دو بار در زمان جنگ سرد، جهان در مرز جنگ هسته ای و روز قیامت قرار گرفت. رویدادهای دخیل در این ماجرا به تقصیر نروژ سر بلند کرد. جنگ هسته ای می توانست به دلیل سیستم عقب مانده الکترونیک، بروکرات های ناوارد و سوء تفاهم و کره ماه درگیرد.
پانزده دقیقه، زنگ تنفس در مسابقه فوتبال و یا زنگ تنفس بزرگ مدارس است. پانزده دقیقه مدت زمانی بود که رئیس جمهور آمریکا از لحظه کشف حمله هسته ای شوروی تا لحظه ای که موشک می توانست به هدف بخورد وقت داشت. البته در بهترین شرایط.
طی این مدت، رئیس جمهور می بایست دکمه هسته ای خود را فشار بدهد و بدین ترتیب میلیون ها نفر را بکشد و سیاره زمین را نابود کند.
فعلا اوضاع روبراه است اما در سال های گذشته سرنوشت زمین چند بار به مرز خطرناک رسید. نروژ حداقل دو بار دراین وضعیت دست داشت.
ترس موشکی غالب است
کلورادو سپیرینگس، آمریکا، 5 ماه اکتبر سال 1960. در پناهگاه تاریک در پایگاه نیروی هوایی آمریکای«Ant»، افسران در مرکز هدایت و فرماندهی هوا — فضا آمریکای شمالی « نوراد» نشسته اند. وظیفه آنها — ردیابی حمله موشک های اتمی روسیه است. حمله ناگهانی موشک های هسته ای — بزرگترین کابوس آمریکایی ها در زمان حاضر است.
تا سال 1949 میلادی، آمریکایی ها در رشته موشکی برتری داشتند. در سال 1957 میلادی روس ها اولین ماهواره مصنوعی را پرتاب کردند. در آن زمان معلوم شد که روس ها نیز از فناوری تولید موشک که بتواند به آمریکا برسد برخوردارند.
در واقع، در آن زمان، شوروی موشک های کمی داشت، اما آمریکایی ها از این موضوع بی خبر بودند. به خاطر پرتاب ماهواره، ترس موشک های شوروی، آنها را سراسیمه کرد. یکی از مهمترین پاسخ ها به پرتاب ماهواره شوروی، ساخت 20 ایستگاه عظیم رادار بود تا اتحاد شوروی مدام تحت نظر باشد.
آنتن ها به ارتفاع 50 متر و عرض 120 که شباهت زیادی به ارگ بزرگ کلیسایی داشتند در آلاسکا، اسکاتلند و پایگاه هوایی « تولا» در گرینلِند ساخته شد. هر یک از آنها امکان نظارت بر مساحت بزرگی از حریم هوایی که موشک های شوروی باید در راه رسیدن به آمریکا از آنجا عبور کنند را فراهم می ساخت.
نو و تازه
رنگ ایستگاه رادار در سواحل غربی « گرینلِند» تازه خشک شده بود و این سیستم فقط چند روز بود بکار افتاده بود. آنتن های عظیم الجثه جهت نروژ و پایگاه موشکی شوروی در « پِلِستسک» را نشانه رفته بودند که در خط مستقیم استان » فین مارک» قرار داشت.
در چنین روزی در سال 1960 میلادی ، نمایندگان چند شرکت غیرنظامی که تحویل دهندگان تجهیزات این موسسه مدرن بودند از مرکز هدایت در » کلورادو» دیدن کردند. پیتر پیترسون، رئیس شرکت « Bell & Howell» تولید کننده پروژکتورهایی بود که تصاویر زمین را روی صفحه نمایش مرکز هدایت می فرستاد.
یک تابلوی نوری با شماره های یک تا پنج بر بالای نقشه جهان آویزان بود. وقتی کارمندان عالیرتبه شرکت وارد ساختمان شدند بعضی از اعداد روشن نبودند.
راهنما برای آنها توضیح داد: « اگر عدد 1 روشن باشد، یعنی یک شیء نامشخص در حال پرواز بسوی آمریکاست. اگر شماره 3 روشن باشد این به معنای خطر زیاد است. و اگر عدد 5 روشن بشود، این به معنای آن است که آمریکا تا 99,9% مورد حمله موشکی قرار خواهد گرفت.
حمله هسته ای
پیتر پیترسون که در آن زمان رئیس شرکت « Bell & Howell» بود از امکان نشستن در صندلی فرمانده مرکز هوایی آمریکا همانا در لحظه ای برخوردار شد که ماه با ظاهر شدن در آسمان نروژ سیستم را منحرف کرد و آغاز جنگ هسته ای را نشان داد. اریک اشلوسر، نویسنده و خبرنگار آمریکایی این ماجرای دراماتیک را در کتاب « فرماندهی و هدایت» تعریف کرده است.
« پیتر پیترسون در صندلی فرمانده مرکز هدایت « نوراد» نشست. به محض نشستن او سیگنال های نوری روشن شدند. ابتدا شماره یک و بعد 2 و 3. وقتی شماره 4 روشن شد ، افسران از تمام کابین های مرکز به اتاق هدایت دویدند. این یک خطر بزرگ بود.
به مجرد روشن شدن شماره 5، آنها فهمیدند که آمریکا مورد حمله موشکی قرار گرفته است. درهای زرهی بزرگ بسته شدند. تمام افراد غیر نظامی را به اتاق دیگری منتقل کردند.
« آنها را به حال خود گذاشتند. آنها باور کردند که جنگ هسته ای آغاز شده است».
« خروشوف کجاست؟ ژنرال «Roy Slemon » معاون فرمانده « نوراد» سعی کرد فرمانده را پیدا کند. او در هواپیما بود. اگر موشک هسته ای شوروی واقعا پرتاب شده باشد، فقط 15 دقیقه وقت باقی مانده بود.
سلِمون پس از برقراری ارتباط تلفنی با فرمانده گفت:
«Chief, this is a hot one.»
سیستم هشداردهی نشان داد که اتحاد شوروی جنگ بزرگ هسته ای را آغاز کرده و صدها موشک بسوی آمریکا در حال پروازند. در واشنگتن، ریاست عالی وزارت دفاع، کمیته متحده روسای ستادها تشکیل جلسه داده و منتظر صدور دستورات برای اقدامات بعدی بودند. فقط چند دقیقه تا رسیدن موشک ها به هدف باقی مانده بود.
سلِمون از رئیس واحد اطلاعات مرکز « نوراد» پرسید: « خروشف کجاست؟ » (نییکیتا خروشف رهبر اتحاد شوروی بود). رئیس سازمان اطلاعات به یاد آورد که همانا در آن زمان، نیکیتا خروشف در جلسه سازمان ملل در نیویورک حضور دارد.
این واقعیت سلِمون را قانع کرد. او نمی توانست تصور کند که اتحاد شوروی در زمان سفر رهبری کشور به نیویورک، جنگ هسته ای را آغاز کند. اما هنوز اطمینان کامل به این موضوع نداشت. چند دقیقه دیگر گذشت و هیچ موشکی بسوی آمریکا پرواز نکرد. معلوم شد که حادثه وحشتناک به علت اختلال فنی بروز کرده است.
اشتباه ماهی
چه اتفاقی افتاده بود؟
تحقیقات بعدی نشان داد که سیگنال های ایستگاه جدید رادار آنقدر قوی بودند که ماه آنها را بازتاب داد و پس از دو ثانیه آنها به آنت ها برگشتند. کامپیوتر بازگشت سیگنال ها را به عنوان موشک های در حال پرواز به آمریکا تفسیر کرد.
در آن روز سیگنال های ایستگاه رادار از آنتن واقع در « گرینلِند» که علایم خود را در جهت نروژ می فرستاد در زمانی به ماه رسید که ماه آهسته آهسته از پشت سواحل « فینمارک» به سوی آسمان بلند می شد.
کامپیوترهای مرکز « کلورادو» دریافت سیگنال ها را به عنوان حمله موشکی اتحاد شوروی از شمال کشور تفسیر کردند.
وقتی خبر وقایع هشداردهنده در مرکز « نوراد» به مطبوعات درج کرد ، وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که آنها هرگز حملات را جدی نگرفتند. چارلز پِرسی یکی از افراد غیر نظامی که هنور در قید حیات است و بعدها از واشنگتن ((Washington DC), به عنوان سناتور انتخاب شد در باره سراسیمگی و ترس وحشتناکی که پناهگاه « کلورادو» را در بر گرفته بود تعریف کرد.
شرکت ساخت رادار، دستگاهی را ساخت که می بایست مشکل باصطلاح «moon gater» را رفع کند. این دستگاه را در هر طلوع ماه در آسمان نروژ روشن می کنند و مانع از تفسیر ناصحیح سیگنال های دریافتی توسط دستگاه رادار می شوند.
این قضیه که 5 ماه اکتبر سال 1960 رخ داد آخرین مورد از این نوع بود.