ساکنین مسکو مدت هاست که به "حکمرانی زیر زمین" که مملو از صدای قطارها و مردم است، عادت کرده اند. آنها پی کارهای خود، هیچ توجهی به زیبایی های اطراف خود ندارند. اما گردشگرانی که برای اولین بار وارد متروی مسکو می شوند، همه مبهوت می گردند. آخر در هیچ کجای دنیا چنین زیبایی را در زیر زمین مشاهده نخواهند کرد.
امروز نقشه ی متروی پایتخت همانند یک پازل با خطوط مختلف رنگی است که هر کدام به سویی رفته و در وسط به دایره ای ختم می شود. اما در ۸۰ سال پیش زمانی که متروی مسکو برای اولین بار شروع به کار کرد، فقط چند خط وجود داشت که در مرکز نقشه یکدیگر را قطع می کردند. هیچ حلقه ای در آن مشاهده نمی شد. گفته می شود که ساخت خط حلقه، تصادفی بود. گویا زمانی که استالین در حال شنیدن گزارش طرح توسعه ی مترو بود، فنجان خود را بر روی نقشه ی آن گذاشت. از زیر فنجان، لکه ی دایره شکلی، درست در منطقه ی مرکز شهر پدید آمد. و بدین شکل، خط قهوه ای رنگِ حلقه، بوجود آمد. حالا این حکایت افسانه یا حقیقت است، کسی مطمئن نیست، اما خط حلقه ساخته شد.
چقدر حکایت ها، شنیده ها و لطیفه ها راجع به مترو، جذاب هستند! تعداد آنها ظرف ۸۰ سال به اندازه ای است که تمامی ندارند. به عنوان مثال، در یکی از ایستگاه های خط حلقه که در اواسط قرن گذشته ساخته شده است، نقاشی یک سرباز با تلفن صحرایی وجود دارد. اما برخی از مسافران با قدرت تخیلی غنی، ادعا می کنند که نقاش توان پیش بینی داشته، و در واقع دست آن فرد، تلفن همراه است و در روبروی او یک لپ تاپ کشیده شده است. مسافران و مهمانان پایتخت از این شوخی خوششان آمده و اغلب در مقابل این نقاشی بزرگ دیواری، عکس می گیرند.
طرفداران داستان های ترسناک نیز بر این باورند که در تونل های مترو، موش های بزرگ غیر طبیعی زندگی می کنند که کابل ها را می جوند و نیروهای ویژه آنها را با آتشبار، شکار می کنند. این شایعه در دوره پروستریکا بوجود آمد و به نظر می رسد که دوام سختی هم دارد.
باز هم داستان های زیادی را می توان در متروی مسکو شنید که بعضی ها حقیقی و بعضی ها غیرواقعی هستند. اما بهتر است که در آن حضور یافت. آخر یک ضرب المثل روسی است که می گوید: "بهتر است یک بار ببینی تا صد بار بشنوی." یا به زبان دیگر: "شنیدن کی بود مانند دیدن".