على رغم اينكه الكساندر دوم، ذاتا فرد محافظه كارى بود اما گذر زمان، وى را تبديل به اصلاح طلب كرد. امپراطور ٣٧ ساله پس از رسيدن به حکومت، كار خود را با يكسرى معافيت ها آغاز كرد. پس از امضاى معاهده صلح پاريس در سال ١٨٥٦ كه منجر به پايان جنگ كريمه شد، امپراطور امتيازاتى را به شهروندان خود اعطا كرد. اين تغييرات در سيستم ادارى و اجتماعى كشور، باعث بوجود آمدن اصلاحاتى شد كه نهايتا، عنوان اصلاحاتِ "بزرگ" را به خود گرفت.
لغو شهرك هاى نظامى
ارتش خسته از جنگ بى نتيجه سه ساله نيز با معافيت ها و امتيازاتى روبرو شد. بنا به دستور امپراطور براى مدت ٣ سال، سربازگيرى متوقف شد. علاوه بر اين الكساندر دوم كمى پس از به سلطنت رسيدن در سال ١٨٥٦، استوليپين — آجودان مخصوص خود را براى بازرسى از شهرك هاى نظامى، به جنوب كشور مامور كرد. هنگامى كه در سال ١٨١٠ اين شهرك ها بنا شدند، در نظر بود تا به منظور كاهش هزينه هاى ارتش، نظاميان در كنار خدمت اصلى خود به امور كشاورزى نيز بپردازند. اما استوليپين متوجه شد كه اين شهرك ها نقش خود را ايفا نمى كنند. آنها باعث ورشكستگى امكانات موجود شده و براى تامين مايحتاج واحدهاى نظامى، به اندازه اى به زمين نياز داشتند كه تقريبا براى روستائيان چيزى باقى نمانده بود. در سال ١٨٥٧ به دستور الكساندر دوم، اين شهرك ها منسوخ و خالى از سكنه شدند. اين تغيير و نوآورى، یکی از بزرگترين اصلاحات امپراطور بود.
لغو نظام رعيت دارى
اما واقعه اى كه باعث شد تا نام الكساندر دوم به عنوان تزار آزادى بخش در تاريخ به ثبت برسد، لغو قانون و نظام رعيت دارى (سرف دارى) در روسيه بود. وى بالاخره در سال ١٨٦١ توانست اصلاحاتى را كه اساس آن در سال هاى ١٧٩٧ توسط پاول اول و ١٨٠٣، توسط الكساندر اول پايه ريزى شده بود، بنا به دلايلى همچون بروز بحران سراسرى نظام رعيت دارى و همچنين تكرار نگرانى ها از سوى دهقانان در طول جنگ كريمه، به مرحله اجرا درآورد. علاوه بر اين تزار عقيده داشت كه بهتر است تا قبل از تحت فشار قرار گرفتن از سوى دهقانان، خود قانون را لغو كند. الكساندر دوم در سال ١٨٥٦ در ديدار با نجيب زادگان ناحيه مسكو، گفت: "شنيده شده است كه من در نظر دارم تا دهقانان را آزاد كنم؛ اين عادلانه نيست، — شما مى توانيد به هر كسى هر چه كه بخواهيد، بگوييد؛ اما متاسفانه بين رعيت ها و ارباب هايشان حس دشمنى وجود دارد كه به همین دليل چندين بار شاهد نافرمانى از سوى آنان به ارباب ها بوديم. من مطمئنم دير يا زود ما به اين مهم خواهيم رسيد. من فكر مى كنم كه شما هم با من هم عقيده هستيد كه بهتر است تا اين كار (آزادى رعيت ها) از بالا صورت پذيرد تا از پائين". البته در آن زمان از نقطه نظر جغرافيايى، بخش اعظمى از خاك امپراطورى، عارى از نظام رعيت دارى بوده كه مى توان به منطقه سيبيرى، بخش آسيايى و خاور دور، استان هاى قزاق نشين، منطقه قفقاز، فنلاند و آلاسكا اشاره كرد. اما در این مناطق فقط يك چهارم جمعيت روسيه سكونت داشتند. در نتيجه على رغم مخالفت هاى شديد از سوى ارباب ها، پس از چندين بار بازبينى در متن تهيه شده، در مارس ١٨٦١ بيانيه لغو قانون رعيت دارى و وضعيت آزادى رعيت ها به امضا رسيد. اين بيانيه حاوى ١٧ سند بود كه به دهقانان آزادى عمل و زندگى در روستاها و همچنين واگذارى خانه هاى روستايى و امكانات آنها را به مالكيت كشاورزان شامل مى شد.
تاسيس بانك دولتى و انتشار بودجه
پس از لغو قانون رعیت داری، سیستم مالی کشور نیز می بایست دستخوش تغییرات جدی می شد. آخر برای انجام اصلاحات بزرگ ابعاد که بخش های مختلف زندگی در روسیه را فرا گرفته بود، هزینه های بالایی را طلب می کرد که درنتیجه سیستم اقتصادی کشور می بایست از عملکرد بسیار کارآمدتری برخوردار می شد. به منظور اصلاح سیستم مالی، طی سال های 1860 تا 1862، به دستور امپراطور، بانک دولتی تاسیس، و در سال 1862 "مقررات تهیه، نظارت و اجرای سفارشات و هزینه های دولتی در وزارتخانه ها و ادارات کل" به مورد اجرا درآمد. این اصلاحات بر اساس نوآوری های بعدی شکل گرفتند و از جمله در چارچوب اصول شفافیت مالی، روسیه تصمیم گرفت که از آن تاریخ، بودجه کشور را منتشر کند.
اصلاحات در سیستم آموزش متوسطه و عالی
رفورم در سیستم آموزشی کشور نیز از اقدامات اجتناب ناپذیر بود. اکثر ساکنان روسیه افراد کم سواد و امی بودند و اصولا زیر ساختی برای تربیت کادر متخصص وجود نداشت و این مانع بزرگی برای توسعه زندگی اجتماعی در روسیه می شد. اصلاحات آموزشی انجام شده در سال های 1860 میلادی، شامل چند بخش بود: مدارس دولتی ابتدایی ، مدارس متوسطه گیمنازیا و دانشگاه ها. بر اساس مقررات مربوط به مدارس ابتدایی، وظیفه آموزش و پرورش بر عهده دولت، کلیساها و نهادهای اجتماعی بود. کلیه اقشار جامعه حق تحصیل در مدارس متوسطه را پیدا کردند و دانشگاه ها نیز از استقلال عمل برخوردار شدند. کلیه دانشگاه ها از 4 دانشکده فلسفه و تاریخ، ریاضی فیزیک، حقوق و پزشکی تشکیل می شدند (در پترزبورگ دانشکده شرق شناسی، جای دانشکده پزشکی را به خود اختصاص داده بود). دانشگاه ها این حق را داشتند تا رئیس، رؤسای دانشکده ها و استادان خود را انتخاب کرده و شورای دانشگاه نیز به طور مستقل کلیه مسائل علمی، آموزشی، و اداری — مالی را حل و فصل می کرد. اثر این اصلاحات خیلی سریع نمایان شد. در سال 1870 بیش از 600 هزار نفر در مقطع ابتدایی در حال تحصیل، و بیش از یک و نیم برابر به تعداد دانشجویان دانشگاه ها اضافه شد.
هزینه اصلاحات
اما برای اجرای اصلاحات، نیاز به پول بود که اقتصاد جنگ زده روسیه قادر به تزریق آن نبود. بنابراین نیکولای دوم در سال 1867، گزارش نیکولای موراویُوا- آمورسکووا، فرماندار سیبیری شرقی را که قبلا به نیکولای اول تقدیم شده بود را مورد بازخوانی قرار داد. او به لزوم تقویت روابط با آمریکا سخن گفته بود که در نظر داشت قلمرو خود را در این منطقه گسترش دهد. الکساندر دوم در 30 مارس 1867، با توجه به کمبود شدید منابع مالی در کشور، آلاسکا را به مبلغ 11 میلیون روبل، به ایالات متحده آمریکا به فروش رساند تا وجه آن را صرف اصلاحات کشور کند.
"ما در مسیر قانون اساسی قرار داریم"
در فهرست "اصلاحات بزرگ" الکساندر دوم، می توان به 9 مورد اشاره کرد که به غیر از موارد ذکر شده، اصلاحات اداری و قضایی، اصلاحات نظامی و رفورم شهرداری ها نیز از جمله آنها هستند. البته این فهرست می توانست به 10 مورد برسد، اگر امپراطور فرصت می کرد تا طرح پیشنهادی لوریس ملیکوف را که در 4 مارس 1867 در شورای وزیران مورد بحث قرار گرفت، به مورد اجرا قرار می داد. وی در همان روز به پسران خود گفت: "من چیزی از خود کتمان نمی کنم که ما در مسیر قانون اساسی حرکت می کنیم". اما الکساندر دوم موفق به عملی کردن این رفورم نشد. وی در اول مارس 1881، هنگامی که در کنار کانال یکاترینسکی پترزبورگ قرار داشت با بمب دستی از سوی ایگناتی گرینوفسکی مورد سوء قصد قرار گرفت که پس از انتقال به کاخ زمستانی به دلیل جراحات وارده درگذشت.