در ماه آوریل سال 2015، چین و پاکستان موافقتنامه ایجاد کریدور حمل و نقل چین — پاکستان را به امضا رساندند که این دو کشور را باید از طریق شبکه راه آهن، جاده شوسه و خطوط لوله به یکدیگر متصل سازد. در جریان نشست توسعه پایدار سازمان ملل —2015، نواز شریف نخست وزیر پاکستان اعلام نمود که منفعت اقتصادی این پروژه برای چین و پاکستان و کل منطقه قابل توجه خواهد بود. بدون شک پروژه ای که چین تا کنون حدود 50 میلیون دلار در آن سرمایه گذاری کرده است (رویهمرفته قرار است 46 میلیارد دلار سرمایه گذاری شود) فقط عنصر توسعه و پیشرفت همکاری چین — پاکستان نخواهد بود بلکه بر کل منطقه آسیای مرکزی تأثیر خواهد گذاشت.
اجرای این پروژه بدون شک مناسبات چین و پاکستان را نزدیکتر خواهد کرد که بدون آنهم گویای گرایش دو کشور به همکاری تنگاتنگ تر در رشته اقتصادی و نظامی — فنی است. ایجاد این کریدور، باعث تقویت ابتکار چین « یک کمربند ، یک راه» خواهد شد که هدف از ایجاد آن، اتحاد شبکه های تجاری و زیرساخت اورآسیاست و بدین ترتیب باعث گسترش نفوذ چین در آسیای مرکزی خواهد شد. اما با وجود دورنمای بالقوه ، این پروژه با ریسک های قابل توجه سیاسی همراه است. این کریدور باید از خاک سه منطقه ناآرام عبور کند — کشمیر ، سین جان و بلوچستان. بی ثباتی این مناطق می تواند زمان اجرای پروژه چینی- پاکستانی را زیاده از حد طولانی کند.
با توجه به اینکه پروژه بزرگ مقیاس چین — پاکستان بر منطقه ای تأثیر خواهد گذاشت که کریدور حمل و نقل از آنجا عبور خواهد کرد و بطور محسوسی باعث افزایش نفوذ پاکستان و به ویژه چین در منطقه خواهد شد، این پروژه با مقاومت دیگر کشورها به ویژه هند مواجه می شود. نارندرا مودی، نخست وزیر هند در جریان سفر خود به چین در سال 2015 پروژه مذکور را غیر قابل قبول نامید. آنچه بیشتر باعث نارضایتی هند می شود این است که بخشی از این کریدور حمل و نقل باید از منطقه مورد اختلاف کشمیر بگذرد.
هم اکنون کشمیر جای مهمی در مبارزه اقتصادی بین چین، هند و پاکستان است. این واقعیت که بخشی از کریدور چین — پاکستان ار خاک کشمیر خواهد گذشت به معنای تحکیم مواضع پاکستان در آن منطقه و به ویژه در منطقه « گلگت-بلتستان» در شمال ناآرام خواهد بود. درعین حال، بعید است اجرای این پروژه وضعیت کشمیری ها را بهبود بخشد: ساخت کریدور حمل و نقل، مانند اکثر پروژه های خارج از کشور چین، توسط کارگران چینی انجام خواهد شد.
بعلاوه در هند، کریدور چین — پاکستان را به عنوان ضمیمه ای جهت ساخت پایگاه نظامی — دریایی چین در بندر پاکستانی « هوادار» در بلوچستان و یک حرکت تاکتیکی جهت محاصره هند از طریق دریا تلقی نمودند. نوامبر سال 2015 میلادی دولت پاکستان 923 هکتار زمین برای 43 سال اجاره در اختیار چین گذاشت و آن را از پرداخت مالیات معاف کرد. این تصمیم جهت توسعه بندر « هوادار» اتخاذ شد. چین در قطعه زمینی به مساحت 16 کیلومتر مربع فرودگاه « هوادار» را خواهد ساخت که بزرگترین فرودگاه در پاکستان خواهد بود و کار ساخت آن باید طی سه سال آینده به پایان برسد. هوادار یک بندر مهم استراتژیک است که اجاره آن به چین امکان می دهد در این دریا بازیگری شود که بطور غیر مستقیم نیز به حیطه منافع ایران در این منطقه « دست درازی کند».
گسترش همکاری چین — پاکستان تأثیر زیادی بر وضعیت « اویغور» های ساکن منطقه خود مختار سین کیانگ — اویغور چین خواهد گذاشت. کاشغر چین یکی از شهرهای بزرگ خودمختاری سی کیانگ — اویغور است که مبدل به نقطه مهم در کریدور حمل و نقل در خاک چین خواهد شد. بدین ترتیب کنترل چین بر این منطقه که خواهان استقلال است افزایش خواهد یافت. برای اویغور ها این پروژه به معنای آن خواهد بود که خودمختاری آنها فقط حالت شرطی خواهد داشت و امید بعضی از رهبران اویغور جهت حفظ هویت و خودویژگی های قوم اویغور ممکن است برباد برود. جالب آن است که بسیاری از اویغور ها، پاکستان را متحد بالقوه خود تلقی می کررند و می خواستند در کشور اسلامی بدنبال حامی بگردند. اما پیداست مشارکت استراتژیک چین و پاکستان مهم تر است — سرویس اطلاعات پاکستان همه گونه اطلاعات بر علیه شبه نظامیان اویغور را در اختیار چین قرار می دهد، از جمله در باره سازمان نظامی اویغوری « جنبش اسلامی ترکستان شرقی».
مناسبات چین — پاکستان سرآغاز تغییر در توازن قوا در منطقه شده است. موفقیت این پروژه به شدت روندها در داخل پاکستان بستگی خواهد داشت. اگر پروژه موفق از آب درآید، چین به تشدید موضع خود در منطقه ادامه خواهد داد. نگرانی هند در چنین شرایطی با اساس است، زیرا چین در جهت برقراری مناسبات اقتصادی- نظامی باهمسایه هند تلاش می ورزد که به عقیده بسیاری از تحلیلگران هندی، به عنوان بخشی از استراتژی چین در خصوص انزوای هند تلقی می شود. در عین حال، پیشرفت چین در عرصه اقتصادی و نظامی فراتر از هند است. از اینرو جستجوی متحدان استراتژیک برای هند به یک هدف مهم و حیاتی مبدل می شود. از نظر منطقی، ایران می تواند متحد خوبی برای هند باشد که پیشرفت کریدور چین — پاکستان منافع آن کشور را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. همکاری بین هند و ایران دورنمای فوق العاده ای در بخش اقتصادی و نظامی — فنی برای این دو کشور خواهد گشود. پیشرفت در این جهت می تواند به عامل تعیین کننده جهت توسعه سراسر آسیا برای دهسال آینده باشد.