برویک عقاید خود را سرسختانه در فضای مجازی ترویج می داد و چون علاقه وافری به ظاهر آریایی داشت، تحت جراحی زیبایی قرار گرفته بود. البته کار او فقط به ظاهرش ختم نمی شد. حتی در هنگام برخورد با مشتریان، خشم خود را نسبت به مهاجران خاورمیانه ای و آسیای جنوبی، کتمان نمی کرد. او آماده بود تا با پدیدار شدن هرگونه مظاهر چندفرهنگی و به ویژه با مسلمانان مقابله کند چرا که وی عقیده داشت که آنها با دریافت اسناد اقامتی و تابعیت اروپایی، باز هم از سازمان های تروریستی حمایت می کنند. دوستان برویک ادعا می کنند که او در ۲۵ سالگی به ایدیولوژی ملی گرایی علاقمند و با استفاده از حقوق شهروندی خود اسلحه خریداری کرده بود. با این حال سرویس های امنیتی نروژ به بیانیه ها و درخواست های او توجهی نداشت با اینکه به خوبی در جریان آنها قرار داشت. لئو گورولکوف، کهنه مامور سابق سرویس امنیت خارجی شوروی معتقد است که شاید دلیل آن، فضای آرام حاکم بر نروژ باشد:
"سرویس های امنیتی نروژ به حد و اندازه نهادهای امنیتی کشورهای بزرگی همچون G7، روسیه و همچنین کشورهایی با شرایط فوق العاده نیست. نروژ کشور نسبتا آرامی است که از اینگونه هیا هو به دور است. لذا آنها با برویک آشنا بودند. چرا او تحت کنترل شدید آنها قرار نداشت؟ او مواد منفجره و اجزاء آن را سفارش و خریداری می کرد. او نظرات نژادپرستانه خود را بیان می کرد. برویک طرفدار دیدگاه نازی هیتلری بود."
به گمان ولادیمیر پروخواتیلوف، کارشناس آکادمی علوم نظامی، این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که شاید برویک برای انجام اهداف سرویس های امنیتی، مورد استفاده قرار گرفته بود:
"همانطور که می دانید، نروژ همچون بریتانیا یک کشور پادشاهی است. دودمان حاکم در هر دو کشور از یک ریشه ساکس — کوبورگ هستند. بدین ترتیب تعاملات بین سرویس های امنیتی و نخبگان سیاسی این کشورها، از طریق یک کانال ارتباطی بسته و مختص به خود صورت می گیرد. چنین نظری در بین کارشناسان وجود دارد که سرویس جاسوسی می — ۶ بریتانیا با هماهنگی سرویس امنیتی نروژ، با اقدامات برویک در ارتباط بوده است. و آنها در نظر داشتند که از طریق عملیات تروریستی برویک به اهداف خود برسند. بدین طریق آنها به جنبش و گروه های ملیگرا ضربه وارد کردند."
با این حال، مهم این است که برویک تنها نیست و روز به روز به تعداد طرفداران ناسیونالیسم در اروپا اضافه می شود. این امر ارتباط مستقیم با مسائل اقتصادی دارد. اقتصاد اروپا با آهنگ ضعیفی رو به احیا است و اجرای برنامه های اجتماعی برای مهاجران، کاهش هزینه ها را برای خود اروپاییان به همراه داشته است. در نتیجه ایده تجارت و حمایت از تولیدات داخلی رونق یافته و در این راستا کارگران خارجی را متهم به تخریب بازار کار می کنند. همه صحبت ها در خصوص ضرورت حمایت از اقتصاد، به دعوت برای جمع آوری خارجیان ختم می شود. با این حال علت این مشکلات بعد از وجود مهاجران آفریقایی و خاورمیانه ای، همسایگان اروپایی نیز می باشند. برای مثال میلیون ها اروپایی مخالفت خود را برای کمک به یونان، پرتغال و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا که گریبان گیر مشکلات اقتصادی هستند، اعلام کرده اند. بنابراین ناسیونالیسم در اروپا این شانس را دارد که نه تنها توسعه یابد بلکه به اشکال مختلفی، تغییر شکل داده و به راحتی دیگران را مسبب مشکلات خود کنند.