حسام نواب صفوی الویس پرسلی ایرانی در نامه احساساتی خود خطاب به ولادیمیر پوتین به یک مساله مهم در رابطه با درک ایرانی ها از روس ها و روس ها از ایرانی ها اشاره کرده است. بطور مختصر می توان آن را به این شکل فرمولبندی کرد: ما آشنایی کمی با یکدیگر داریم.
پس بیائید با هم آشنا شویم!
حقایق شگفت آور مناسبات روسیه و ایران: تماس های دیپلماتیک روسیه با ایران بیش از 5 قرن است که ادامه دارد، اما هرگز مذاکرات بین سیاستمداران و یا تاجران هموار نبوده است — یعنی به شکلی که پس از پایان مذاکرات هر دو طرف از نتایج آن ابراز رضامندی کنند.این امر ربطی به صلاحیت مذاکراه کنندگان ندارد.
شاهزادگان قاجار که برای شرکت در ضیافت های تزار در قرن 19 به سنت پطربورگ سفر می کردند، تحصیلات خوب اروپایی داشتند. دیپلمات های امپراطوری که در ایران کار می کردند از سطح عالی تحصیلات برخوردار بودند. پروتکل رعایت می شد و طرفین در باره « توسعه همکاری» به توافق می رسیدند. اما طی 5 قرن تعداد پروژه های روسیه — ایران را می توان با انگشتان یک دست برشمرد. آنها را بدشواری می توان عناصر تشکیل دهنده همکاری استراتژیک نامید.
علت چیست؟
علت در فقدان دانش و آگاهی از سنن و فرهنگ دو کشور نهفته است. در حالی که از نظر تئوری دو کشور روسیه و ایران از نظر جغرافیایی بهر حال همسایه هستند. بعلاوه باید یک دهه حضور روسیه در ایران در قرن 19 و 20 نیز در نظر گرفته شود. قبول کنید که تصور اینکه آلمانی ها عملا هیچ چیزی در باره آداب و رسوم فرانسوی ها و یا برعکس ندانند دشوار خواهد بود. نمی توان یک برزیلی را پیدا کرد که پرتغال برایش مثل یک جنگل تاریک باشد و چیزی در باره آن نداند.
اما روسیه و ایران در برقراری مناسبات دو جانبه از راه خاص خود استفاده کردند- بدون درک عمیق تفکرات یکدیگر. هم اکنون وقتی برای اولین بار مناسبات روسیه و ایران در سطح بیسابقه خوبی قرار دارد، بهترین فرصت برای درک بهتر یکدیگر است!
مسأله جغرافیایی
در روسیه به آمریکایی ها می خندند که نمی توانند روی نقشه جهان استرالیا را پیدا کنند. در مرکز مسکو از عابران بپرسید پایتخت ایران چه شهری است؟ همه خواهند پرسید: ایران یا عراق؟ چنین چیزی برای من به عنوان شخصی که حرفه اش با ایران در ارتباط است ، باعث ناراحتی می شود. این تنها مورد کمیابی است که باعث شرمندگی من به خاطر هموطنانم می شود.
چند سال پیش در تهران سوار تاکسی شدم. طبق معمول سر صحبت باز شد. راننده که از سیاست هم سر در می آورد وقتی فهمید من از روسیه هستم گفت: آها، بله گفتید از آذربایجان هستید…»
هفت روز کم است
طی 7 روز که گردشگر روس می تواند بدون ویزا در ایران بسر ببرد از امکان خیلی چیزها برخوردار خواهد شد و می تواند با افراد زیادی معاشرت کند. ایرانی ها خیلی معاشرتی هستند. اما روس ها عادت دارند تعطیلات سالانه خود را به دو قسمت تقسیم کنند و هر بار دو هفته استراحت کنند و بی شتاب با کسانی آشنا شوند که به این شکل دوستانه از آنها پذیرایی می کنند. در اینجا دوباره مسأله ویزا مبرم می شود.
می توان گفت وضعیت برای ایرانی هایی که خواهان سفر به روسیه هستند دشوارتر است. با الحاق کریمه به روسیه و ایجاد استراحتگاه سالانه مدرن در سورچی توجه ایرانی ها به جاذبه های جدید روسیه افزایش می یابد و امکان سفر آسان تر می شود. با اطمینان می توانم بگویم که بسیاری از ایرانی ها با کمال میل به استراحتگاه کوهستانی و پیست های اسکی « روزا خوتور» سفر خواهند کرد که هموطنان آنها در سال 2014 میلادی در بازی های المپیک در رشته اسکی کوهستانی شرکت کردند و در مصاحبه با « سپوتنیک» از مهماننوازی روس ها تعریف کرد.
و من به عنوان دوستدار اسکی کوهستانی بدم نمی آید سفری به استراحتگاه های ایران داشته باشم! رفتن به آلپ دشوار شده است، ولی خوب می توان به دیزین سفر کرد…چرا که نه….