ویتالی تریتیاکوف کارشناس سیاسی روسیه به این نتیجه رسیده است که فروپاشی اتحادیه اروپا حتمی است. اساس این پیشگویی را سرنوشت اتحاد شوروی تشکیل می دهد. حیات اتحاد شوروی دست کم 70 سال ادامه داشت. اتحادیه اروپا نیز تقریبا در همان سن و سال در سال 2022 از هم فرو خواهد پاشید. زیرا 70 سال یک تاریخ تصادفی نیست. 70 سال سه نسل است، پدران می سازند و فرزندان از این نوآوری ها استفاده می کنند و سعی می کنند به نواقص و عیوب آنها توجه نکنند. اما نوه ها در آنچه ساخته شده است معایب زیادی می یابند. آنها آشکارا ایده آل های پدربزرگان و اجداد خود را رد می کنند. نهایتا این سازه فرو می پاشد.
تاریخ اتحاد شوروی همانا به این شکل تکامل یافت. در اتحادیه کنونی اروپا نیز گرایش همان است و اوایل سال های 2020 ، «نوه های اتحادیه اروپا» نیروی اصلی سیاسی آن خواهند بود.
دلیل اصلی فروپاشی اتحاد شوروی چه بود؟ قدرت بروکراسی اتحادیه ، منافع و ایدئولوژی رسمی که هر چه بیشتر در تضاد با منافع و دیدگاه های اکثر ساکنان اتحاد شوروی بطور کلی و منافع و دیگاه های نخبگان جمهوری هایی که در ترکیب اتحاد شوروی قرار داشتند قرار می گرفت. یک دلیل دیگر فروپاشی اتحاد شوروی — تهمت زنی متقابل به اینکه چه کسی نان آور است، چه کسی کار می کند و چه کسی تنبلی می کند. درست مشابه آنچه در اتحادیه اروپا رخ می دهد. در اتحاد شوروی این تهمت زدن ها بیشتر در بین جمهوری های شمال و جنوب رایج بود و در اتحادیه اروپا بین کشورها. طی مدت کوتاه ریاست جمهوری گورباچف این تهمت ها افکار اجتماعی را دگرگون ساخت: از اعتقاد به این که اتحاد از نظر اقتصادی برای همه لازم است تا عکس آن — اتحاد برای هیچ کس لازم نیست. دلیل دیگر فروپاشی اتحاد شوروی — ملی گرایی نخبگان جمهوری های اتحاد شوروی بود که خیلی سریع آتش را به دامن ملی گرایی در حال خواب انداخت.
امروزه تصویر مشابهی در اتحادیه اروپا مشاهده می کنیم. و این در حالی است که سیاست « دوستی ملل» در اتحاد شوروی بحد کافی موفق پیاده شد اما رهبران اتحادیه اروپا چند سال پیش مجبور به اعتراف شدند که سیاست چند فرهنگی آنها شکست خورد. در اتحاد شوروی مسأله مهاجرت وجود نداشت که اکنون مسأله بزرگی برای اتحادیه اروپا شده است و بین اعضای قدیمی و جدید اتحادیه اروپا فاصله می اندازد.
شکیبایی ملی اروپا هر چه سخت تر و شدیدتر با ناشکیبایی نژادی و ملی گرایی بصورت افراطی و نژادپرستی آشکار ساکنان و مقامات اعضای جدید اروپای شرقی و حاشیه بالتیک در اتحادیه اروپا قد علم می کند. نهایتا نفرت رو به افزایش نسبت به بروکراسی در اتحادیه اروپا که قدرت هر چه بیشتر سیاسی ومالی را به ضرر حاکمیت ملی کشورهای عضو در دست می گیرد نمایان می شود. این بروکراسی اقتدارگرایی را برای شهروندان کشورهای جداگانه اتحادیه اروپا موجب می شود که دمکراسی در کشورهای جداگانه را به نفع خود شکل می دهند.
شایان ذکر است که فروپاشی اتحاد شوروی همانا در زمان اوج شکوفایی آن رخ داد. اتحاد شوروی یکی از دو ابر قدرت بزرگ جهان بود: در حول آن و در صدر آن اتحادیه نظامی — سازمان پیمان ورشو و اتحادیه اقتصادی — شورای همکاری متقابل اقتصادی و نیرومندترین جنبش بین المللی کمونیستی قرار داشت. از اینرو شکوفایی چندی پیش اقتصادی اتحادیه و قدرت معاصر سیاسی اروپا نباید باعث گمراهی کسی شود.
آنچه گفته شد برای درک نزدیکی غروب و فروپاشی اتحادیه اروپا کافی خواهد بود. سیاستمداران اروپایی بدون شک وقوع آن را حس می کنند. از اینرو چنین جنجال بزرگی در حول یونان، عضو نه چندان بزرگ و در واقع « گران قیمت» اتحادیه اروپا و نافرمانی آشکار آتن از بروکسل بلند شد. سناریوی فروپاشی اتحادیه کنونی اروپا می تواند متفاوت باشد: از سازمان یافته تا هرج و مرج.
کارشناس سیاسی روسیه در پایان نوشت: من بطور کامل عامل آمریکا را نادیده گرفتم که در حفظ اتحادیه اروپا به عنوان رعیت سیاسی و نظامی خود ( از طریق ناتو) ذینفع است. این عامل مهمی است اما آن هم نمی تواند در مقابل جریان طبیعی تاریخ مقاومت کند که سواحل اتحادیه اروپا را درست مانند اتحاد شوروی محو خواهد کرد.