قبل و پس از توافق هسته ای برخی گمانه زنی های رسانه ای و سیاسی مبنی بر تغییر مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران مطرح شد که یکی از آنها پیشنهاد به رسمیت شناختن اسرائیل از طرف توسط قائم مقام صدر اعظم آلمان بود.
سیاست مداران ایرانی به قالیبافان ایرانی تشبیه می شوند که نه فقط شطرنج بازان خوبی هستند بلکه خود بازی شطرنج را اختراع کرده اند.
با کنکاش در عملکرد چند دهه اخیر نظام جمهوری اسلامی ایران متوجه می شوید که آقای ظریف و تیم هسته ای چند دهه تلاش هیات سیاسی حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران را محقق نمودند. در واقع با این توافق کشورهای قدرتمند جهان مخصوصا ایالات متحده پذیرفته که باید ایران را به شکل فعلی بپذیرد و با آن تعامل کند و نه تقابل. آنها همچنین پذیرفته اند که تعامل با همین جمهوری اسلامی با همین شرایط بیشتر به نفع آنها است تا تقابل با آن. اگر نظام جمهوری اسلامی ایران می خواست از اصول و مبادی خود عدول کند که سالها پیش ایران دگرگون شده بود. مسایلی چون اعتراف به موجودیت اسرائیل (من قبلا در همین سایت در مقاله ای به عنوان "آیا با به رسمیت شناختن اسرائیل مشکل ایران حل می شود" در مورد آن نوشتم) مواردی است که به نظام جمهوری اسلامی ایران گره خورده و اصلا توقع تغییر این موضع توقع بی موردی به حساب می آید. البته ایرانی ها هم درک می کنند که رهبران و سیاست مداران برخی کشورها برای راضی نگه داشتن لابی های اسرائیلی در کشورهایشان مجبور هستند چنین سخنانی را بیان کنند.
توقع برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در مورد تغییر موضع ایران نسبت به مسایل خاورمیانه هم به همین نسبت بیهوده است. ایرانی ها اینقدر سختی و زحمت نکشیدند تا در نهایت برای رضایت عربستان سعودی در مورد مواضع اصولی خود در منطقه خاورمیانه عدول کنند. واقعیت امر این است که با توجه به واقعیات موجود به نظر ایرانی ها عربستانی ها هستند که باید از مواضع خود عدول کنند. در واقع عرب های حوزه خلیج فارس پاسخ خود را باید در مصاحبه اخیر پرزیدنت اوباما با مجله نیویورک تایمز دریافت کنند. مصاحبه ای که در آن رئیس جمهوری ایالات متحده به وضوح آنها را "برخی عرب های سنی" خطاب کرده (یعنی ایالات متحده آنها را حتی به عنوان دولت یا حکومت هم قبول ندارد) که باید بیشتر به مشکلات داخلی خود توجه داشته باشند در حالی که در مورد جمهوری اسلامی به عنوان "نظام جمهوری اسلامی ایران" و "ایرانی های با سابقه و تمدن دیرینه و کهن" یاد کرد. اوباما همچنین تاکید کرده که دیدگاه ایالات متحده همکاری با ایران با وضعیت فعلی آن (به معنای جمهوری اسلامی ایران با سیاست های مشخص آن) است و نه تقابل با آن و به "دوستان عرب سنی خود" پیشنهاد داده که کانال های گفتگو را با ایران باز کنند.
من در چندین مورد با مقامات و دیپلمات های ایرانی که در زمینه امور خاورمیانه فعالیت می کنند در زمینه اختلافات ایران و عربستان سعودی گفت وشنود داشته ام و همه آنها تاکید دارند که ایران تمایل زیادی برای گفتگو و حل و فصل اختلافات خود با عربستان سعودی دارد اما مشکل در طرف مقابل است. سعودی ها هنوز توانایی گفتگو و حل و فصل مشکلات سیاسی خود با دیگر کشورها را ندارند و چون دیگر کشورها به دلیل منافع اقتصادی همیشه در قبال آنها کوتاه می آیند توقع دارند با ایرانی ها هم همانگونه با آنها گفتگو کنند که این امر امکان پذیر نیست. عربستانی ها هنوز نتوانسته اند شرایط نوین بین المللی و مسایل جهان را تجزیه تحلیل کنند و اتفاقات پیش آمده را هضم نمایند. آنها برای اینکه به خواسته های خود برسند کل منطقه خاورمیانه را به آتش کشیده اند و هنوز نتوانسته اند به یک خواسته خود برسند و وقتی می بینند که ایرانی ها بدون خونریزی و جنگ و دعوا توانسته اند با سیاست به اهداف خود برسند نمی توانند عصبانیت خود را پنهان کنند و به دلیل وجود همین عصبانیت تحمل نشستن پای میز مذاکره با ایرانی ها را ندارند. عربستانی ها حتی حاضر نیستند بپذیرند که تهدیدات داخلی ای که با آن مواجه می باشند خیلی خطرناک تر از تهدیدات خارجی می باشد و همانگونه که آقای اوباما چند بار اشاره کرده ایالات متحده ممکن است از آنها در مقابل تهدیدات خارجی حمایت کند اما در مورد تهدیدات داخلی نمی تواند کاری انجام دهد. امروزه عربستان سعودی تلاش می کند مشکلات داخلی خود را به خارج صادر کند و به همین دلیل شاهد آن هستیم که شهروندان این کشور اعضای تقریبا تمام گروه های تروریستی موجود در سطح جهان می باشند و در اکثر عملیات تروریستی مشارکت دارند. در عملیات یازده سپتامبر شهروندان عربستانی بودند که به ایالات متحده حمله کردند(15 نفر از 19 نفر) نه شهروندان ایرانی، که اتفاقا مردم ایران اولین مردمانی بودند که با مردمان آمریکا همدردی کردند چون خودشان هم از بابت عملکرد همین تروریست ها رنج کشیده بودند. در سوریه — عراق — لبنان — یمن و افغانستان و… گروه های تروریستی توسط شهروندان سعودی هدایت می شوند. در یمن و بحرین مردم مستقیما توسط نظامیان سعودی سرکوب می گردند.
این گروه های تروریستی امروزه به چاه های نفت و اموال و تسلیحات موجود در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس چشم دوخته اند. نسل جدید جوانان عربستان سعودی با مسافرت به کشورهای دیگر متوجه چیزی به نام انتخابات شده اند و امروزه متقاضی تغییر درون این کشور می باشند. همچنین درون خاندان سعودی اختلافات شدیدی بر سر آینده حکومت در این کشور وجود دارد.
همه این مسایل امروزه ایران و ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان را نگران کرده که مبادا گروه های تروریستی و تندرو مثل داعش درون عربستان سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تحرکاتی را انجام دهند تا بر چاه های نفت و ثروت و سلاح های پیشرفته ای که کشورهای غربی در اختیار این کشورها قرار داده اند مسلط گردند. این خطر نه فقط امنیت کل منطقه بلکه کل جهان را به خطر خواهد انداخت و لذا باید حاکمان این کشورها به فکر راه و چاره ای برای فائق آمدن بر مشکلات داخلی خود و تبدیل نظام های حکومتی خود به نظام های مردم سالانه تر باشند.
این نظام ها باید بپذیرند که بنا به دلایل مختلف برخی کشورها عمق استراتژیک خارج از محدوده مرزهای خود دارند و این عمق استراتژیک را نمی توان به زور از آنها گرفت چرا که به زور به دست نیامده.
ایران سنگر های دفاعی خود را چند هزار کیلومتر دورتر از مرزهای خود در لبنان و سوریه و عراق و فلسطین و افغانستان چیده و اجازه نخواهد داد این سنگر ها شکسته شود و تلاش برخی کشورهای منطقه برای شکستن این سنگر ها به هر دلیلی به ناکامی خواهد انجامید.
ایران به هیچ قیمتی اجازه نخواهد داد تروریست ها بر کشورهای همجوار و همپیمان خود مسلط گردند چرا که این به معنای تهدید ملی وموجودیتی برای این کشور خواهد بود. بر این اساس و بر اساس منافع استراتژیک ملی، ایران آمادگی خواهد داشت با کلیه کشورها تعامل کند حتی اگر توافقی نوشته شده وجود نداشته باشد و در مقابل می توان گفت بر این اساس ایران با هر کشوری که بخواهد منافع ملی آن را به خطر بیاندازد تقابل خواهد کرد. و هیچ توافقی این رویکرد ایران را تغییر نمی دهد.
اگر ایرانی ها قبول نمی کنند که این سنگر ها را تخلیه کنند دلیلش آن است که می دانند با عقب نشینی از این سنگر ها مجبور خواهند بود همین سنگر ها را دم مرز و یا حتی داخل کشور خود بچینند و لذا توقع تغییر سیاست های استراتژیک ایران یک توقع کاملا بیهوده است و مخالفین ایران هم باید مثل آمریکایی ها به تعامل با ایران روی بیاورند و نه تقابل.