ایران و مسائل افغانستان یکی از موضوعات داغ مورد بحث در جامعه کارشناسی روسیه است.
برداشت های مختلف اند. یکی از آنها که بیشتر در میزگردها شنیده می شود: ایران روی طالبان حساب می کند. منظور آن است که ایران امیدوار است طالبان مانع از تصرف مناطق جدید در افغانستان توسط شبه نظامیان « دولت اسلامی» (داعش) بشوند و از گسترش ایده های ضد ایرانی در بین افغان ها جلوگیری کنند و مانع از رسیدن «داعش» به مرزهای ایران — افغانستان شوند و منطقه حایلی از « قندوز» در شمال کشور تا هیلمند در جنوب افغانستان ایجاد کنند.
پطر گونچاروف کارشناس سیاسی روسیه نظر خود را در این خصوص ابراز کرده است.
— ایران آنقدرها ساده لوح نیست که روی طالبان حساب کند و امیدوار باشد که « آنها مانع از گسترش ایده های ضد ایرانی در بین افغان ها بشوند». زیرا آنها خودشان ناقلان اصلی روحیات ضد ایرانی هستند. رهبری ایران هم تا این حد ساده لوح نیست و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم تا این حد نادان نیست که در خصوص ایجاد « منطقه حایل از قندوز تا هیلمند» روی کمک طالبان حساب کند و به این ترتیب از خود در مقابل « داعش» دفاع کند.
کلا مناسبات متقابل ایران و افغانستان یک موضوع ظریف است. هم اکنون ایران در مسأله افغانستان از نقش کلیدی برخوردار نیست. هر چقدر ایران سعی کرد در افغانستان از نقش کلیدی برخوردار بشود، نتوانست به این هدف برسد — نه در دوران مهمی در تاریخ معاصر کشور — انقلاب ثور و یا شکلگیری جمهوری دمکراتیک.
در واقع مناسبات ایران — افغانستان تا حد زیادی انعکاس روابط همان دوران است. نکته جالب توجه در این روابط آن است که انقلاب ثور و تشکیل جمهوری دمکراتیک مصادف شد با انقلاب اسلامی در ایران.
خمینی و اطرافیان وی سعی کردند از پدیده « یگانه انقلاب اسلامی موفق در جهان» استفاده کنند و دکترین «نه شرقی، نه غربی» ، «اسلام بدون مرز است» را پایه و اساس سیاست « صادرات انقلاب» — « اسلامی» قرار بدهند.
افغانستان هدف جذابی برای این دکترین بود.: کشور همسایه، شباهت زبان های فارسی و دری، فرهنگ یکسان و سبک زندگی مشابه در مناطق هر دو سوی مرز. ریاست جمهوری دمکراتیک افغانستان اوایل از انقلاب « ضد شاه» در ایران همه گونه حمایت سیاسی کرد و امیدوار همکاری متقابل بود.
برخورد ایران کاملا برعکس بود. برخورد رهبری شیعه جمهوری اسلامی ایران از همان اولین روزهای رسیدن به قدرت نسبت به جمهوری دمکراتیک افغانستان و واقعیت وجود ساختار دولتی مانند « جمهوری دمکراتیک» در افغانستان خصومت آمیز بود. برای آیت الله های ایرانی « جمهوری دمکراتیک» یک چالش تلقی شد. کاملا طبیعی است که آنها دشمن اصلی دکترین صادرات « انقلاب اسلامی» را در « جمهوری دمکراتیک» مشاهده کردند.
ضد انقلاب افغانی در مقابله با « جمهوری دمکراتیک» به 15 گروهک تقسیم شد. 7 گروهک سنی با پایگاه خود در پاکستان و 8 گروهک شیعه در ایران. در پاکستان احزاب و سازمان های بنیادگرا (4 گروهک) و سنتگرا (3 گروهک) و در ایران تمام 8 گروه بنیادگرا مستقر بودند.
تهران به فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی از مجاهدان سنی مستقر در پاکستان خواست با مجاهدان شیعه مستقر در ایران متحد بشوند. این دو گروه باید در مبارزه خود با رژیم کافر « جمهوری دمکراتیک» در افغانستان « در حول ایران به عنوان ایده آل ترین و الهام بخش ترین مرکز دینی تحت رهبری رهبر معظم امام خمینی» متحد می شدند. بدیگر سخن، ایران تمام مجاهدان افغانی را به زیر پرچم خود فراخواند.
گروهک « اتحادیه اسلامی مجاهدان افغانستان —7» این درخواست ایران را رد کرد. بعلاوه مولوی یونس خالص رهبر حزب اسلامی افغانستان (با حزب اسلامی حکمتیار اشتباه گرفته نشود) با تمسخر خطاب به مجاهدان شیعه در ایران گفت: « چنین افرادی را نمی شناسیم». برخورد کنایه آمیز خالص برای تهران به بویژه برای جانشین امام خمینی، آیت الله منتظری که هماهنگ کننده پروژه اتحاد این دو گروه بود، مثل دوش آب سرد بود.
هم اکنون نکته مهم آن است که طالبان افغانستان در پاکستان جانشین مستقیم حزب اسلامی یونس خالص هستند که از ایده آیت الله « کبیر» منتظری جانشین امام خمینی، پشتیبانی نکرد. جلال الدین خاقانی به دلیل آنکه خالص تحصیلات چندانی نداشت معاون خالص در امور نظامی و عملا رهبر حزب بود. خاقانی تا این اواخر چهره کلیدی در جنبش کنونی طالبان افغانستان بود و سراج الدین خاقانی پسرش معاون اول هیبت الله رهبر جدید طالبان است.
شکی نیست که سراج الدین در شرایط مشابهی به امور سیاسی و نظامی رسیدگی کند — درست مانند پدرش جلال الدین در زمان یونس خالص.
طالبان البته دست رد به پول و سلاح ایرانی در عوض خدمات کوچک خود نخواهند زد. به عنوان مثال، جنگیدن با «داعش» و یا ایجاد « منطقه حایل مجازی». اما بعید است طالبان به نفع ایران، به نفع کشوری که زمانی شعار « اسلام بدون مرز» را سر می داد و به وحدت پوشتونی دست درازی می کرد کاری انجام بدهند.
رهبری ایران و به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدون شک بخوبی با اینگونه جزئیات آشنا هستند.