وقتی این تروریست ها از حمایت یک کشور برخوردار می باشند و کشورهای حامی تروریست ها به دلیل برخورداری از پترودلار از حاشیه امن حتی در سطح سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری و انسانی مربوطه برخوردار می باشند بدیهی است این تروریست ها از انجام هیچ عملی واهمه نخواهند داشت.
امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که همه گروه های تروریستی پر سر و صدا در جهان مرتبط با مدارس وابسته به وهابیت وعربستان سعودی می باشند. از گروه های عربی مانند داعش گرفته تا ایرانی ای مانند مجاهدین خلق همه بودجه هایشان توسط عربستان سعودی تامین می گردد.
اولین قدم در مهار تروریسم شناخت آن و شناخت و مقابله با سر منشأ آن می باشد وگرنه اگر این تروریسم از ریشه خشکانده نشود هیچ راهی برای مقابله با آن وجود نخواهد داشت.
اگر ایران توانسته با این تروریسم مقابله کند دلیلش آن است که سرمنشأ آن را شناخته و به آن اجازه فعالیت نمی دهد.
در اوروپا متاسفانه به دلیل ملاحظات اقتصادی برخی کشورهای اوروپایی مانند ایالات متحده رفتار می کنند وزمانی که باید با این تروریسم بین المللی برخورد کنند چشم خود را می بندند و تلاش می کنند سوی چشم خود را با دلارهای یا شاید بهتر است بگوییم یوروهای نفتی روشن کنند.
گروه های تروریستی مانند داعش در شرایطی می توانند به فعالیت و زندگی خود ادامه دهند که کینه و نفرت در جهان بجوشد. اگر احیانا مسلمانان در کشورهای اوروپایی به راحتی زندگی کنند و با جامعه عجین شوند قطعا به سمت و سوی همکاری با گروهای تندرو نمی روند به این دلیل همیشه باشد شرایطی وجود داشته باشد که جامعه نسبت به مسلمانان موضع منفی داشته باشد تا جوانان مسلمان در اوروپا احساس بیگانگی کنند و به سمت گروه های تندرو جذب شوند.
بدیهی است در این راستا مدارس و مساجدی که ائمه آن از سلفی های وهابی حقوق می گیرند بسیار فعال هستند.
ابو مصعب السوری یکی از تئوریسین های به نام گروه های سلفی جهادی در کتاب خود با عنوان "دعوت برای جهاد" خاطره ای را تعریف می کند و می نویسد: " زمانی که جنگ در افغانستان به پایان رسید و شوروی از افغانستان خارج شد مجاهدین عرب افغان که دیدند کار تمام شده تصمیم گرفتند به کشورهای خود برگردند اما پس از بازگشت هنگ های اولیه ، آنها متوجه شدند که سازمان های اطلاعاتی و امنیتی در کشورهایشان در شکار آنها هستند و مجبور بودند انتخاب کنند یا با آنها همکاری کنند و یا تا ابد زندانی ویا به دلایل ساختگی اعدام شوند. هنگ های بعدی به جای کشورهای خود به کشورهای اوروپایی و مخصوصا انگلیس رفتند چون آنجا به عنوان پناهنده می توانستند به راحتی زندگی کنند و به فعالیت های خود در اوروپا ادامه دهند. پس از مدتی سازمان های امنیتی آمریکایی و اوروپایی با آنها تماس گرفتند و به شکل های مختلف تلاش کردند آنها را به سمت خود جذب کنند که اکثرا حاضر نشدند همکاری کنند و پا به فرار گذاشتند اما شاگردانشان که شناسایی نشده بودند برای ادامه جهاد به عنوان سلول های خفته برای واکنش در زمان مناسب باقی ماندند و قرار شد آنها تا زمانی که شناسایی نشده اند نیز به تربیت شاگردان جهادی بپردازند".
خوب در آن زمان که این فرد کتاب خود را می نگاشت سرکرده گروه های تروریستی همان القاعده بود و بعد ها گروه های وابسته به آن در کشورهای مختلف منشعب شدند و گروه هایی همچون داعش و جبهه النصره و… را تشکیل دادند اما همان سلول های خفته در کشورهای اوروپایی باقی ماندند.
به این ترتیب می توان گفت اوروپایی ها خود اسب تروای تروریست ها را از دروازه های خود عبور دادند و بچه مارهایی را در آستین خون پروراندند که امروزه به مرحله نیش زدن رسیده اند.
وقتی گروه های سلفی جهادی که همان القاعده هستند در انگلیس حضور پیدا می کنند و وقتی گروه هایی که هزاران عملیات تروریستی بر علیه ملت ایران انجام داده اند در فرانسه و آلمان و انگلیس و… به راحتی حضور دارند و مورد حمایت قرار می گیرند بدیهی است که این مارها زمانی که کسی پا روی دمشان بگذارد ارباب خود را نیز نیش بزنند.
تنها افرادی که اینجام متضرر می شوند همانا مردم بی گناه کشورهای اوروپایی هستند که هر روز به دلیل فقط برای سیر کردن عطش خونخواری این تروریست ها باید کشته شوند.
آیا وقت آن نرسیده که کشورهای اوروپایی به فکر پیوستن به ائتلاف واقعی مبارزه با تروریست ها در منطقه باشند تا این تروریست ها را از ریشه نابود کنند. امروزه بزرگترین بانک اطلاعاتی مرتبط با این تروریست ها در اختیار سازمان های اطلاعاتی و امنیتی سوریه و ایران و جبهه معروف به جبهه مقاومت می باشد.
بدیهی است که کشورهای اوروپایی باید تلاش کنند با جبهه مقاومت همکاری کنند تا ریشه تروریست ها را بخشکانند وگر نه هر روز باید منتظر عملیات تروریستی جدید باشند.
ممکن است عقاید نویسندگان مقالات با سیاست های اسپوتنیک مطابقت نداشته باشد.
