قبلاً گردشگرانی از گوشه و کنار جهان برای دیدن اشیای دوران باستان وارد شهر قدیمی حلب موجود در فهرست میراث فرهنگی یونسکو وارد میشدند و از دیدنی های شهر به وجد و شعف می آمدند. ولی در سالهای اخیر مرکز تاریخی حلب سوریه به میدان نبرد تبدیل شد و در چند متری آن خط جبهه می گذرد. در آن سوی آن مواضع گروههای ضد دولت قرار دارد. نظامیان ارتش دولتی سوریه میگویند اگر شبه نظامیان شهر قدیمی را بگیرند همه چیز باقیمانده از آثار باستان را محو و نابود خواهند کرد. نیرو های دولتی میخواهند جلوی این کار را بگیرند. آنها سلاح محرمانه دارند و آن دختری به نام «روز» است که آنها او را از بهترین رزمندگان خود میدانند.
بسیاری زنان برای انتقام گرفتن از کشته شدن شوهران و پسران خود داوطلبانه به خدمت در ارتش سوریه می روند. ولی «روز» به این دلیل نرفت. دوستان و رفیقان او را ابو جعفر می نامند که نام یکی از شیرهایی است که «روز» او را در باغ وحش می پروراند. «روز» به کانال تلویزیونی «راشا تودی» گفت:
«وقتی اختلاف شروع شد من به ناچار باغ وحش را ترک کردم و خواستم برای میهن انجام وظیفه بدهم. من فکر کردم اختلاف یکی — دو سال طول بکشد ولی ما هنوز هم اینجا هسیتم. من به جانوران خیلی پایبند ام و آنها را دوست داشتم. الان آن زمینی را که آنها در آنجا قرار دارند مخالفان اشغال کردند و برایم دشوار است که در فاصله از آنها به سر ببرم».
بساری مردان موظفند در صفوف ارتش سوریه بجنگند ولی «روز» به اراده خود میخواهد به نبرد برود. وی گفت:
«من نظر به اینکه کدام نبرد در پیش است اسلحه را انتخاب می کنم: مسلسل معمولی، تبربار پی کا یا مسلسل سنگین دوشکا. من به کمک آنها عقب نشینی یگان های ما را پوشش می دهم. من خوشم نمیآید که در یک جا باقی بمانم. من میخواهم در حملات حضور داشته باشم و به خاک دشمن نفوذ کنم».
در نزدیکی محل استقرار «روز» و نظامیان دیگر ارتش سوریه شبه نظامیان جبهه النصره — شاخه القاعده در سوریه قرار دارند. آنها بخاطر رفتار ددمنشانه خود با زنان شهرت شومی دارند.
«روز» یگانه زنی در خط جبهه ای که از مرکز حلب میگذرد در جواب به سؤالی که آیا از امکان افتادن به دست جهادیون نمیترسد میخندد و می گوید:
«من در این باره فکر نمیکنم. آنها به من فریاد میزدند: «ای ابو جعفر ما به دنبال تو میآیم ولی تو را نمی کشیم، ما برایت نقشه های دیگری داریم. من جواب دادم: «خوب، شما ریسک کنید». آنها سعی دارند من را بترسنند ولی برایم فرقی ندارد. من از آنها نمیترسم هم مانند کوه از باد نمی ترسد».
«روز» هیچ گاه نمی ترسید نه در باغ وحش و نه در جبهه. او میگوید که حاضر است بمیرد منتها کشورش دوباره در امن و امان باشد. این زن بی باک اعلام کرد: «من بخاطر میهن خود می جنگم. نیروی محرکم عشق به میهن، خانواده، ملت و دوستان، تمایل به صلح و زندگی پیشین راحت است».