در همین راستا از شما دعوت می شود تا با تاریخچه این طرح آشنا شوید.
آلکسی چیچکین، کارشناس روس می گوید: "از دهه 90 قرن نوزدهم میلادی، طرح کانال کشتیرانی "خزر — خلیج فارس" تا حد زیادی نقش تعیین کننده ای بر میزان سطح روابط روسیه با ایران داشته است. طرح ابداعی مهندسین روسی در سال های 1889 تا 1892، کوتاه ترین راه دسترسی روسیه به اقیانوس هند را فراهم می کرد. بدین ترتیب اهمیت تنگه های بسفر و داردانل ترکیه، کم رنگ تر می شدند".
ظهور چنین طرحی باعث شد تا انگلیس، فرانسه، اطریش-مجارستان و آلمان از حمایت خود نسبت به پیشنهاد روسیه در قبال بسفر و داردانل، دست بردارند. روسیه در سال 1878 پیشنهاد کرد تا برای کنترل این تنگه ها در امتداد سواحل آن، پایگاه های نظامی خود را مستقر کند.
در آن هنگام بیش از نیمی از تجارت خارجی روسیه از این مسیر انجام می شد. چیچکین در ادامه توضیح داد که "مهاجمان از همین طریق با حمایت ترکیه بارها و بارها به دریای سیاه وارد شده و در نتیجه خود را به سواحل روسیه می رساندند. لذا حفظ وابستگی روسیه به این مسیر، یکی از اهداف استراتژیک غرب در منطقه است. به همین دلیل آمریکا در سال 1997، طرح اتصال دریای خزر به خلیج فارس را در فهرست تحریم های خود علیه ایران قرار داد. شرکت ها و کشورهایی هم که در نظر داشتند در این پروژه به تهران کمک کنند، به مجازات های مالی و اقتصادی گرفتار می شدند. و اگر چه اکنون ایالات متحده، تحریم ها علیه ایران را لغو کرده است، اما هنوز معلوم نیست که آیا ممنوعیت مشارکت شرکت های خارجی در این پروژه نیز لغو شده است یا خیر".
در اواخر قرن نوزدهم، کمیسیون مشترک روسیه و ایران در ساخت کانال تشکیل شد که عملا کار خود را تنها در سال 1904 آغاز کرد، اما طرفین نتوانستند در مورد رژیم حقوقی پروژه و کانال به توافق برسند. روسیه بر اصل حاکمیت فراسرزمینی (extraterritoriality) اصرار داشت (همچون حاکمیتی که آمریکا و بریتانیا در آن زمان بر روی کانال های پاناما و سوئز داشتند).
پیشنهاد وضع رژیم مالکیت مشترک در استفاده از کانال (مدیریت مشترک با سهم مساوی)، از سوی ایران، روسیه را متقاعد نکرد. آخر گرایش ایرانی ها در طرفداری از روسها، به اندازه ای نبود که روسیه را مطمئن کند. لذا با اعمال رژیم فراسرزمینی، روسیه می توانست امنیت مسیر را از نظر نظامی و سیاسی، تضمین کند.
در سال 1908، طرفین مذاکرات را به حالت تعلیق در آوردند. در اینجا ترکیه و انگلیس نقش موثری در این واقعه داشتند چرا که تهران تحت فشار فزاینده در خصوص وضعیت حقوقی کانال و زمان ساخت و ساز آن قرار داشت.
در اواخر قرن نوزدهم، کمیسیون مشترک روسیه و ایران در ساخت کانال تشکیل شد که عملا کار خود را تنها در سال 1904 آغاز کرد، اما طرفین نتوانستند در مورد رژیم حقوقی پروژه و کانال به توافق برسند. روسیه بر اصل حاکمیت فراسرزمینی (extraterritoriality) اصرار داشت (همچون حاکمیتی که آمریکا و بریتانیا در آن زمان بر روی کانال های پاناما و سوئز داشتند).
پیشنهاد وضع رژیم مالکیت مشترک در استفاده از کانال (مدیریت مشترک با سهم مساوی)، از سوی ایران، روسیه را متقاعد نکرد. آخر گرایش ایرانی ها در طرفداری از روسها، به اندازه ای نبود که روسیه را مطمئن کند. لذا با اعمال رژیم فراسرزمینی، روسیه می توانست امنیت مسیر را از نظر نظامی و سیاسی، تضمین کند.
در سال 1908، طرفین مذاکرات را به حالت تعلیق در آوردند. در اینجا ترکیه و انگلیس نقش موثری در این واقعه داشتند چرا که تهران تحت فشار فزاینده در خصوص وضعیت حقوقی کانال و زمان ساخت و ساز آن قرار داشت.
چیچکین در ادامه تاکید می کند که "وقوع جنگ جهانی اول، مانع سرگیری مذاکرات ایران و روسیه بر سر این پروژه شد و در ادامه عادی سازی روابط ترکیه با روسیه شوروی، از لزوم این طرح، کاست. روسیه شوروی و اتحاد جماهیر شوروی طی سال های 1919 تا 1923، در هنگام مقابله با آنتانت و یونان به ترکیه کمک های اقتصادی و نظامی کردند. در عوض آنکارا نیز در سپتامبر 1924 به روس ها اطمینان داد که تنگه بسفر و داردانل، هرگز به ضرر منافع اتحاد جماهیر شوروی مورد استفاده قرار نگیرد".
از زمان مرگ مصطفی کمال آتاتورک، رئیس جمهور ترکیه در نوامبر 1938، روند ضد شوروی، و یا دقیق تر- پان ترکیسم هر چه بیشتر در سیاست های آنکارا به طور چشمگیری افزایش یافت. چیچکین می گوید "بهترین گواه، مشارکت ترکیه در پروژه مشترک انگلیس و فرانسه در اجرای طرح "سوخت" برای مقابله با سیاست های تجاوزگرانه شوروی در اواسط مارس 1940 است. این طرح، اجازه عبور و ورود کشتی های جنگی بریتانیا و فرانسه به دریای سیاه را شامل می شد".
در اواخر دهه 1930 ، انگلیس، آلمان و ترکیه با تاثیرگذاری در سیاست خارجی تهران، باعث گردیدند تا روابط ایران و شوروی، رو به سردی گراید. در نتیجه ایران حتی تصمیم گرفت تا "معاهده سال 1921 دوستی ایران و روس" را فسخ کند. در فصل ششم این پیمان آمده بود که اتحاد شوروی در صورت مواجه با تهدید امنیتی، حق ورود سربازان خود به ایران را دارد.
چیچکین در ادامه توضیح داد که "از آوریل 1941 ، ترکیه به بهانه های مختلف، عبور کشتی های شوروی، حاوی محموله های نظامی و سایر محصولات به مقصد یوگسلاوی را که تحت تجاوز نازی ها قرار گرفته بودند، از تنگه بسفر و داردانل، مختل و با سختی مواجه کرد. گرایشات ترکیه در طرفداری از ناسیسم در طول جنگ جهانی دوم (تا سال 1944) بر همه آشکار است. همه اینها باعث شد تا اتحاد شوروی به موضوع پروژه کانال "خزر- خلیج فارس" بازگردد. طرح مذکور در پائیز 1942 پس از ورود قوای نظامی شوروی و انگلیس در ماه های اوت و سپتامبر 1941 به ایران و به قدرت رسیدن محمد رضا پهلوی به عنوان شاهنشاه ضد فاشیست در تهران، تکمیل شد".
از زمان مرگ مصطفی کمال آتاتورک، رئیس جمهور ترکیه در نوامبر 1938، روند ضد شوروی، و یا دقیق تر- پان ترکیسم هر چه بیشتر در سیاست های آنکارا به طور چشمگیری افزایش یافت. چیچکین می گوید "بهترین گواه، مشارکت ترکیه در پروژه مشترک انگلیس و فرانسه در اجرای طرح "سوخت" برای مقابله با سیاست های تجاوزگرانه شوروی در اواسط مارس 1940 است. این طرح، اجازه عبور و ورود کشتی های جنگی بریتانیا و فرانسه به دریای سیاه را شامل می شد".
در اواخر دهه 1930 ، انگلیس، آلمان و ترکیه با تاثیرگذاری در سیاست خارجی تهران، باعث گردیدند تا روابط ایران و شوروی، رو به سردی گراید. در نتیجه ایران حتی تصمیم گرفت تا "معاهده سال 1921 دوستی ایران و روس" را فسخ کند. در فصل ششم این پیمان آمده بود که اتحاد شوروی در صورت مواجه با تهدید امنیتی، حق ورود سربازان خود به ایران را دارد.
چیچکین در ادامه توضیح داد که "از آوریل 1941 ، ترکیه به بهانه های مختلف، عبور کشتی های شوروی، حاوی محموله های نظامی و سایر محصولات به مقصد یوگسلاوی را که تحت تجاوز نازی ها قرار گرفته بودند، از تنگه بسفر و داردانل، مختل و با سختی مواجه کرد. گرایشات ترکیه در طرفداری از ناسیسم در طول جنگ جهانی دوم (تا سال 1944) بر همه آشکار است. همه اینها باعث شد تا اتحاد شوروی به موضوع پروژه کانال "خزر- خلیج فارس" بازگردد. طرح مذکور در پائیز 1942 پس از ورود قوای نظامی شوروی و انگلیس در ماه های اوت و سپتامبر 1941 به ایران و به قدرت رسیدن محمد رضا پهلوی به عنوان شاهنشاه ضد فاشیست در تهران، تکمیل شد".
ادامه دارد….