آمریکا در تمام جبهه ها شکست خورده است. در واشنگتن به اینکه اروپا هر چه بیشتر به ایالات متحده نشان می دهد که نمی خواهد آمریکا را در حل و فصل مسائل خود دخالت بدهد عادت کرده اند. جنبش مقاومت در نیمکره خود ضربه محکم تری بود. نقش بزرگتر و عاقل تر را باید با نقش مساوی عوض کرد. آمریکا باید به نظاره این صحنه بنشیند که آمریکای لاتین تصمیمگیری و اجرای مستقلانه تصمیمات خود را یاد می گیرد.
آمریکایی ها در سال 1823 میلادی کیش زورگویی را با تصویب « دکترین مونرو» در نیمکره غربی تحکیم بخشیدند. پنجمین رئیس جمهور آمریکا در پیام سالانه خود گفت: « قاره آمریکا در زمان حاضر نمی تواند به عنوان عنصری برای استعمار کشورها مبدل شود». جیمز مونرو با اعلام استقلال از اروپا برای سالهای طولانی حق تصمیم گیری تمام مسائل بطور مستقلانه را برای آمریکا تحکیم بخشید. هر چند این موضوع به تاریخ پیوسته است، اما آمریکا آن دوران را بخوبی به یاد دارد.
الکساندر خارلامِنکو مدیر مرکز علمی اطلاعاتی انستیتوی آمریکای لاتین آکادمی علوم روسیه در این خصوص گفت: آمریکای رسمی در سال های اخیر اعلام کرد که آنها از این قانون پیروی نمی کنند. جای تعجب نیست: خیلی چیزها از آن زمان تا کنون تغییر کرده است. آمریکا به هیچ یک از کشورهای اروپایی اجازه نمی دهد در امور نیمکره غربی دخالت کنند. در آن زمان از دخالت جوابیه آمریکا در امور اروپا صحبت شد ، اما از آنجا که طی حدود 100 سال این دخالت به یک واقعیت مبدل شده است ، عدم تقارن آشکاری به وجود آمده است.
تصاحب قدرت با محافظت از قاره آمریکا توجیه شد و تمایل به دخالت در امور کشورهای آمریکای لاتین توجیه کننده حق آنها در غارت و چپاول تمام کشورهای نیمکره غربی بود. شایان ذکر است که امروزه، کشورهای آمریکای لاتین شکی ندارند که چه چیزی در واقع پشت مراقبت شدید آمریکا نهفته است.
— در آمریکای لاتین دکترین « مونرو» را به عنوان حقوق خودویژه آمریکا در حل و فصل تمام مسائل نیمکره غربی می دانند. این کارها بدون توجه به عقیده همسایگان انجام می شد. آنها اصل « آمریکا برای آمریکایی ها» را به عنوان اصلی برای آمریکای شمالی ها اعلام کردند.
از اینرو در قرن گذشته، بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین سعی کردند از مراقبت آمریکا خلاص شوند و اکنون در راهی پیشرفت می کنند که برای خود مفید تر می دانند. اغلب چنین رفتاری باعث وخامت مناسبات با واشنگتن می شود. اما بسیاری از کشورها همچنان به راه خود ادامه می دهند. آمریکا از انواع مختلف عناصر فشار استفاده می کند و حتی نزاکت ابتدایی را فراموش می کند.
سرگی میخائیلوف کارمند علمی بخش اروپا — آتلانتیک و پژوهش های دفاعی انستیتوی تحقیقات استراتژیک روسیه در این خصوص گفت: ونزوئلا هدف اقدامات بیرحمانه آمریکا قرار می گیرد. ونزوئلا مرکز اصلی جنبش ضد آمریکایی در آمریکای لاتین است. مناسبات با برزیل نیز دشوار است. به ویژه پس از آنکه معلوم شد آمریکا به استراق سمع مکالمات رئیس جمهور برزیل پرداخته است. برزیل کشوری که اعلام استقلال کرده و نقش قابل توجهی در مناسبات بین الملل بازی می کند درک کرد که آمریکا آشکارا سیاست نادرستی در رابطه با آنها پیاده می کند.
نتیجه این مقابله بدون شک تلفات دیگر آمریکا خواهد شد. سیاست فشار به کاهش تعداد متحدان و جمع شدن پروژه های اقتصادی خواهد انجامید. فعلا در واشنگتن نمی خواهند با از دست رفتن نفوذ خود در بین همسایگان کنار بیایند و یا سعی می کنند این مسأله را نادیده بگیرند. تا چه حد می توان لجبازی کرد و چشم خود را به روی این واقعیت بست که کشورهای آمریکای لاتین مقاصد خود را پنهان نمی کنند و اینکه آنها تمایل هر چه بیشتری در برقراری ارتباط با روسیه و چین نشان می دهند.