در همین راستا، مقامات عالی رتبه کشور نیز اظهاراتی را بیان داشته اند. وزیر خارجه ژاپن با احضار سفیر روسیه در آن کشور، مراتب نارضایتی خود را نسبت به سفر دمیتری مدودف، نخست وزیر روسیه به شهر ایتوروپ، واقع در جزایر جنوبی کوریل، اعلام و آن را "خلاف مواضع ژاپن" نامید. وی قبلا نیز در سمت وزارت دفاع گفته بود که "از ایالات متحده آمریکا دلخوری ندارد، زیرا بمباران اتمی آمریکا باعث پایان جنگ و توقف اشغال ژاپن توسط اتحاد جماهیر شوروی شد". این تحریف کننده تاریخ، از ارائه هر سندی که اثبات کننده ادعایش باشد، سر باز زد و آن را غیرضروری دانست. وی بیانیه خود را در آستانه برگزاری انتخابات پارلمان عنوان داشت که نهایتا تبدیل به یک رسوایی سیاسی شد. در آخر کیوما از شهروندان خود معذرت خواهی کرد اما از روسیه پوزش نه طلبید.
در ژاپن ترجیح می دهند تا در رابطه با سیاست های تجاوزکارانه توکیو طی سال های ۱۹۳۱ الی ۱۹۴۵، و همچنین در خصوص جنایت های متعدد ژاپنی ها در آن دوره، اشاره ای نشود. پایان جنگ جهانی دوم که با شکست متحدان هیتلر در منچوری روبرو شد، آغازش به دلیل تهاجم ژاپن در سال ۱۹۳۱ به این منطقه بوده است. در نتیجه تجاوز ژاپن به چین، از ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر کشته شدند.
واحد ۷۳۱ منچوری، یکی دیگر از موضوعاتی است که ژاپن به یادآوری آن تمایلی ندارد. در وهله اول این واحد بر ضد اتحاد جماهیر شوروی و برای آماده سازی جنگ میکروبی ایجاد شده بود. پس از اتمام جنگ، ژنرال کاواسیما، پزشک ارتش ژاپن اعتراف کرد که"در واحد ۷۳۱ به صورت گسترده تاثیر میکروب های کشنده بر روی انسان های زنده، آزمایش شده بود. اسرای چینی و روسی که توسط یگان های ضدجاسوسی ژاپن، محکوم به مرگ شده بودند در این آزمایشات مورد استفاده قرار می گرفتند". ژاپنی ها در منچوری با ایجاد ذخایر بزرگ میکروبی، و قابلیت حمل آنها به اهداف مورد نظر، می توانستند اپیدمی بوجود آورند. در ضمن در نقشه های ژاپنی ها، مناطق خاور دور شوروی نیز در این اهداف، مشخص شده بودند.
در پروسه دادگاه خبروفسک، ژنرال اتوزو یامادا، یکی از فرماندهان سابق ارتش ژاپن اعتراف کرد که "شرکت اتحاد شوروی در جنگ، ما را از استفاده سلاح های میکروبی، محروم کرد".
در مرزها نا آرامی مشاهده می شد. ژاپنی ها صدها جاسوس را به قلمرو اتحاد شوروی اعزام کرده بودند. از سال ۱۹۴۱ تا آگوست ۱۹۴۵، بیش از ۲۴۲ جاسوس ژاپنی در منطقه ماورای بایکال، دستگیر شده بودند. ژاپن در منطقه دریایی بر علیه شوروی، جنگِ اعلام نشده ای را آغاز کرده بود. ناوگان دریایی امپراطوری ژاپن، عملا بنادر ولادی واستوک و ناخودکا را مسدود کرده و با مین گذاری در تنگه های تسوگارو و لاپروس، حرکت کشتی های تجاری را به طور جدی، مختل کرده بود. نیروی دریایی ژاپن ۱۷۸ کشتی تجاری روسی را توقیف و ۱۸ تای آن را غرق کرد. با توجه به حقایق ذکر شده و دیگر رفتارهای ژاپنی ها، بیان رعایت پیمان بی طرفی از جانب آنان، بی معنی است.
در نهم اوت سال ۱۹۴۵، ارتش سرخ به درخواست آمریکایی ها و انگلیسی ها، ضربات خردکننده تلافی جویانه ای را به سامورایی ها وارد کرد. بدین صورت که ژاپنی ها را نسبت به آخرین توهمات خود، محروم و امپراطور هیروهیتو را مجبور کرد که در ۱۷ آگوست ۱۹۴۵ اعتراف کند که "اکنون وقتی که اتحاد جماهیر شوروی بر علیه ما اعلام جنگ کرد، ادامه مقاومت… به معنای تهدید شدن امپراطوری ما است".
اعتراف هیروهیتو این ادعای دستگاه های تبلیغاتی غرب را که گویا "بمباران اتمی آمریکا تنها عامل وادار کننده دولت ژاپن به صلح است" را رد می کند. این حقیقت که اتحاد شوروی بدون بکارگیری تسلیحات اتمی ابتدا آلمان هیتلری و سپس ژاپن را وادار به تسلیم کرد، نقش مهم او را در پیروزی جنگ جهانی دوم به اثبات می رساند. همانطور که وورد ویلسون، محقق آمریکایی می گوید، اتحاد شوروی ظرف ۴ روز کاری کرد که آمریکایی نتوانستند در مدت ۴ سال انجام دهند. روس ها ارتش ژاپن را شکست داده و آنها را مجبور به تسلیم کردند.
اجداد ما انتقام شکست ارتش امپراطوری روسیه از ژاپن را گرفتند. روسیه در ابتدای قرن بیستم شکست سنگینی را از ژاپن متحمل شده بود. اما بالاخره آنها توانستند در پایان جنگ جهانی دوم، بخش جنوبی ساخالین و جزایر کوریل را برای همیشه به روسیه بازگردانند. ژاپن می تواند هزار سال دیگر نیز "مسئله مورد اختلاف" را مطرح کند. اما برای ما به عنوان وارثان پیروز جنگ جهانی دوم، این موضوع تمام شده و غیر قابل بحث است.