این تفسیر گر برای اسپوتنیک نوشت:
بازار تسلیحات پاکستان برای چین یک نوع بازار تضمین شده میباشد و تولید کنندگان روسیه، آمریکا و اروپا مجبورند در حین معاملات با پاکستان واکنش احتمالی منفی هند مقتدر را در نظر بگیرند. چین متحد پاکستان است و مناسبات آن با هند با وجود پیشرفت حاصل شده چندان نزدیک نیست. پاکستان خرید «اف سی — 1» شکاری های طراحی شده با چین را افزایش داده و سامانه های انواع جدید اسلحه را مانند ZDK-03 یعنی هواپیما های کشف راداری از فاصله دور تهیه می کرد. میانمار و بنگلادش به علل تحریمات و عوامل سیاسی، از تولید کنندگان غربی قطع شدند ولی میتوانند سلاح روسی خریداری کنند با این همه هر دو ی این کشور نادار بوده و تنها چین آماده است آنها را با تخفیف تسلیح کند.
با این همه جغرافیای صادرات سلاح های ساحت چین تا اندازهای توسعه یافته است. در 5 سال اخیر بیش از 50 درصد این صادرات به پاکستان می رسید. ولی حالا چین حضور خود را در بازار های خاور نزدیک، آفریقا، جنوب شرقی آسیا و جزا در آمریکای لاتین را به صورت قابل ملاحظه ای افزایش داد. آهنگ رشد وابستگی از بازار های فاقد قدرت رقابتی جنوب آسیا به مراتب پایینتر از سرعت رشد کمی بازار صادرات چینی است.
موانع اساسی توسعه جغرافیای صادرات تسلیحاتی چین کدام اند؟ اولاً اینکه مسایل مربوط به تولید موتور ها و دیگر عناصر کلیدی فنی با سرعت لازم حل نمی شوند. ثانیاً رشد سریع حقوق در چین تولید سلاح ساخت چین را گرانتر از سلاح روسی میسازد بویژه با توجه به بیارزش شدن سریع روبل روسی از آخر 2014 به نسبت یوان چین که بیش از دو برابر ارزانتر شده است.
ولی مسایل اساسی جنبه سیاسی دارند. بازار تسلیحات به حد اکثر به سیاست وابسته است. در بیشتر موارد سیاستمداران نه نظامیان تصمیم فروش تسلیحات را میگیرند و در این تصمیمگیری ها ملاحظات سیاسی اغلب وزین تر از مقاصد اقتصادی و فنی می باشند. صادرات موفق و مقیاسی تسلیحات بدون پیاده کردن سیاست خارجی فعال میسر نیست.
یگانه بازار بزرگ تسلیحات که چین در آن مواضع برتر را اشغال کرده پاکستان است. مناسبات چین و پاکستان نمونه بسیار نادر کل سیاست خارجه چین در اوایل 1980 است زیرا پاکستان یگانه کشوری است که چین نزدیک شده است با آن اتحاد ببندد. مواضع آتی چین در بازار جهانی تسلیحات وابسته به آن است که آن کشور چطور بتواند موظف شود به حل مسایلی بپردازد که چینیها آنها را به عنوان «مسایل ریشهای خود» مشخص نمی کنند. این به معنای آن است که چین باید آماده باشد نه تنها دیدگاه خود را در مورد این یا آن مساله مثلاً مربوط به سیاست در خاور نزدیک با صدای رسا اعلام کند بلکه مجبور باشد برای دفاع از این مواضع به اختلاف با قدرتهای جهانی تن در دهد.