ماشا و خرس. قسمت سوم (ویدیو)

بزودی سال نو فرا می رسد! میشکا (خرس) ساعت را کوک کرد تا سر وقت بیدار شود. خرس درخت کاج و خانه را تزیین کرد و منتظر آمدن بابا نوئل نشست. زنگ در بصدا درآمد و میشکا در را باز کرد اما بجای بابانوئل، ماشا با کارت تبریک در آستانه در ایستاده بود.
میشا (خرس) سعی کرد درخت کاج را تزیین کند اما ماشا اذیت می کرد. خرس ماشا را روی کمد نشاند. اما ماشا در آنجا هم آرام ننشست و به فشفشه ها دست زد. میشکا (خرس) سعی کرد فشفشه ها را از دست او بگیرد که یکی از آنها تصادفا روشن شد و در خانه پرواز کرد و درخت کاج را سوزاند. خرس مجبور شد برای آوردن درخت دیگر به جنگل برود. ماشا هم خواست با او برود. در این موقع بابانوئل در جنگل در حال حرکت بود که ماشا با تغییر خط سوزن راه آهن کالسکه بابانوئل را از مسیر خارج و راهی بن بست کرد. میشکا (خرس) بابانوئل را نجات داد و ماشا به درمان او مشغول شد. بابانوئل سرماخورده بود و نیاز به استراحت داشت. ماشا و خرس مجبور شدند هدایا را به آدرس های مورد نظر برسانند. بابانوئل ماشا را به شکل دختر برفی در آورد. این ماجرا با برگزاری سال نو به پایان رسید!