خبرگزاری اسپوتنیک- این گزارش حکایت از شکل گیری نیروهای پیاده نظام نخبه ای داشت که دوره های آموزشی و نظامی بسیار ویژه ای دیده و توان مشارکت در هر نوع نبردی را دارا می باشند. دوره های آموزشی که این نیروها دیده اند، فراتر از دوره های آموزشی و نظامی است که نیروهای نخبه و ویژه ای چون گارد ریاست جمهوری و مبارزه با تروریسم و همچنین واکنش سریع سپری می کنند و با آنها تفاوت بسیار دارد. به ادعای این گزارش نیروهای مذکور هم اکنون در یگانی به نام «کتیبه 7/7» گرد آورده شده اند، یگانی که پیش تر نیز خبرهایی درباره آن به بیرون درز یافته و از نیروهای تشکیل دهنده آن به عنوان قوی ترین و کارآمدترین نیروهای ارتش یمن یاد شده بود که می توانند، با تسلیحات و مهمات بسیار پیشرفته ای که در اختیار دارند، روند تحولات جاری در میدان را تغییر دهند. بر همین اساس برای بررسی صحت و سقم این ماجرا به گفتگویی با هرمز جعفری- کارشناس مسائل خاورمیانه پرداختیم که در ادامه ارائه می گردد:
پیش از ورود به هر بحثی باید ببینیم که این خبر چقدر مبتنی بر اسناد حقیقی بوده است، چراکه در گزارش خبرگزاری مشرق در خصوص کتیبه 7/7 هیچ اشاره ای به منبع تولید این خبر نکرده، بنابراین، ضمن احترام به دوستانی که این گزارش را تدوین کرده اند، به صورت کلی این ادعا را تاید نمی کنم، مگر اینکه اخبار مستند دیگری منتشر گردد. از سوی دیگر باید صادقانه به عرض برسانم که تا امروز من به اسم و ماجرای چنین گروه ویژه ای که مشرق از آن یاد نموده است در منابع مختلف خبری برخورد نکرده بودم. برای تبیین بیشتر این موضوع می خواهم به چندیدن نکته اشاره نمایم:
— اولا، در موضوع داخلی یمن از یک سو مباحثی از قبیل موضوعات کلان و استراتژیک مطرح می گردد، از سویی مباحث تاکتیکی مطرح می شود. در سطح کلان آقای علی عبدلله صالح که دو- سه دهه نیز بر یمن حاکم بودند و ارتش یمن را در کنار نیروهای ویژه یمن جنوبی ایشان ساختند. توجه داشته باشید که همیشه در یمن ائتلافی از نیروهای جنوبی و شمالی وجود داشته است، بنابراین ارتش نیز همیشه متشکل و متاثر از ائتلاف این دو گروه سیاسی بوده، اگرچه عمده نفوذ در اختیار علی عبدالله صالح قرار داشت. همچنان قسمت عمده نیروهای ارتشی به غیر از نیروهایی که مربوط به ژنرال الاحمر هستند، تحت نفوذ آقای عبدالله صالح هستند، اگرچه در شرایط فعلی گفته می شود تحت فرماندهی پسر ایشان می باشد، اما به هر حال این موضوعات قابل قبول است. علاوه بر این، اطلاعاتی وجود دارد که آقای عبدالله صالح به گفته برخی منابع 60 میلیارد دلار و برخی دیگر نیز 80 میلیارد دلار منابع مالی در اختیار دارد، که این هم درست و قابل قبول می باشد. در واقع این دو عامل مهمترین منابع قدرت عبدالله صالح در کشور یمن هستند. در واقع در دل این ارتش یمنی و در سطح تاکتیکی احتمالا نیروهای ویژه ای وجود دارند اما پذیرش این ادعا که آنها می توانند تغییرات استراتژیک را در عرصه نظامی — استراتژیک شبه جزیره عربستان صورت دهند بسیار سخت است.
— نکته دوم اینکه، نیروهای ارتشی طرفدار صالح در کنار حوثی ها بودند که توانستند یمن را و به نوعی صنعا را تصرف کرده و به سمت جنوب یمن بروند و آنچه که در بلاد تاریخی یمن جنوبی نامیده می شود را تصرف نمایند. اما یک نکته ساده که پاسخ چندان پیچیده ای هم ندارد در این میان مطرح می گردد. اگر واقعا آقای صالح چنین نیرو و ارتش قدرتمندی(کتیبه) را در اختیار داشت، نباید گرفتار وضعیت فعلی خود می شد. ایشان را به سادگی کنار گذاشتند، و اگر آقای صالح تا این اندازه که در گزارش خبرگزاری مشرق به آن اشاره شده است، در یمن مجبوبیت داشت از کار برکنارنمی شد و علیه وی انقلابی صورت نمی گرفت. در نتیجه، این مسئله یکی از نقاط تناقض برانگیز در گزارش مشرق می باشد.
— نکته دیگر اینکه اگر واقعا چنین ارتشی داشت، باید تا همین الان نیز یک حرکتی نشان می داد و در مقابل دهه ها تجاوز و مداخله عربستان در یمن مقابله به مثل می کرد و یا مخالفین را سرکوب می کرد که طبیعتا تا به امروز چنین چیزی را مشاهده نکردیم. ارتش یمن، در کشوری که دیگر به سختی می توان از آن به عنوان یک کشور یاد کرد تا به امروز کاربرد داخلی داشته و البته هنوز هم دارد. یمن طی 90-80 سال گذشته همواره از سوی عربستان به دلیل محدودیتهای ژئوپلیتیکی و تلاش این کشور برای خروج از این محدودیتها و دسترسی مطمئن به ابهای دریای عمان و اقیانوس هند از طریق تنگه باب المندب، تحت فشار بوده. عربستانی ها سه استان این کشور را تجزیه کردند، قرارداد طائف را به یمنی ها تحمیل کرد و در نهایت همین آقای صالح از استانهای نجران، جیزان و عسیر چشم پوشی نمود و به عربستان واگذار نمود. واقعیت این است که ارتش یمن در طول تاریخی که ما از آن سراغ داریم تا کنون هیچ حرکت تهاجمی به معنای نفوذ به داخل خاک عربستان به عنوان دشمن دیرینه این کشور که در امور داخلی یمن و تمامی تحولات اقتصادی، سیاسی، نظامی و حتی اجتماعی آن دخالت مستقیم داشته، مشاهده نکردیم.
— شخص من در مورد اینکه نیروی ویژه ای در یمن حضور داشته باشد و توانایی نفوذ در عمق خاک عربستان را به معنای تصرف سرزمینی داشته باشد تردید جدی دارم. چنین اقدامی که اسمش کتیبه 7/7 باشد یا هر اسم و گروه دیگری نیازمند یکسری امکانات است که ارتش و جامعه یمن در شرایط فعلی از چنین امکاناتی برخوردار نیست. ارتش یمن اکنون درگیر یک جنگ داخلی است و همین امر سبب شده تا نتواند در بعد خارجی اقدام به عملیات آورد و در واقع قدرت مانور آن بسیار محدود است. اما اگر بر فرض را بر آن گذاشته که همه چیز طبق اصول و رو به راه است و ارتش یمن می تواند به عربستان حمله نماید و تصرف سرزمینی داشته باشد، نیازمند یکسری تجهیزات و امکانات منجمله نیروی هوایی می باشد. آیا اساسا در یمن هواپیما وجود دارد که بخواهیم سخن از نیروی هوایی به میان بیاوریم؟ نیروی هوایی یمن که بسیار محدود هست تعداد هواپیمای سوخو 22 و میگ 29 داشت که خیلی از آنها توسط عربستان منهدم شدند و اگر هواپیمایی هم مانده باشد قدرت مانوری در مقابل سامانه های دفاع هوایی مثلا پاتریوت عربستان شانسی برای ژرواز موفق عملیاتی در عربستان ندارند. یا نیروهای توپخانه ای و تاسیسات راداری و موشکی قدرتمند داریم؟ جسته و گریخته از پرتاپ موشکهای اسکاد صحبت می شود، اما به صورت کلی و در حجم وسیع حتی خبری از آن نشنیدیم، چون این ارتش بیشتر کاربرد داخلی داشته تا ایکه بتواند در مقابل یک قدرت منطقه ای مانند عربستان قد علم نماید. عربستان از سال 2015 به صورت مداوم تمام تاسیسات زیربنایی، دفاعی و همه چیز یمن را نابود کرده است.
— عربستان سرمایه گذاریهای وسیعی که در حوزه نظامی، دفاعی و امنیتی انجام داده است، از حمایت و پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا به طور خاص، پاکستان و همکاری کشورهای جنوب خلیج فارس برخوردار بوده است. یمنی های گرفتار یک جنگ نابرابر هستند، چون نه علی عبدالله صالح و نه هیچ گروه دیگری به تنهایی نمی توانند، ضرباتی بر پیکره عربستانی از نوعی که خبرگزاری مشرق ادعا نموده بزنند. نهایتا بتوانند در داخل عربستان دست به جنگهای چریکی و عملیاتهای خرابکارانه بزنند، چون جمعیت قابل توجهی یمنی در داخل عربستان مشغول به کار هستند و آقای صالح نیز نیروهایی در داخل اینها دارد که احیانا بخواهد استفاده نماید، هرچند که حتی چنین حرکتی هم تا به امروز از آقای صالح ندیده ایم.
— از این رو، تردید دارم آقای صالح نیرویی تا این حد توانایی در اختیار داشته باشد که بتواند به داخل عربستان نفوذ نماید و تصرف سرزمینی انجام دهد. چون تنها بحث تصرف در میان نیست، حفظ و نگهداری از این تصرف هم از اهمیت بالایی برخوردار است.
— در شرایطی که یکی از مشخصه های مهم منطقه رقابت و دشمنی عربستان با جمهوری اسلامی ایران است، رسیدن به تفاهماتی در خصوص بحرانهای منطقه ای بسیار سخت شده است. چنین وضعیتی منجر به تحمیل و به بار آمدن هزینه های جدی نظامی، امنیتی و اقتصادی برای هر دو کشور است. من معتقد به همکاری و همگرایی دو کشور در منطقه هستم زیرا سود آن برای تمام کشورهای منطقه خواهد بود، همکاری منطقه ای دو کشور ایران و عربستان می تواند در زمینه حل بحرانهای جدی که در منطقه موجود است، راهگشا باشد.
— در نهایت برای من به عنوان یک ایرانی در شرایط جنگی/ رقابتی بین ایران و عربستان خوشحال کننده خواهد بود اگر در یمن چنین نیروی وجود داشته باشد که بتواند در مقابل این کشور، به عنوان رقیب منطقه ای ایران، بازدارندگی ایجاد کرده و هزینه ای در این سطح را ایجاد نماید، اما تردید دارم چون منطق و عقلانیت مانع پذیرفتن این مسئله می گردد. اگر چنین نیرویی وجود دارد، پس چه زمانی قرار است که بکار گرفته شود. عربستان دیگر چیزی برای یمن و یمنیها باقی نگذاشته است و عمده تاسیسات زیر بنایی این کشور را نابود کرده است. به نظرم در بهترین حالت نیروهای تحت رهبری صالح در همکاری با هوثیها می توانند موازنه قدرت را در جریان تحولات داخلی به نفع خود حفظ کنند و عربستان و نیروهای طرفدار آن را مجبور به پذیرش مطالبات خود در خصوص شیوه تقسیم قدرت در یمن بکنند.