درس دوستی و همدردی

© AP Photo / Marcio Jose Sanchezساز موسیقی
ساز موسیقی - اسپوتنیک ایران
اشتراک
حقیقت والایی بر او نازل شد.

« سیاره خود را ترک نکن»… نمایشنامه  ویکتور کرامر  بر اساس داستان  آنتوآن د سنت اکزوپِری  « شاهزاده کوچولو»  طرح ویژه   فستیوال زمستانی  هنر است که  یوری باشمت  برگزار می کند.  اولین نمایش آن در  ماه فوریه در سوچی برگزار شد.  و حالا این نمایشنامه که هنرپیشه مشهور   روسیه — کنستانتین  خابِنسکی  و  ارکستر  « تک نوازان  مسکو»  تحت رهبری  یوری  باشمت در آن هنرنمایی می کنند در مسکو روی صحنه می رود.

کنستانتین خابنسکی و  شاهزاده کوچولو…هنرپیشه ای  جدی و بی باک و…پرسوناژی  رمانتیک و احساساتی  و ساده- بطور غیر منتظره ای در هماهنگی  زیبایی در کنار هم  بسر می برند. بهرحال،  خابینسکی در این نمایشنامه  فقط شاهزاده کوچولو  و  خلبان در یک چهره نیست.  او در نقش تمام  قهرمانان اکزوپری  بازی کرده است: از یک سیاره به سیاره دیگر پرواز کرد،  با پادشاه حرف زد  و خودش حکومت کرد ، دهها بار غروب را تماشا کرد  و با صدای بلند افکار خود را بر زبان آورد  و از فسلفه فوق العاده ساده  و  عاقلانه ای لذت برد.

 هنرپیشه  اعتراف کرد که شاهزاده کوچولو  نه یک سیما بلکه وضعیت ذهنی اوست.

…به او وحی  شد، حقیقت والایی بر او نازل شد. هیچ چیز دیگری  قوی تر  و  مهم تر در زندگی او  وجود نداشت.  از اینرو دائما در باره اش  تعریف  می کند تا فراموش نشود  تا عمیق تر  این چیز با ارزش را درک کند.

…سیاره زمین روی صحنه- یک نیم دایره  به رنگ شن، صحرا، یک شنزار مربع شکل. در آنسوی آن  « تک نوازان مسکو»  همراه یوری باشمت حرف نمی زنند، فقط گوش می کنند و  می نوازند.  اما نقش آنها  نقش سختی است، آنها فقط همراهی نمی کنند.

—  موسیقی  کی باید شروع شود؟  کی باید به پایان برسد؟  در چه ریتمی باید آن را نواخت؟  خدا نکند همخوان با ریتم  کنستانتین  نباشد. ما اولین بار نیست که  با یکدیگر روی صحنه کار می کنیم  و بخوبی می دانیم  که  درک متقابل  اهمیت زیادی دارد.

یکی از لحظات  زیبای این نمایشنامه زمانی است  که آلت  مشهور باشمت سر از دستان  خابنسکی درمی آورد.  بخودی خود این واقعیت گواه  اعتماد زیاد به هنرپیشه است.  مهمتر —  برگرداندن این ساز به  موسیقی دان است: «  او آلت را  طوری به من  بر می گرداند  که  نمی توانم  در آن سطح عمیقی که خودش آن را « به سخن وا داشت» آن را بنوازم».

ویکتور کرامر  کارگردان در خصوص  درس دوستی و همدردی  اکزوپری گفت: معاصران نویسنده  بخوبی درک می کردند  که این اثری  فوقالعاده جدی و تراژیک است.  بچه ها بدون شک یک چیز کودکانه در آن می بینند.  اما این داستانی پخته  و پیچیده برای بزرگسالان است.

کارگردان  سعی کرد تمام  سمبل های  داستان را در نمایشنامه حفظ کند: به جای  گل خودخواه — گل رز، پرتره  ویوِن لی  روی صحنه قرار می گیرد،  به جای  چاه  روستایی —  تصویر  یک جریان  جاویدان قوی- به معنای قدرت.  فقط زمانی که قلب را آزاد بگذاری  به آن دست خواهی یافت. شاهزاده کوچولو به ما آموخت که: « مهمترین چیزها  با چشم قابل رویت نیستند»…

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала