نویسنده: احمد وخشیته، سردبیر سایت ایراس
بزرگترین مذاکرات در تاریخ نظام بین الملل بعداز ظهر امروز چهاردهم جولای (23 تیر) به پایان رسید، مذاکراتی که حتی خبرنگاران نیز آمادگی تمدید آن را در دوره های مختلف به ویژه در لوزان و این بار در وین نداشتند. خبرنگاری از شرق آسیا در گفتگو با بی بی سی در روز شنبه تاکید می کرد امیدوار است مذاکرات یکشنبه به اتمام برسد نه دوشنبه؛ چرا که وی دیگر لباس تمیزی برای پوشیدن ندارد؛ اگرچه آرزوی وی با دو روز وقفه رو به رو شد، اما به نظر می رسد آنقدر ها نیز بد شانس نبوده و ناچار به پرداخت هزینه ای نشده است.
سیزده سال از آغاز مذاکرات ایران و دولت های غربی گذشت و چهاردهم جولای روزی به یادماندنی در خاطره مردم ایران خواهد ماند؛ روزی که تلخی های قطعنامه های 1696 (9 مرداد 1385)، 1737 (2 دی 1385)، 1747 (4فروردین 1386)، 1803 (13 اسفند 1386)، 1887(2 مهر 1388)، 1929 (19 خرداد 1389)، 1984(19 خرداد 1390) را از یادها برد.
چشم ها و لنز دوربین های فراوانی اواخر ماه مارس و اوایل آوریل (نوروز 94) و طی سه هفته اخیر هتل کوبورگ را نظاره می کردند، اما دغدغه مردم ایران متفاوت از دغدغه های آن خانم خبرنگار از شرق آسیا بود. مردم ایران از سال 85 به موجب قطعنامه های گوناگون، دغدغه هایشان از تحریم شرکت های نظامی و بازرگانی به تحریم دارو تغییر پیدا کرد. وقتی سخن از تحریم زندگی به میان می آمد، آنها با گوشت و پوست خود درک می کردند تحریم تنها یک کاغذپاره نیست؛ تحریم می تواند زندگی عزیزانشان و حتی خود آنها را بگیرد. از این رو به قطعیت می توان ادعا کرد اگرچه تمامی کارشناسان و تحلیلگران و بازیگران سیاسی و حوزه بین الملل این مذاکرات را دنبال می کردند، اما مردم ایران به گونه ای دیگر و با شوقی وصف نشدنی نظاره گر مذاکرات تیم هسته ای کشورشان با 1+5 بودند؛ به امید کسب توافق خوب.
در روزهای منتهی به توافق، حتی منتقدان تیم مذاکره کننده هسته ای در داخل کشور نیز در صفحات اجتماعی خود به گفته دکتر ظریف اشاره می کردند که «یک ایرانی را هیچ وقت تهدید نکنید» و این گفته او را موید سخنان رهبری می دانستند که در طول روند مذاکرات از وزیر خارجه کشورمان و تیم مذاکره کننده جدید حمایت می کردند و حتی فرموده بودند: "اینها فرزندان انقلاب و ماموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن ماموریت سخت خود می باشند و هیچ کس نباید آنها را تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند."
عملکرد محمد جواد ظریف که شجاعانه در مقابل تمامی حرف ها، سخن ها و حتی توهین ها ایستاد، منجر شد تا کشور از مسیری که طی سالیان قبل به پرتگاهی خطرناک منتهی شده بود و فشارهای آن بر مردم به خوبی احساس می شد، فاصله و در مسیر صحیح قرار گیرد؛ پرتگاهی که به واسطه بی کفایتی برخی که با کاغذپاره خواندن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران معتقد بودند آنقدر قطعنامه صادر کنند تا قطعنامه دانشان بترکد.
ظریف در دهه آخر از سده 1400 مسبب بزرگترین مذاکره در تاریخ دیپلماسی جهان شد و روندی نو در روابط بین الملل و سازمان ملل متحد بنیان نهاد. تا پیش از این دور از مذاکرات، پرونده های موجود در فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل تنها با سه رویکرد مواجه بودند. تاریخ روابط بین الملل به خوبی به یاد دارد که این پرونده ها یا همانند عراق به حمله نظامی محکوم می شدند و یا هم چون آفریقای جنوبی به تغییر رژیم و یا همانند لیبی به اجرای کامل و مو به موی مصوبات شورای امنیت. اما این بار ظریف گزینه جدیدی در تاریخ روابط بین الملل رو کرد: گفتگو و مذاکره به جای حمله نظامی و تغییر رژیم و تهدید.
ظریف با رویکردی منطقی مطابق با فرمایشات مقام معظم رهبری و مبتنی بر حفظ منافع ملی به تمامی تندروها در عرصه بین الملل آموخت می توان به جای اخم، تهدید و سخنان درشت، با لبخند، گفتگو و دیپلماسی بر سر میز مذاکره نشست و نه تنها تضعیف، تحقیر و تهدید نشد بلکه با اقتدار مقابل نماینده اتحادیه اروپا و وزرای خارجه پنج قدرت بزرگ دنیا قرار گرفت و به جای نزاع، گفتگو کرد.
مذاکرات ایران و 1+5 از این پس نقطه عطفی در تاریخ جهان و روابط بین الملل خواهد بود و احتمال می رود تحت واحد درسی در رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل در کنار مذاکرات وستفالی قرار گیرد تا دانشجویان و پژوهشگران ابعاد گوناگون بزرگترین مذاکره جهان را بشناسند و آیندگان نیز از آن بهره برند. مذاکرات و دیپلماسی که نتایج آن در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر امنیت و رونق اقتصادی ایران و منطقه تاثیرگذار خواهد بود.
عملکرد وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران و تلاش های او برای نجات کشورش و ایجاد صلح در منطقه و نظام بین الملل، یادآور این اشعار از جلال الدین مولوی است:
هین بگو که ناطقه جو می کند
تا به نسلی بعد او آبی رسد
گرچه هر قرنی سخن آری بود
لیک گفت صالحان یاری بود