برنامه «دیدگاه شما»- قسمت سوم: دنیای روابط بین الملل و شرکای استراتژیک ایران در دنیای روابط بین الملل چه کشوری برای ایران می تواند شریک خوبی باشد؟

© Sputnik / Konstantin Chalabovبرنامه «دیدگاه شما»- قسمت سوم: دنیای روابط بین الملل و شرکای استراتژیک ایران در دنیای روابط بین الملل چه کشوری برای ایران می تواند شریک خوبی باشد؟
برنامه «دیدگاه شما»- قسمت سوم: دنیای روابط بین الملل و شرکای استراتژیک ایران در دنیای روابط بین الملل چه کشوری برای ایران می تواند شریک خوبی باشد؟ - اسپوتنیک ایران
اشتراک
این روزها موضوع بهبود روابط ایران و آمریکا دررسانه ها و در مباحث تخصصی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و حتی گاهی نقل محافل دوستانه نیز می باشد و لطیفه هایی درباره گذراندن تعطیلات در آمریکا و بازگشایی سفارت این کشور در ایران در فضای مجازی مطرح می شود.

اما براستی ممکن است که در آینده سطح روابط ایران و آمریکا تا اندازه ای بهبود یابد که این لطیفه ها جامع عمل بپوشد. موضوع آینده روابط ایران در جوامع بین الملل باید از دو زاویه مورد بررسی قرار بگیرد، اینکه کدام کشورها آمادگی و تمایل به گسترش روابط با ایران را دارند و از سوی دیگر ایران تمایل دارد که در دنیا با کدامین کشورها روابط خود را توسعه داده و به عبارتی شرکای یکدیگر باشند.
با این مقدمه از مخاطبان اسپوتنیک خواستیم تا به سوالات زیر پاسخ دهند.
— شما به عنوان یک ایرانی ترجیح می دهید که کشورهای شریک ایران چه ویژگی داشته باشند؟
— به نظر شما بعد از حصول توافق هسته ای غربی ها با ایران وارد روابط استراتژیک می شوند؟
— آیا می توان غرب و ایالات متحده را برای ایران یک شریک خوب دانست، و اصلا ایران تمایلی دارد که غرب برای آن یک شریک باشد؟

 

ارسلان فارغ التحصیل مهندسی کشاورزی

— کشورهایی که میخواهند با ایران در یک سرمایه گزاری مشترک شرکت کنند بایستی میل به انتقال کامل تکنولوژی مخصوصا در صنعت کشاورزی، خودرو، نفت و گاز داشته باشند. کشورهای سرمایه گزار بایستی مشارکت پنجاه — پنجاه را رعایت کنند و قصد تبدیل ایران به بازار مصرفی محصولات خود را نداشته باشند. ایران نیاز به همبرگر مک دونالد و مرغ سوخاری کی اف سی و لوازم آرایشی و غیره ندارد، بلکه به انتقال تکنولوژی در صنایع استراتژیک نیاز دارد که در این زمینه روسیه، چین، برزیل و آفریقای جنوبی بهترین گزینه هاهستند. مثلا ایران می تواند از طریق سوآپ گاز به روسیه، به اروپا گاز صادر کند که هم باعث انتقال تکنولوژی صادرات گاز ایران می شود. به این ترتیب ایران و روسیه هم دچار تنش اقتصادی به خاطر رقابت برای صادرات گازبه اروپا نمی شوند و اروپا هم نمی تواند از گاز ایران برای فشار بر روسیه استفاده کند. البته در قبل از انقلاب و در زمان رژیم پهلوی هم این طرح دردست بررسی بود که به سرانجام نرسید.
— قطعا غرب تمایل دارد که با ایران ارتباط استراتژیک برقرار کند و در این مسیر مصمم است اما در ایران دو دستگی وجود دارد گروه اول رابطه با ایالات متحده و غرب را نفوذ در کشور می دانند، که در نهایت منجر به براندازی خواهد شد و دسته دوم مانند گروه ریاست جمهوری علاقه شدید به رابطه با غرب و اتحاد با آنهاست.
— قطعا غرب و در راس آن ایالات متحده شریک قابل اطمینانی نیست و نخواهد بود نمونه آن عدم پشتیبانی از رژیم پهلوی و روسای جمهور مصر و تونس و یمن در انقلابهای بهار اسلامی است. کلا ایالات متحده هر جا که منافع ایجاب کند متحدین خود را عوض می کند قطعا همان گروه دوم که اصلاح طلبان و طیف آقایان رفسنجانی و روحانی هستند، می خواهند با ایالات متحده و غرب هم پیمان شود و جای آنها را در خلیج فارس بگیرند و به نوعی با نگاه به غرب از شرق جدا شوند، که در بالا هم توضیح دادم به چه دلیل این اتفاق نخواهد افتاد.

فرشادگلزاری: کارشناس ارشد جزا و جرم‌شناسی،خبرنگار و تحلیلگر مسائل بین‌الملل

— موضوع شراکت و اخذ شریک استراتژیک از سوی هر کشوری را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد:
در گام اول باید دید که سیاستهای خرد و کلان کشوری که می‌خواهد برای خود شریک اتخاذ کند بر چه مبنایی استوار است. به عنوان مثال بریتانیا با توجه به نگرشی که درباره اسکاتلند دارد و ریشه آن در تاریخ این سرزمین نهفته است، همچنان به چشم یک رقیب پر خطر به اسکاتلند نگاه می‌کند. ممکن است عده‌ای اظهار کنند که اسکاتلند هم جزئی از سرزمین بریتانیا می‌باشد که البته سخنشان از منظر شکلی و جغرافیایی کاملاً صحیح است، اما از حیث ماهوی اختلافات زیادی میان حاکمیت لندن و اسکاتلند وجود دارد. لذا با این نگاه می‌فهمیم که ایجاد روابط توسط بریتانیا با کشوری مانند کانادا (هرچند کانادا هم از نظر ساختاری و زیربنایی تحت امر بریتانیا است) خیلی با صرفه‌‌تر از ارتباط گیری با اسکاتلند است. گام دوم را باید در سیاست‌های اتخاذی و عملکرد دولتی که قرار است به عنوان شریک انتخاب و گزینش شود جست‌وجو کرد. بدون تردید اگر کشور مورد نظر که قرار است با آن ارتباط ‌گیری شود دارای حسن شهرت سیاسی و اقتصادی در زمان برقراری رابطه نباشد؛ علاوه بر اینکه نمی‌تواند منفعت و سود مفید را به وجود آورد، موجبات بد نام شدن و حتی بازخورد واکنش‌های کشورهای دیگر را متقبل خواهد شد.
— با این پیش فرض و بدون تشبیه ایران به بریتانیا و دولت- ملتهای دیگر، باید گفت که گزینش شرکاء استراتژیک را می‌توان به محورهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، امنیتی و حتی انرژی تقسیم کرد که هر کدام از این موضوعات تعاریف خاص خود را در ادبیات جمهوری اسلامی ایران دارند. به عنوان مثال فرهنگ ایران اسلامی با تاجیکستان و تعدادی از کشورهای آسیای میانه تا حدود زیادی نزدیکی دارد اما ممکن است سطح گفتمانی و نگرش سیاسی ایران با همین کشورها یا جغرافیای دیگر کمی متفاوت باشد که در این بین تنها باید تاکتیکها و تکنیکهای گفتمانی تغییر کند نه اصول بنیادی و زیر بنایی کشور. لذا طبیعتاً مردم و حاکمیت ایران هیچگاه نمی‌خواهند با عنصر یا کشوری که، چه در منطقه و چه در فرامنطقه ایجاد ناامنی یا شیطنت (اعم از پنهان و آشکار) می‌کنند ارتباط بگیرند. خواه می‌خواهد این کشور، عربستان سعودی که دایه دار کلید داری خانه کعبه که قبله مسلمین جهان است، باشد یا اینکه اسرائیلی که در حال طرح‌ریزی سیاستهای صهیونیستی خود نه در خاورمیانه بلکه حتی در دل واشنگتن و اروپا است، باشد.
— اما اینکه آیا غربی‌ها پس از توافق هسته‌ای با ایران وارد روابط استراتژیک می‌شوند یا خیر، باید گفت که باتوجه به توافقنامه‌ای که مابین ایران و آمریکا به وجود آمده است، وزن گفتمانی ایران در جهان به اثبات رسیده است، که البته تعدادی از کشورهای اتحادیه عرب و اسرائیل بیش از غربی‌ها از آن ناراضی هستند. بدون شک غربی‌ها همیشه و خصوصاً پس از سقوط نظام پهلوی در تلاش بوده‌اند که به دلایل و با عناوین مختلف با ایران رابطه برقرار کنند و در زمان فعلی با پیش رو بودن پرونده‌هایی مانند سوریه، عراق، یمن، فلسطین و لبنان این میل دو چندان شده است. چراکه در سیاست خارجی دولت اوباما پرونده هسته‌ای و مذاکرات صلح فلسطین دارای اولویت زیادی بوده و خواهد بود.اما باتوجه به سیاستها و سابقه سیاسی و حتی میدانی این کشور در خاورمیانه و حتی در ایران، میل و رغبتی به ارتباط حداکثری در تمامی سیاستها و خصوصاً مسائل منطقه در سطوح بالایی و میانی وجود ندارد. تا جایی که مقام رهبری ایران هم در اظهارات خود بارها به این موضوع تاکید کرده‌اند. در اینجا این آمریکا است که چاره‌ای جز نزدیک شدن به ایران به خصوص در بحث منطقه‌ای ندارد و حتی ورود روسیه به منطقه آمریکا را بیش از پیش نگران کرده است. بنابراین به نظر می‌رسد میل و رغبت واشنگتن که با اجبار درآمیخته شده، بیشتر از جمهوری اسلامی ایران است.
— باید دانست که در روابط و مناسبات بین الملل فاکتور تجربه تاریخی حکم می‌کند و بخش اعظمی از روابط کنونی را، گذشته کشورها و روابط قبلی آنها شکل می‌دهد. بی تردید نقش آمریکا در ناامن سازی محیط درونی و بیرونی ایران را نمی‌توان از نظر پنهان داشت. همچنان پس از گذشت بیش از 25 سال از پایان جنگی که با حمایتهای آمریکا و متحدانش به ایران تحمیل شد، پیکر سربازانی که از مرزهای خود دفاع کردند به کشور باز نگشته است و این موضوع چهره آمریکا را تا آخر در ذهن ایرانیان مخدوش خواهد کرد. لذا نمی‌توان ایالات متحده را برای ایران شریک سودمند از حیث سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی و امنیتی قلمداد کرد.چونکه مشی سیاسی آمریکا با مشی سیاسی تل آویو و کشورهایی که خواهان نابودی ایران هستند درآمیخته شده و همین موضوع یک دوگانگی شخصیتی در فضای بین‌الملل از واشنگتن به نمایش گذاشته است.

دکتر محمود رضاقلی دانشجوی فوق دکترا در اقتصاد محیط کار- سوئد

— به عنوان یک ایرانی ترجیح می دهم ایران با کشورهایی وارد روابط شراکتی و استراتژیک گردد که این روابط برای هر دو طرف سودمند باشد و به رشد و توسعه همه جانبه در کشورهای ذیربط بیانجامد. همکاریهای منطقه ای بسیار مهم است و همچنین همکاری و شراکت با کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی. در میان قدرتهای بزرگ، روسیه و چین شرکای خوبی برای ایران می توانند باشند، زیرا به استقلال کشورها احترام می گذارند. اما قدرتهای بزرگی که از آنسوی اقیانوس می آیند و استقلال ملتها نیز برایشان نامفهوم است، طبعا تنها و بطوری کاملا یکجانبه به منافع خویش می اندیشند، حتی اگر ثبات و امنیت ایران بر هم بخورد. البته می دانم که همکاریها و روابط استراتژیک منطقه ای الزاماتی دارد که متأسفانه هنوز در منطقه فراهم نیست. یکی از این الزامات عدم سرسپردگی دولتهای منطقه به قدرتهای بیگانه فرا منطقه ای (غرب) است.
— تا زمانیکه در حاکمیت و جامعه ایران گرایش به استقلال از غرب نیرومند باشد، دولتهای غربی وارد روابط استراتژیک با ایران نخواهند و نتوانند شد. دولتهای بزرگ غربی بدلیل ماهیت نظامشان (سرمایه داری توسعه طلب) به چیزی کمتر از وابستگی کامل ایران در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رضایت نخواهند داد. سرمایه داری توسعه طلب و سلطه گر غربی قابل تجزیه به ابعاد سه گانه فوق نیست؛ لذا روابط استراتژیک غرب با ایران تنها هنگامی میسر است که ایران آماده وادادن و تسلیم شدن کامل باشد. دول امپریالیستی غربی پس از انقلاب ایران کوشیده اند با جنگ و تحریم اقتصادی و فشار های سیاسی و تبلیغاتی زمینه ها و شرایط این وادادگی و تسلیم را فراهم سازند؛ اما تاکنون با وجود ضعفها و نیز رشد تمایلات غربی در درون حاکمیت و جامعه همچنان ناکام مانده اند.
— آمریکا و اروپای غربی دوستان و شرکای خوبی برای ایران نخواهند بود. آنها از "دوستان و شرکای غرب" در جهان جز دنباله روی سیاسی و اجازه استثمار منابع انتظاری ندارند. اگر در تحلیلهای کارشناسان برجسته سیاسی و اقتصادی غرب در جریان مذاکرات هسته ای دقت کرده باشیم، دیده ایم که آنها پیوسته بجای "جامعه" از "بازار ۸۰ میلیونی" ایران سخن گفته اند؛ بازاری که تصاحب آن می تواند مشکلات موجود اقتصادی غرب را تا اندازه زیادی حل کند. منابع معدنی ایران کارخانجات آنها را راه می اندازد، "نیروی کار ارزان" مردم ایران سرمایه های آنها را بسوی ایران سرازیر می کند، و کالاهای مصرفی تولید شده آنها بازار گسترده ای برای فروش می یابند. غرب در روابط استراتژیک با ایران هرگز تکنولوژی و توسعه پایدار به این کشور نخواهد آورد، مسائل خود را حل می کند و به نان و نوایی می رسد ولی ایران را به عقب خواهد برد. در جامعه و حاکمیت ایران تمایلات غرب گرایانه وجود دارد ولی هنوز نتوانسته که بر تمایلات استقلال طلبانه و ضد امپریالیستی غلبه کند. امید دارم که تمایلات استقلال طلبانه موجود در کشور گسترش یابد و تقویت گردد؛ از راههای این گسترش و تقویت پیوند با جنبشهای مردمی عدالت خواهانه است.

عبدالکریم فیروزکلایی- مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا

— به عقیده من ، ایران در انتخاب شرکای خود بهتر است مجموعه ای از خصوصیات را در نظر داشته باشد:
1- منافع سیاسی مشترک در منطقه و جهان امروز(نمونه کشورهای دارای منافع مشترک با ایران: روسیه،چین، کره شمالی)
2- توسعه یافتگی در حوزه های صنعتی و تکنولوژیک (مثال: ژاپن)
3- مسائل ایدئولوژیک(کشورهای جهان اسلام به خصوص کشورهای فلسطین،مالزی و پاکستان)
4- مبارزه با سیاست های استعماری و غیر انسانی غرب (مثال: ونزوئلا)
در همین راستا، در ورای حصول توافق هسته ای ممکن است ایران با برخی از کشورهای غربی،همچون آلمان و فرانسه همکاری های اقتصادی خود را افزایش دهد، اما این به معنای روابط استراتژیک نمی باشد.
— در عین حال، جهان غرب به رهبری ایالات متحده، به دلیل سیاست های استعماری متأثر از نظام سیاسی لیبرال دموکراسی حاکم بر این کشورها که به گفته مارکس: دولت در نظام سرمایه داری عامل اجرایی طبقه مسلط سرمایه دار است و مهمترین گروه های تاثیر گذار در سیاست خارجی این کشورها، صاحبان صنایع و سرمایه داران صهیونیست هستند، همینطور از دشمنان اصلی ایرانیان و انسان های آزادیخواه جهان به حساب می آیند، شرکای مطلوبی برای ایران به حساب نمی آیند و تا وقتی تغییراتی بنیادی در سیاست های غیر سازنده غرب علیه ایران رخ ندهد، جمهوری اسلامی ایران تمایلی برای شراکت با اینگونه دولت ها ندارد.

وحید شرفی- لیسانس مهندسی عمران ایران
همه کشورها در دنیا نیاز به روابط با دنیای خارج دارند ولی این روابط باید بر اساس منافع ملی و پیشرفت کشور باشد.
— تجربه نشان داده است ایران بهتر است با کشورهای آسیایی و همسایه روابط بهتری داشته باشد، زیرا اروپایی ها و آمریکا نشان دادند ممکن است بنا بر ادعا های واهی ایران را دو باره تحریم کنند.
— ایران می تواند با توسعه روابط با کشور های عضو شانگهای و آسیا نیاز های اقتصادی و تکنولوژی خود را برطرف کند و ایران با داشتن نیروی مختصص و تحصیلکرده بعضی از تکنولوژی ها را بو می سازی کند، ولی بایستی برای نیازهای تکنولوژی کشور با تمام دنیا ارتباط برقرار کند.
— ایران نمی تواند شریک استراژیک غرب شود زیرا با منافع ملی در تناقض است.

یک شهروند ایرانی
— به عنوان یک شهروند ایرانی انتظار ما از کشور شریک و دوست این هست که از با احترام متقابل وارد شراکت با ایران بشود فرهنگ ایرانی به هیچ وجه تحقیرو تهدید ودرشت گویی را برنمی تابد و به شدت به مقابله با آن می پردازد و این حس در کل فرهنگ ایران نهادینه شده است اگر ملت ایران حس کنند کمترین ناحقی و زورگویی به ملت تحمیل می شود همگی متحد شده و به مقابله با آن خواهند پرداخت هرچند سلایق و گرایشات مذهبی و سیاسی متفاوتی داشته باشند در واقع می توان گفت: امیرمؤمنان علی(ع) فرمودند: «آنچه برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند؛ با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود» و انتظار ما از شریک مصداق همین جمله می باشد. با رعایت احترام و منافع متقابل ایران با همه کشورها شریک خوب و دوستی بسیار قابل اتکا خواهد بود.
— به نظر من غرب و سردمدار آن کشور ایالات متحده آمریکا تا سیاستهای خصمانه کشوراسرائیل در مورد ایران وجود خارجی دارد به هیچ وجه متحد استراتژیک با ایران نخواهند بود و در واقع دشمن درجه 1 خواهند بود. همانطور که با روی کارآمدن دولت جدید در ایران و اولین سفر ریاست جمهوری ایران به سازمان ملل متحد در یک اتفاق تاریخی اوباما با جناب رئیس جمهور ایران تلفنی صحبت و سخن از احترام متقابل و دست دوستی زد و اتفاقات به سرعت پیش رفت و چه بسا اگر به این سرعت ادامه میافت به احتمال زیاد روابط واشنگتن تهران بسیار دوستانه تر از این می شد. اما نتانیاهوهفته بعد سراسیمه به آمریکا رفت و در یک سخنرانی مشترک اوباما با نتانیاهو سخن از حمله و تهدید و گزینه های روی میز به میان آورد.
— به هیچ وجه غرب شریکی قابل اعتماد برای ایران نیست و همواره دنبال سقوط حکومت ایران و تجزیه این کشور به کشورهای ذره و کوچک هست در واقع در دنیا یک قانون مهم وکلیدی وجود دارد و آن هم قانون جنگل هست که اگر کشوری نیروی نظامی و اقتصادی قوی داشته باشد مورد احترام واقع می شود و کشورهای ضعیف مورد استثمار قرار می گیرند.

 

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала