوان عنصر مهم روساخت سیاسی- اجتماعی دول مسلمان شناخته می شود. در واقع درمذهبی ترین سیستم ، اسلام کاملا سیاسی تمامی مولفه ها را دربرمی گیرد.
این ویژگی مهم اسلام است که در سطح مشخص با سایر مذاهب فرق دارد. یکی از دانشمندان برجسته ی جهانی ، اسلام شناس گریونبوم می گوید: " دو حقیقت مرتبط وجود دارند که نباید نفی کرد: اول اینکه ماموریت پیامبر این بود که عرب ها را در ظهور فعالیت در تاریخ جهانی توانمند سازد و دیگری اینکه تمامی مسیر های تکامل جامعه ی خاور میانه ، مانند اشعه ای که از لنز می گذرد از طریق اسلام تجزیه شده و حتی وقتی جامعه در برابر وسوسه ها و فشار اسلام مقاومت کرد ، نفوذ عمیقی بر آن گذاشته و یا حتی به طور رادیکالی تغییر دهد که سیستم تاریخی کاملا جدید ارتباطات را شامل می شود."
این همان سیاست است…
به واسطه این ، برای میلیاردها پیرو حضرت محمد(ص) با زبان های متفاوت ، شامل مسلمانان روسیه و جمهوری های شوروی سابق ، اسلام نه تنها مذهب مشترک بلکه نیروی سیاسی است که قادر است شیوه ی مشخصی از زندگی ، فرهنگ و جهانبینی مشترک را شکل دهد. در واقع سیاست در اسلام که اراده و اقتصاد خود ، هنر نظامی و سایر جنبه های معاش اجتماعی جوامع مسلمان را دیکته می کند در حال حاضر در جایگاه اول بین عناصر موجود در این سیستم مذهبی قرار دارد. در طرح گسترده ، این پدیده می تواند با اصطلاح کلی چون اسلام گرایی معنا شود، یعنی مولفه سیاسی شده مذهب حضرت محمد (ص).
برای ما مهم است که این اسلام با قدرت سیاسی شدن ژنتیکی اش به ابزار راحتی برای دستیابی به اهداف سیاسی مشخص که ارزشهای مذهبی نداشته بلکه برای مبارزه سیاسی هم درون کشورهای مسلمان و هم در سطح جهانی و مذهبی استفاده می شوند ، تبدیل نشود.
موفقیت " رونق اسلامی " در یک سوم آخر قرن بیست در سطح زیادی به بحران " ایدئولوژی های سکولار" (قبل از همه لیبرالیسم غربی و کمونیسم) کمک کرد ، و توده های عظیم مسلمان به مسائل نزدیکتر به روح و ذهنیت و ارزش های عمیق مذهبی توجه نشان دادند. برای آنکه طی 14 قرن اسلام جزء لاینفک و مهم و اصلی حیات ملت مسلمان بوده و بخش مشترک قومیت های گوناگون است. قدرت اسلام در این است و شاید به این طریق فضای پرورش غنی برای فعال شدن فاکتورهای اسلامی به وجود می آید.
در نتیجه ، در جهان اسلام تدریجا ، احزاب ، جنبش ها و سازمان های اسلامی متبلور شدند که بسیاری از آنها هدف خود را سرنگونی رژیم های سکولار و تقویت مواضع اسلام می دانند.
ساژین خاتمه می دهد: در برنامه ی بعد در این باره صحبت می کنیم که اسلام چه انتخاب سیاسی ارائه می دهد.