گزارش و تحلیل

وقتیکه همشهری مسکویی ها شدم!

© Sputnik / Somayeh Pasandideوقتیکه همشهری مسکویی ها شدم!
وقتیکه همشهری مسکویی ها شدم! - اسپوتنیک ایران
اشتراک
از همان لحظه ای که پا به فرودگاه مسکو گذاشتم، تمام قد تبدیل به گوش و چشمی شدم که گاهی با ذوق و گاهی با حیرت نظاره گر آداب و رفتارهای اجتماعی و معاشرتی دوستان روس بود. روسها هم مثل ما ایرانی ها به اصول فرهنگی خود یعنی آداب و رسوم، سنن و باورهای جامعه خود اغلب پایبند هستند، البته طبیعتا این آداب و سنن در موارد مختلفی دچار تغییر و نوگرایی شده است.

بدون تردید یکی از مشترکات تمام فرهنگ ها الگوهای «آداب معاشرت» است. آداب معاشرت همان هنجارهای گفتاری و رفتاری است که تعیین می کند فرد در تعاملات اجتماعی چگونه به نحو قابل قبولی خود را ارائه و با دیگران ارتباط برقرار کند. در نتیجه ، آداب معاشرت نوعی «الگوی ارتباط اجتماعی» است که در چارچوب آن افراد با یکدیگر به تعامل می پردازند.
کارشناسان علوم اجتماعی می گویند: «موثرترین روش برای شناخت آداب معاشرت بررسی تطبیقی و مقایسه ای میان دو یا چند جامعه مختلف است». به عقیده من به عنوان نویسنده این یادداشت، مقایسه تفاوت ها و شباهت ها به من کمک کرده تا بعد از پنج سال زندگی در روسیه بتوانم در برخی موارد الگوهای آداب معاشرت مردم روسیه را بشناسم.
تلاش می شود تا در مجموعه یادداشت هایی با توجه به تجربه و مشاهدات شخصی نویسنده، تفاوت های میان الگوهای معاشرتی در زمینه های مختلف میان دو فرهنگ ایرانی و روسی را شرح دهیم.

روسها تعارفی نیستند!
یادم می آید روزی تعمیرکار خوابگاه برای تعمیر کمد لباس به اتاق من آمد و در حین انجام کار کمی هم از من و زندگی در ایران پرسید، موقع خداحافظی پاکت بادام هندی را که از ایران آورده بودم به طرفش گرفته و تعارف کردم. انتظار می رفت که به سبک ایرانی ها در بدبینانه ترین حالت یک مشت بردارد، اما در کمال ناباوری کل پاکت بادام زمینی را از من گرفت و رفت. این برای اولین بار بود که من به وضوح در برابر نوع دیگری از عکس العمل رفتاری در پاسخ به تعارف قرار گرفته و بعد از آن هم به دفعات شاهد رفتارهای مشابه بودم.
برای هر ایرانی پیش آمده است که در موضوعی تعارف کرده اما از صمیم قلب راضی به انجام آن کار نبوده است و حتی ته دلش هم دوست داشته که آن کار انجام نگیرد. به عنوان مثال آن روزها که تازه در برابر تجربه زندگی خوابگاهی قرار گرفته بودم دو هم اتاقی داشتم، یکی ایرانی و دیگری روس. ما دختر ایرانی ها هر شب شام درست می کردیم و هم اتاقی روسمان را هم دعوت می کردیم تا برای شام به ما بپیوندد. اوایل خیلی خوشحال هم بودیم که دوست روسمان مهمان ما می شود، اما رفته رفته از اینکه بدون هیچ تعارفی و بدون اینکه به ما در غذا پختن کمک کند سر میز شام می نشست حرص می خوردیم ، اما باز کماکان به تعارف خود ادامه می دادیم.
بعدها با دختری روس هم اتاق شدم که از شهر یاروسلاول واقع در ۲۵۰ کیلومتری شمال شرق مسکو بود. به نظر می آمد که با دوست یاروسلاولی خود شباهتهای فرهنگی و معاشرتی بیشتر دارم، اما به هر حال عکس العملهای ایشان نیز در نوع خود برای من جالب بود. ایرانی ها زمانیکه می خواهند تعارفی را نپذیرند معمولا سعی می کنند مودبانه دلیلی را مطرح نموده تا به فرد تعارف کنند این امتناع برنخورد، البته در این میان احتمال دارد که دلایل واقعی هم نباشد، اما به هر حال بهانه ای را به عنوان دلیل مطرح می کند. یکبار قرمه سبزی پخته بودم و حسابی بوی برنج ایرانی و خورشت جا افتاده کل اتاق را برداشته بود، به رسم خودمان به دوستم تعارف کردم تا از غذای من بخورد اما ایشان نپذیرفت و من بلافاصله پرسیدم: چرا نمی خوری؟ گفت دلیل ندارد فقط نمی خورم. برای من تا این اندازه رک و صریح بودن تا اندازه ای ناشناخته بود، اما کم کم عادت کردم و بعدها حتی در برخوردهای کاری و مذاکرات حرفه ای نیز متوجه شدم که روسها از ما ایرانی ها فقط و تنها انتظار دارند که صریح و شفاف باشیم و خواسته های خود را در لفافه بیان نکیم.

 

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала